درباره نويسنده
علی مزینانی عسکری
کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان  معرفی نماید.
دهستان مزینان باقدمت هزاران ساله اش ،  و از  توابع بخش داورزن و شهرستان سبزوار، با مختصات جغرافيايي 56 درجه و 49 دقيقه طول شرقي و 36 درجه و 18 دقيقه عرض شمالي، در 6کيلومتري جنوب غربي شهرستان داورزن و در 295 کيلومتري شهر مقدس مشهد  و هشتاد کیلومتری شهرستان سبزوار قرار دارد. اين دیار با ارتفاع 810 متر از سطح دريا و اقليم نيمه بياباني، تابستان‌هاي گرم و خشک و زمستان‌هاي سرد دارد.
مزینان از شمال غربي به روستاي بهمن آباد، از جنوب به روستاي غني آباد و از شرق به ارتفاعات پيرامون محدود مي‌شود.
قدمت  مزينان به دوره‌هاي قبل از اسلام مي‌رسد. محوطه باستاني، مسجد جامع و کاروانسرا، در داخل و همچنين بافت قديمي روستا نشانگر تاريخ کهن آن است.
ريشه کلمه مزينان، مزن و مزنا است. در زبان کردي، «مزن» به معناي دانشمند و «مزنا» به معناي جايگاه دانشمندان است و از اين رو، لغت مزينان به معناي جايگاه دانشمندان ترجمه شده است.
رود کالشور از جنوب مزینان می گذرد و قنات پرآبی در قسمت جنوبی این روستا وجود دارد که سرچشمه ی آن کوه های شمالی بخش داورزن می باشد و گوارایی و وفور آن در حاشیه کویر موجب حیرت است. مرحوم دکتر علی شریعتی از این قنات درکتاب کویر خود یاد کرده است .
مسجد جامع آن تک ایوانی و مربوط به عهد صفوی است. صنیع الدّوله می نویسد : «ده سال قبل در مزینان مسجد جامعی بنا کرده اند . ولی قبل از این ، در همین مکان مسجد جامعی بوده است.»
بقعه امام زاده سید حسین و آرامگاه سید اسماعیل در 2 کیلومتری مزینان و در حاشیه بهمن آباد قرار دارد. تپه ی باستانی بِل قوز و خرابه های شهر قدیمی بادغوس درمسیر بادقوس و آب انبار و رباط شاه عبّاسی و یک بنای چاپارخانه مربوط به عهد مأمون عباسی که برای امرِ بَرید و مراسلات از آن استفاده می شده ، در اطراف این روستا قرار دارد. مضافاً این که دَه ها مسجد درکوچه وخیابان های آن ساخته شده که نشان از اعتقاد و ریشه های دینی اهالی دارد. در دوره ی قاجار وقایعی در آن رخ داده است از جمله ، قتل شاهرخ میرزا ، نوه ی نادرشاه افشار به دستور آقا محمدخان قاجار ، هجوم ترکمان ها دراواخر قاجار به ناحیه ی بیهق که باعث ناامنی و بی ثباتی منطقه گردیده و عدم کنترل دولت مرکزی باعث هجوم یاغیان وراهزنان به این دیار شده است.
مزینان از دیرباز دارالحُکم یا دادگاهی محلی داشته و بزرگان آنجا مورد وثاق منطقه بوده ، برای حلّ و فصل دعاوی خود به آن مراجعه می نموده اند . در مورد بیارجَمَند و میامی و عباس آباد می خوانیم که اهالی آن جا برای تأمین مایحتاج و نیز برای مداوای امراض و تأمین داروی مورد نیاز خود به مزینان می رفته اند. از طرف دیگر عشایر "خارتوران" نیز محّل رجوع و رفت و آمدشان مزینان بوده است.
(منبع : فرهنگ اماکن و جغرافیای تاریخی بیهق (سبزوار) / نویسنده : محمود محمّدی (کارشناس ارشد در زمینه تاریخ و تمدن ملل اسلامی) ، نشرآژند ،  صفحات 167 تا 169)
مردم مزينان به زبان فارسي سخن مي‌گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند. که می توان از آن به عنوان دروازه ورودی فرهنگی و مذهبی خراسان رضوی نام برد .
براساس نتايج سرشماري سال 1375، مزينان 1794 نفر جمعيت داشته است که سال 1385، به حدود 1835 نفر افزايش يافته است.
این دهستان به لحاظ آثار تاریخی و باستانی و جاذبه های توریستی آن ، به ثبت آثارملی درآمده است.
مزینان خاستگاه خاندان بزرگ شریعتی است که مرحوم استاد محمدتقی شریعتی مزینانی و فرزند برومندش دکتر علی شریعتی مزینانی ازاین دیار برخاسته و درتاریخ انقلاب اسلامی می درخشند.
عاشورای حسینی درمزینان، همیشه موردتوجه عزاداران اهلبیت عصمت وطهارت است و هرسال خیل عظیمی ازشیفتگان مکتب تشیع در تعزیه ی عاشورای مزینان که باشکوه خاصی برگزار می شود شرکت می کنند.
بیش از شصت شهید و دهها ایثارگر ، جانباز و آزاده ازاین خطه قهرمان پروردر هشت سال دفاع مقدس تقدیم به نظام مقدس جمهوری اسلامی شده است که دو خانواده سه شهید و دو خانواده دو شهید، مزینان را متمایز از روستاهای دیگر خطه خراسان نموده است  لذا این وب به یاد شهدای مزینان  با عنوان شاهدان کویر مزینان از دی ماه سال 1390 در فضای مجازی شروع به فعالیت کرد تا پایگاهی باشد برای تمامی مزینانیها درسراسر گیتی...
در معرفی این کویر تاریخی همین بس که فرزند شایسته اش دکترعلی شریعتی مزینانی بارها مزینان را عشق آباد و محل هبوط خویش می داند وعلاوه برکتاب ارزشمند کویر در دیگر آثارش از مزینان و مزینانی به نیکی یاد می کند و آرزویش دوباره باز گشتن او به زادگاهش بود و امیدواریم این آرزو حداقل با رجعت پیکر مطهرش که به امانت در جوار حرم بانوی صبر ومقاومت حضرت زینب (س) آرمیده است محقق شود. در این تاریخ نوشت گوشه ای از عشق علی به مزینان را تقدیم به همه ی مزینانی ها می نماییم :

روستای محبوب من !مزینان!

روستاي محبوب من ! مزينان ! اي گرسنه ژنده پوش مغموم که بر حاشيه خشک و تشنه کوير افتاده ‏اي ، اي نجيب ‏زاده بزرگواري که قرباني ستم ايّامي و رنجور فقر و محکوم ويراني و فراموشي و شرف تبار و شکوه تاريخت مستمندي را بر تو روا نمي‏ دارد .

اي کوه و کوير و اَرگ و بازار و مدرسه و رِباط و سرچشمه و قبرستاني که همه از اجداد من سخن مي‏ گویيد و يادگار عصمت اعصاريد ، اعصار سرشار از ايمان و لبريز از آرامش و يقين و طهارتي که در زير منجلاب اين تمدّن کثيفي که در آن ، تنها وقاحت و حقارت و نيرنگ و قساوت خوب مي ‏پرورند ، براي هميشه مدفون شدند و عصري آمد که خورشيدش از مغرب مي ‏تابد و اشعه سياهش همچون چنگال هول آور ديو بر سرزمين اهورایي ما سايه افکنده است وقنديل‏هایي را که در آن عصير زيتون شرقي مي ‏سوخت و از آن خدا تابان بود خاموش کرد . اي در و ديوارهاي شکسته ، خانه ‏هاي گلين ، مزرعه‏ هاي غبار گرفته و کوچه باغ‏هاي اندوهبار هميشه پایيزي و شما مردم نيرومند و هوشيار و مغروري که اينک گرسنگي آواره‏ تان کرده است و به بردگي شهرهاي روسپي خسب تهران و گرگان و... تان برده است !

و تو اي* مسينان ! اي نام اهورایي که از بزرگي عصر مزداپرستي حکايت مي‏ کني و اکنون ، پيران شکسته و زنان چشم به راه و کودکان بي ‏پناهي را در خود داري که پدران ، شوهران و پسران‏شان به جستجوي نان ، تو را که تهيدست مانده ‏اي ترک کرده‏ اند . چقدر شما را دوست مي‏ داشتم و شما مي ‏دانيد که علي رغم زندگي ، چه تعصّبي داشتم که يک روستایي راستين بمانم و به شما وفادار باشم . [ دکتر علی شریعتی ، مجموعه آثار 35 ، بخش 1 ،انتشارات آگاه ، چاپ دوم ، 1372 ، ص 437 ]

ابوالحسن علی بن زید بیهقی معروف بابن فندق، مزینانی ها را مردمانی هنرمند و با مروت می داند و در معرفی بیت حکام مزینان می گوید: " ابوعلی الحسن بن عباس مروزی بود که درمزینان متوطن شد و سلطان محمود سبکتکین ریاست مزینان بوی داد بنیابت خواجه رئیس صاحب دیوان خراسان ابوالفضل سوری المعتز ، واولاد اوحکام ربع بودند ، مردمانی هنرمند وبامروت"
درادامه فصل بیت حکام مزینان ، بیهقی از قاضیان وراویان حدیثش  یادمی کند که روزگاری در مزینان متوطن شده اند و به کار قضاوت مشغول بوده اند از جمله الحاکم ابوالعلاء صاعدبن محمد الحنیفی که هم قاضی بوده وهم محدث وجد اومسعود بن شعیب بن محمدبن جعفر الحنیفی نیز که از علما و روات احادیث بوده و درجایی دیگر ازادیبانش می گوید که سرآمد شاعران عصر بوده اند"الادیب ابوسعد اسعد بن محمد المزینانی ، اورا ادیب ابوسعد المزینانی گفتند، ادیبی فاضل و مخرج بود ، ازمنظوم او این ابیات است که امام محمد بن حمویه را گوید:

یا صاحب الدیران زمت جمالکم              بجانب الجزع من جرعاء وادیها

بلغ سلامی الی الذلفاء من حرض           و انشدیها قریضا  قاله فیها...

علامه علی اکبردهخدا که عمری را برای احیای زبان پارسی تلاش و مجاهدت نموده وتوانسته درمدت حیات مبارکش آثار ارزنده ای را برجای بگذارد در توضیح  واژه ی مزینان با اشاره به کتاب " الانساب سمعانی "  درلغتنامه اش آورده است :" مزینان شهری است در خراسان ، وسپس به  این شاعر مزینانی اشاره می کند که سوزنی درتضمین اشعار او گفته :

 چونین قصیده گفت مزینانی ادیب             اندرحق امیر اسماعیل گیلکی...

 هست این جواب شعرمزینانی آنکه گفت       یارب چه دلربای وفریبنده کودکی...

ابنیه و اماکن تاریخی مزینان

همان گونه که ذکر شد دیار  تاریخی مزینان جزئی از شهرستان سبزوار می باشد و در آخرین حد غربی این شهرستان قرار گرفته است . بافت قدیمی این روستا که در چهارچوب باروی قدیمی دوره قاجار قرار گرفته، به وسیله سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده است. این روستا دارای یک مجموعه تاریخی شامل: کاروانسرا، دو مسجد تاریخی، مدرسه علمیه، باروی قدیمی و دو تپه باستانی می باشد. در ادامه، به معرفی این مجموعه ی تاریخی  می پردازیم؛

مدرسه علمیه شریعتمدار

این مدرسه در مرکز بافت قدیم روستا بر روی بدنه خیابان اصلی که بافت قدیم را به دو بخش منشعب می کرده، قرار گرفته است .  پلان کلی ابن بنا مدرسه ای است دو ایوانی با حیاط مرکزی، ده حجره در اطراف حیاط، دو مدرسه در ضلع مقابل ورودی و اتاقهای مربوط به اساتید و رئیس مدرسه و آشپزخانه، کتابخانه و سرویس بهداشتی. مساحت کل زمین مدرسه 810 متر مربع است؛ حیاط آن، 229 متر مربع است و زیربنا با زیرزمین، 650 متر مربع می باشد.

ویژگیهای معماری

ورودی مدرسه در جهت شرق می باشد. در دو سوی ورودی مدرسه، در هر طرف، سه رواق وجود دارد که به تناوب در هر سو، دو رواق بزرگ تر و یکی کوچک تر می باشد. پس از عبور مدرسه شریعتمدار، نمای بیرونی مدرسه دید ازشمال شرق از پیش طاق ورودی که در دو طرف دارای سکوست، وارد هشتی مدرسه می شویم، پس از ورود به هشتی در سمت چپ، اتاق رئیس مدرسه و در سمت راست، اتاق مدرّسان قرار گرفته است. پس از عبور از هشتی و ایوان مدرسه وارد حیاط می شویم. حیاط مدرسه مستطیل شکل است که در وسط دارای دو باغچه و حوض می باشد. کف حیاط با موزائیک مفروش است. در ضلع غربی حیاط که محور اصلی بنا می باشد یک ایوان دیگر قرار گرفته و جلو ایوان برای استفاده به عنوان مدرس در تابستان، باز بوده است. در ده 1350ش دهنه ایوان را با درِ مشبّک آهنی پوشانده اند و اکنون به عنوان کتابخانه مورد استفاده قرار می گیرد. طاق ایوان به صورت گهواره ای است. در دو سوی ایوان، دو مدرس قرار دارد که دارای پوشش گنبدی به شکل کلمبه است. در ضلع شرقی مدرسه بجز ورودی و دو اتاقی که توضیح داده شد، دو اتاق گنبددار دیگر نیز در انتهای این ضلع قرار دارد که از اتاق دارای پوشش گنبدی در ضلع جنوب شرقی اکنون به عنوان آشپزخانه استفاده می شود. اتاق ضلع شمال شرقی نیز که دارای دو قسمت است که بخشی به طاق گنبدی و بخشی به طاق گهواره ای پوشش شده است احتمالاً این قسمت به عنوان کتابخانه مورد استفاده بوده است. زاویه شمال شرقی مدرسه دو طبقه است که در زیرزمین آن، سرویسهای بهداشتی قرار دارد. حجره های مدرسه در ضلع شمالی و جنوبی واقع شده که در هر ضلع، پنج حجره قرار گرفته است. کف حجره ها نسبت به حیاط حدود چهل سانتیمتر ارتفاع دارد. هر حجره دارای یک پیش طاق است. این پیش طاقها خیز کم و سقف هلالی شکل دارند. درِ هر ضلع حجره میانی که در محور تقارن بنا قرار گرفته است، نسبت به حجره های جنبی بزرگ تر است و در دو طرف ورودی حجره نیز دو طاقچه تعبیه شده است. هر یک از حجره ها دارای دو درگاه، چهار طاقچه برای گذاشتن وسایل و یک اجاق می باشد که اجاقهای داخل حجره ها در مرمّتهای اخیر مدرسه مسدود شده است. در جلو ورودی حجره ها در زیر پیش طاق نیز اجاق دیگری تعبیه شده است که اجاق داخل برای گرم کردن و اجاق بیرونی برای پخت و پز استفاده می شده است. با توجه به اینکه مدرسه در کنار مسجد قرار داشته، دارای مسجد نبوده است. مصالح به کار رفته در بنا آجر به همراه ملات گچ نیم کوب است. در مرمتهای جدید از آجر و ماسه سیمان استفاده شده است

قدمت؛
تاریخ دقیق بنای مدرسه مشخص نیست، ولی بر اساس نوشته مطلع الشمس در مسافرت ناصرالدین شاه به سال 1300ق مدرسه مزینان وجود داشته است . احتمالاً مدرسه اندکی پس از سیل مزینان که به سال 1286ق به وقوع پیوسته، با ساخته شدن روستا در محل جدید بنا شده است. بانی مدرسه آیة اللّه حاج سید ابراهیم غفوری، معروف به شریعتمدار، مرجع تقلید و روحانی معروف سبزوار می باشد. وی موقوفاتی نیز بر مدرسه وقف کرده که وقفنامه آن معرفی می شود . مرمّتها از ابتدا زیر نظر متولّی بر اساس درآمد موقوفات بوده است، با متروکه شدن مدرسه در چند دهه اخیر، مرمّتهای مدرسه به وسیله مردم روستا انجام شده است
این بنا در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مرکز شکل گیری حرکتهای انقلابی و پایگاه های فعال؛ انجمن اسلامی مزینان،بسیج شهدای مزینان ،کتابخانه دکترعلی شریعتی مزینانی، دفتر شورای حل اختلاف، شورای اسلامی ،مرکز بهداشت و دوره ای نیز مدرسه علمیه حضرت صاحب الزمان(عج) بوده است

کاروانسرای شاه عباس (رباط)

این بنا از خارج دارای یک پلان مستطیل شکل است که اضلاع شمالی و جنوبی آن طولانی تر از اضلاع شرقی و غربی آن است. ورودی بنا در میان یک ایوان رفیع واقع شده است که این ایوان در ضلع شمالی بنا قرار دارد ودر طرفین ایوان در هر طرف سه طبقه طاقنما واقع شده که طاقنمای وسطی و آخری بصورت مربع می باشد.حال اینکه طاقنماهای طبقه اول و سوم بصورت مستطیل بوده که از طریق وروردی باریکی که این قوس هلالی روی آن زده شده به اطاقک انتهای آن راه پیدا می کنیم .در طرفین این طاقناها در هر طرف یک غرفه دو طبقه وجود دارد که هر دو دارای طاقنماها و قوسهای جناغی هستند.
از انتهای دیوار غرفه ها در طبقه دوم دو در گاهی به اطاق پشت غرفه ها نورمی دهند.قوس این در گاهی ها نیز هلالی  هستند.در طرفین این غرفه ها نیز در هر طرف دو غرفه یک طبقه وجود دارد که در دیوار انتهای هر کدام از غرفه ها یک یا دو سراخ مستطیل شکل 20*10است که به طاقنمای غرفه نور می دهند.
در داخل ایوان بالای سر در کتیبه مربع شکل به ابعاد 1*1متر در وسط و داخل قاب ورودی در روی هر لچکی یک لوحه مستطیل به ابعاد25*60سانتیمتر نصب شده است.لوحه بزرگ وسطی و لوحه سمت راست از سنگ مرمر سفید و لوحه سمت چپ از سنگ خاکستری رنگ است.در طرفین ایوان دو سکو وجود دارد که هرکدام حدود یک متر از زمین ارتفاع دارند.

قدمت؛
بر اساس اولین گزارش منتشر شده باستانشناسی ، این بنا به سال 1064هجری قمری توسط حاج محمد طالب فرزند حاج معین الدین محمد اصفهانی برسم سنت حسنه وقف ، بر بازماندگان راه احداث گردیده است در سال 1283هجری قمری توسط حاج علی تقی تاجر کاشانی مرمت گردیده وسپس به سال 1318توسط حاج محمد علی آقا فرزند حاج علی تقی کاشانی ترمیم گردیده است.
داشتن ایوان های قرینه در مقابل یکدیگر و غرفه ها و طاقنماهای جناقی این بنارا مربوط به دوران صفویه کرده است.از آثار باقیمانده این کاروانسرا آجرهای بزرگ آن است که احتمالاً متعلق به دوره ساسانی بوده و در اوایل دوره اسلامی احتمالاً دوره عباسیان با مصالح آن کاروانسرای بزرگی در این منطقه ساخته اند ، آن را به زمان هارون الرشید نسبت می دهند.

کاروانسرای مأمونی؛
این بنا که حاکی از عهد عباسیان است در مقابل کاروانسرای صفوی ساخته شده است که متأسفانه و به بهانه مرمت در حال حاضر تخریب و به دلایل نامعلوم به فراموشی سپرده شده است.

حدیره؛
معروف است به محل دفن دختر هارون الرشید که می گویند حذیره نام داشته است. این بنا نیز مورد سرقت یغماگران فرهنگی قرار گرفته و به احتمال دفینه ای از آنجا به تاراج برده اند.

مسجد جامع ؛
اين مسجد که در عهد سلجوقيان يا ديليميان ساخته شده است، داراي شناسنامه ثبتي از سازمان ميراث فرهنگي است و از ابنيه بسيار قديمي است که در وسط بازار مزینان بنا شده است

جاده تاریخی ابریشم؛

جاده ابریشم یا راه ابریشم شبکه راههای متصل شده‌ای بمنظور بازرگانی در قاره آسیا بود که شرق و غرب و جنوب آسیا را بهم و به شمال آفریقا و شرق اروپا متصل می‌کرد.
این راه از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسو می‌آمد و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی می‌شد و از طریق بیش‌بالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا می‌رسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو،سرخس،نیشابور، گرگان به ری می‌آمد و از ری به قزوین و زنجان و تبریز و ایروان می‌رفت و از ایروان به طرابوزان یا بیکی از بنادر شام منتهی می‌گردید.
مزینان در مسیر این راه تاریخی قرار دارد و گفته اند امام هشتم شیعیان از این مسیر به سمت نیشابور و توس عزیمت نمود به همین خاطر در چند سال اخیر همزمان با ولادت با سعادت این امام همام مراسم استقبال با هنرمندی تعزیه خوانان مزینانی و حضور مسئولین فرهنگی و محلی شهرستانهای سبزوار و داورزن برگزار می شود.

قنات ؛

این قنات در جنوب غربی مزینان واقع شده و مشهور است شخصی به نام طاهر آبشناس در 1400 سال پیش و در زمان مأمون عباسی آن را حفر و گسترش داده و البته نقل است که قدمت آن بیش از 2500 سال می باشد.

طول این قنات 13کیلومتر و دارای 127لیتردرثانیه  آبدهی شیرین و گوارا است که سیصدمترجلوتر ازمظهرقنات تبدیل به دونهرعلیا(بالا)  سفلی(پایین) می شود و یکی از طولانی ترین قنات های موجود در کشور است و دارای 138 حلقه چاه می باشد که به وسیله نقب های زیر زمینی به هم متصل شده اند.عمق مادر چاه آن 130متر می باشد؛با توجه به اینکه متوسط عمیق ترین مادر چاه های قنات های موجود در کشور 120 متر است؛ از این حیث نیز قنات مزینان از قنات های استثنایی کشور است.
دکتر علی شریعتی مزینانی در باره ی قنات و چشمه ی جاری آب مزینان در کتاب زیبای کویر می نویسد: «بركرانه كوير، به تعبير حدودالعالم ، "شهركي" است كه شايد با همه روستاهاي ايران فرق دارد . چشمه آبي سرد كه در تموز سوزان كوير ، گويي از دل يخچالي بزرگ بيرون مي آيد ، از دامنه كوه هاي شمالي ايران به سينه كوير سرازير مي شود و از دل ارگ مزينان سر بر مي دارد ... از اينجا درختان كهني كه سالياني دراز سربرشانه هم داده اند ، آب را تا باغستان و مزرعه مشايعت مي كنند و بدين گونه ، صفي را در وسط خيابان مستقيمي كه ستون فقرات اين روستاي بزرگ را تشكيل مي دهد ، پديد مي آورند و از دو سو ، كوچه هايي هم اندازه و روي در روي هم و راسته و همگي در انتها ، پيوسته به خياباني كمربندي كه محتواي ده را از باروي پيرامون آن جدا مي سازد . درست گويي عشق آباد كوچكي است ، و چنانكه مي گويند ، هم بر انگاره عشق آبادش ساخته اند ، [ مجموعه آثار 13 ( هبوط در کویر ) ، ص 235 ]»
اطلاعات بیشتر درباره ی مزینان را در بخش مزینان شناسی همین وب و در کانال تلگرامی شاهدان کویر به نشانی ؛
http://telegram.me/shahedanemazinan
مشاهده بفرمایید
  • صفحه نخست
  • پروفایل نویسنده وبلاگ
  • نسخه موبایل
  • آرشيو وبلاگ
  • تماس با من
  • فيد وبلاگ
مطالب اخير
  • مناطق آزاد، پشتوانه تاب آوری ملی در حوزه سلامت و غذا و دارو در بحران جنگ کشور
  • عاشورای مزینان طولانی ترین نمایش آیینی در جهان به روایت تصویر...بخش  دوم؛ صبح عاشورا
  • عاشورای مزینان طولانی ترین نمایش آیینی در جهان به روایت تصویر...بخش اول؛ صبح عاشورا
  • مزینانی: بهشت زهرا در زمان کرونا نه آرامستان که خط مقدم یک جنگ تمام عیار بود
  • تاکید مزینانی بر اجرای هدفمند سند راهبردی اعتلا
  • جلسه هم اندیشی توسعه گردشگری با محوریت مزینان در بنیاد شریعتی برگزار شد
  • اولین گردهمایی رزمندگان و ایثارگران مزینانی در تهران برگزار شد
  • گلواژه شعر مزینان(23)...  ولادت حضرت معصومه(س) /  حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی
  • برپایی بازارچه کسب و کار دانش آموزی در کاروانسرای تاریخی و جهانی مزینان
  • اجرای کنسرت "جوانه در کویر" در کاروانسرای جهانی مزینان
  • کتاب «چند تکه از محراب»؛ نوشته طیبه مزینانی روایتی از ورزش، ایثار و شهادت
  • موفقیتی دیگر برای هنرمند مزینانی  در شب موسیقی ایران
  • مزینانی گریمور سینما: گریم؛ جادویی‌ست که گاه خود نیز بخشی از آن می‌شویم
  • تجلیل از بانوی کشاورز نمونه مزینانی حاجیه خانم مریم ناطقی مزینان
  • گلواژه شعر مزینان(22)...  ولادت امام زمان(عج) /  علی مزینانی عسکری
  • راهپیمایی یوم الله بیست و دوم بهمن در مزینان
  • بازگشایی مجدد کتابخانه شریعتی نور امید فرهنگ کتابخوانی در مزینان
  • گلواژه شعر مزینان(21)...  بعثت /  حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی
  • برگزاری جلسه هم‌اندیشی مدیران داروخانه‌ها با مزینانی مدیر رفاه و سلامت دانشگاه علوم پزشکی تهران
  • مزینانی یا شاهمرادی؟
  • تأکید مزینانی بر عزم ملی برای ارتقا جایگاه ورزش در مناطق آزاد
  • تاج مزینانی: عدم اطمینان نسبت به آینده موجب می‌شود احساس رضایت وجود نداشته باشد
  • عناصر اسطوره ای در رقص اسب چوبی سبزوار
  • مزینانی: رویای افزایش صادرات به اروپا چگونه محقق می‌شود؟
  • 🕌مسجد بلال یادگار اسلاف مزینانی ها با قدمت هشت قرن
  • دلنوشته هنرمند مزینانی در رثای استاد فریدون شهبازیان
  • مزینانی: باید برنامه‌‌‌ریزی دقیقی برای تامین برق و گاز واحدهای تولیدی صورت گیرد
  • کتاب "آه ای لاهور" با حضور مزینانی در برازجان رونمایی شد
  • کنسرت خاطره ها و نغمه ها با خوانندگی هنرمند مزینانی مصطفی جلالی پور به روایت تصویر
  • آغاز اولین شب هنری زمستانی کشور با کنسرت فرزند هنرمند مزینان
موضوعات سایت
  • فیلم
  • با شهدا و رزمندگان مزینان
  • اخبار مزینان
  • مشاهیر مزینان
  • یادواره شهدای مزینان
  • آلبوم شهدای مزینان
  • ورزشی
  • آثارباستانی
  • سیاسی
  • مذهبی
  • مقاله
  • فرهنگی
  • شریعتی
  • گالری عکس مزینان
  • مزینان شناسی
  • مزینان دررسانه
  • بهداشت و درمان
  • عاشورای مزینان
  • هنری
  • شعر مزینان
  • اجتماعی
  • خاطرات و دلنوشته
برچسب‌ها سایت
  • مزینان
  • مزینانی
  • شاهدان کویرمزینان
  • شاهدان کویر
  • شریعتی
  • عاشورا
  • شهید
  • هنرمند
  • محرم
  • شاهدان کویر مزینان
  • شاعر
  • داورزن
  • امام
  • علی مزینانی عسکری
  • جاده
  • حسین محمدی
  • علی جعفری مزینانی
  • دکتر علی شریعتی
  • ع
  • روزی روزگاری مزینان
آرشيو وبلاگ
  • عناوين مطالب
  • مرداد ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • شهریور ۱۴۰۱
  • مرداد ۱۴۰۱
  • تیر ۱۴۰۱
  • آرشيو
دوستان من
  • مقام معظم رهبری(مدظله)
  • آپلود عکس
  • داورزن نیوز
  • آسمان آبی من
  • فرهنگ واژگان فارسی
  • بهمن آباد
  • خبرگزاری فارس
  • هزاران سایت
  • بی مرگی(شاعر مزینانی)
  • خطه فریومد
  • روستای مهرسبزوار
  • اسلام دین حق وبلاگ مزینانی
  • فانوس خیمه مزینانی
  • مرجع عالیقدر آیت الله سیستانی
  • مرجع عالیقدر آیت الله وحیدخراسانی
  • پایگاه خبری سبزوارما
  • خبرگزاری نسیم
  • سبزوار نگار
  • سبزوارپیام
  • مجله اینترنتی اسرارنامه
  • خانه فرهنگ دانشجو
  • سبزوارنیوز
  • سلام سربدار
  • سبزوارآنلاین
  • خط ربط
  • استاد شیخ حسین انصاریان
  • هاشمی رفسنجانی
  • رشنکی وبلاگ کلاته مزینان
  • وبسایت دکترشریعتی
  • مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام
  • وبلاگ طنزهای اجتماعی مملی سبزواری
  • وبلاگ مزینان سیتی
  • روایت های  فابریک جنگ
  • وبلاگ تاج مزینانی
  • شعر،خاطره
  • کانون فرهنگی هنری زینبیه مزینان
  • فاش نیوز
  • مجمع جهانی اهلبیت(ع)
  • پایگاه خبری تحلیلی صبح سبزوار
  • دهیاری مزینان
  • اخبارداورزن
  • وبلاگ یزدان سالاری
  • صنایع دستی چرم شوکا مزینانی
  • مشهدعکس
  • وبلاگ دکترعلی شریعتی
  • جبهه آرمانی یاران شریعتی
  • وبلاگ قاسم ملا
  • وبلاگ فراهنگ طوس
  • پایگاه اطلاع رسانی علی شریعتی
  • میهن میل
  • وبلاگ افلاکیان  0098 تاج مزینانی
  • کربلایی حسن ذاکری بهمن آبادی
  • وب سایت سبزوار نیوز
  • وبلاگ کویرمزینان
  • کلمات قصاردکتر شریعتی
  • وبلاگ شریعتی
  • وب دکتر شریعتی از دید دیگران
  • آپلود عکس رایگان
  • وبلاگ مزینان مجری
  • دکتر علی شریعتی
  • عاشقان اهلبیت(ع)
  • تاوپلیج
  • وبلاگ روستای تندک
  • فیلم عاشورا درمزینان(کلیپ مرو ای دوست)
  • چرم فیروزه (مزینانی)
  • ترجمه گوگل
  • فیلم شهیدان کویرمزینان
  • گل زیره
  • لغتنامه فارسی - دیکشنری آبادیس-
  • روستانیوز
  • پایگاه خبری شهدای ایران
  • مجله اینترنتی سبزواریها
  • پایگاه خبری تحلیلی بصیر سبزوار
  • فرومد - جان محمدی
  • تارنمای جاورتن
  • صدخرونیوز
  • خانه بهداشت مزینان
  • موسسه خیریه نرجس خاتون مزینان
  • وبلاگ زندگی (صدیقی مزینانی)
  • اداره تبلیغات اسلامی سبزوار
  • مدافعان حرم(امیرحسین مزینانی)
  • حادثه نیوز(اخبار حوادث داورزن)
  • وبلاگ خودمن
  • وبلاگ هم نوا باشما
  • وبلاگ بام کویر"درزاب"
  • وبلاگ بهمن آباد خبر(قاسم ملا)
  • وبلاگ زندگیم شد...
  • سامانه خبری رصد (سبزوار)
  • وبلاگ شورای اسلامی بهمن آباد
  • آفتاوه دیمه
  • سبزوار من
  • آپلود جدید
  • روستای منیدر
  • اخبار وبلاگستان
  • قالب هاي بلاگفا
پیوندهای روزانه
  • لینک خبرنامه شاهدان کویر در تلگرام
  • مزینان در حال و هوای عید فطر
  • محرم در مزینان
  • مزینان از نگاهی دیگر (سبزوار ما)
  • مزینان از نگاهی دیگر 15
  • آداب ورسوم مردم مزینان درشب یلدا. مجله اسرار نامه
  • عاشورای مزینان به روایت تصویر7
  • خاندان شریعتی مزینانی
  • محمد صادق مزینانی
  • ازحدیره تاباغستان (ره آورد سفربه مزینان)
  • کتاب زندگی ساز وهدایتگر
  • اخبار وبلاگستان
  • قالب هاي بلاگفا
کدهاي اضافي کاربر


شاهدان کویر مزینان
کویرمزینان زادگاه دانشمندان واندیشمندانی است که برتارک زرین صفحات تاریخ وجغرافیای ایران زمین میدرخشد
با شهدای مزینان... شهید والامقام سیدیحیی حسینی راد مزینانی
نويسنده: علی مزینانی عسکری - سه شنبه هشتم آذر ۱۴۰۱

✍️بیست و دوم فروردین ۱۳۴۸، در مشهد چشم به جهان گشود. پدرش سیدعلی اکبر، لبنیات فروش بود و مادرش،بتول نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. زرگر بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

🔹شهید سید یحیی حسینی راد مزینانی فرزند مرحوم سید علی اکبر در مرداد ماه سال 1365 به جبهه اعزام شد و دوازدهم شهریور ۱۳۶۵، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به پشت سر به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) قطعه 53 و در جوار همرزمانش آرام گرفت.

🔹رزمنده دفاع مقدس حاج حسین هاشمی مزینانی همرزم شهید سید یحیی در خصوص اعزام وی می گوید:

مرداد سال 65 بود که داخل اعزام نیروی سقز کردستان برای گردان جندالله نیرو انتخاب می کردند. من و سید یحیی جا ماندیم اما او از غفلت مسئولین استفاده کرد و در یک چشم به هم زدن خود را به نیروهای انتخاب شده رساند و توانست در عملیات کربلای 2 شرکت کند و در حالی که چند روزی از این انتخاب نگذشته بود برای شهادت در منطقه حاج عمران گلچین شد.

🚩سفارش شهید سیدیحیی حسینی راد مزینانی:

با درود و سلام بر منجى عالم بشريت آقا امام زمان (عج) و با درود و سلام بر نايب برحقش امام امت خمينى كبير. با عرض سلام بر پدر و مادر عزيزم كه از جانم شما را بيشتر دوست دارم.خداوند از گناهان بيش از حد من بگذرد تا بتوانم سرم را به سوى او برگردانم و از او بخشش بخواهم.و از شما پدر و مادر عزيزم با كمال شجاعت مي خواهم كه مرا به بزرگوارى خود ببخشيد و حلالم كنيد، تا خداوند هم مرا ببخشد، چون پيغمبر اسلام می فرماید: بهشت جاودانه و رضايت خداوند متعال در رضايت شماهاست در صورتی که مرا ببخشيد. از شما مي خواهم كه به قاسم بگوييد كه به دوستان و كسانى كه مرا مى‌شناسند، بگويد كه مرا حلال كنند و از سر تقصيرات من بگذرند و باز هم از شما پدر و مادر عزيزم و برادران و خواهرانم مي خواهم كه اين فرزند حقير و گنهكار خود را به بزرگوارى خودتان ببخشيد.
به اميد پيروزى رزمندگان اسلام و نابودى صدام و آزادى اسيران و شفاى جانبازان و آزادى اسيران.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, شهیدان مزینانی
| 



با شهدای مزینان... شهید محمد سخاور مزینانی
نويسنده: علی مزینانی عسکری - چهارشنبه بیست و دوم دی ۱۴۰۰

‍✍️شهید محمد سخاور فرزند رزمنده پیشکسوت زنده یاد حاج علی اصغر سخاور پنجم فروردین سال ۱۳۴۲ در شهر سبزوار متولد شد و به واسطه شغل پدر که کارمند اداره پست بود در نوجوانی راهی اهواز شدند و مدتی را در این شهر سکونت داشتند و سپس به سبزوار بازگشتند .

محمد تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم ادامه داد و سپس در دانشگاه تربیت معلم قبول شد و در حین تحصیل به روستایی در تربت جام رفت و مدت سه سال در آن منطقه محروم و دورافتاده به عنوان معلم خدمت کرد.

این جوان خوش اخلاق مزینانی از همان نوجوانی اهل دعا و روزه و نماز بود، به خصوص که همیشه تعقیبات نماز را می خواند. قرآن را به صورت ترتیل برای خواهرانش قرائت می کرد و به مراسم تاسوعا و عاشورا توجه خاصی داشت و اشعار مذهبی را با صدای بلند می خواند.

محمد جوانی ساده پوش و ساده زیست و بسیار با مهر و محبت بود. به خواهرش که در رشته پزشکی تحصیل می کرد علاقه وافر داشت.

دوست شهید می گوید: محمد فردی مظلوم و ساکت و اهل امر به معروف و نهی از منکر نیز بود. او در دوران انقلاب فعالیت زیادی برای ضربه زدن به نیروهای ساواک می کرد و در پخش اعلامیه های حضرت امام فعال بود.

محمد اولین بار در تاریخ 1365/9/9 و از طرف بسیج به جبهه اعزام شد و به عنوان تیربارچی لشکر ۵ نصر در گردان عبداله سازماندهی شد و سرانجام 21 دی ماه 1365در منطقه شلمچه و در جریان عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. همزمان با حضور این شهید والامقام پدرش زنده یاد حاج علی اصغر سخاور که فروردین 1400 دار فانی را وداع گفت در جبهه حضور داشت.

پیکر پاک و مطهر این شهید عزیز پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار به خاک سپرده شد.

🔷مادر این شهید والامقام در خاطره ای جالب نقل می کند که : روزی یکی از دانش آموزانش بچه آھویی برای وی ھدیه می آورد تا از معلم خود قدردانی کند ولی او بعد از اینکه با آھو عکس یادگاری می گیرد از دانش آموز خود می خواھد که آن را در طبیعت رھا کند تا به آغوش مادر خویش برگردد و با این اصرار ھمراہ دانش آموز خود آھو را در نزدیک آهوان دیگر رھا می کنند...

نحوه و انگیزه رفتن محمد به جبهه هم در نوع خود جالب است و مادر بزرگوارش می گوید:

یک روز در خانه نشسته بودیم که او وارد خانه شد و گفت: مادر جان! کاروان کربلا می رود به سوی حسین (ع). منظورش را فهمیدم و گفتم: پدر نیست (پدرش در آن زمان رزمنده لشکر ویژه شهدا و در جبهه بود). گفت: اگر دشمن بریزد و دخترت را به اسارت ببرد، چه کار می کنی؟ با این حرف‌ها قانع شدم و سرانجام او به جبهه رفت.

🖌سفارش شهید محمد سخاور مزینانی:

اگر کسی فریاد برادر مسلمانش را بشنود و به یاریش نشتابد مسلمان نیست

بچه آهوی اهدایی به شهید

پدر شهید محمد زنده یاد حاج علی اصغر سخاور مزینانی

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر مزینان, شهید مزینانی
| 



‍با شهدای مزینان... شهید سیدعلی مزینانی میرشکاری
نويسنده: علی مزینانی عسکری - چهارشنبه بیست و دوم دی ۱۴۰۰

خانواده سیدجلیل القدر میرزاحسن مزینانی که مردم مزینان به خاطر پیک بادپایی آنان و رساندن نامه ها به دست عزیزان شان لقب میرشکار به آن ها داده بودند در اولین روز بهار سال 1341شاهد تولد کودکی بودند که سال ها بعد قرار بود برای دفاع از اسلام جانش را فدا کند و پدر با یاد و نام جد بزرگوارش حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در گوشش اذان و اقامه خواند و نامش را سیدعلی گذاشت.

مرحوم میرزاحسن مدتی همراه با برادرانش در کارخانه(جین) پنبه که در مزینان داشتند مشغول به کار بود و برای ادامه زندگی راهی شهرستان سبزوار شد.

سیدعلی پس از طی کردن دروس ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و اخذ دیپلم به کار و فعالیت در سبزوار محل سکونتش پرداخت .

وی به مطالعه به خصوص کتب علمی و مذهبی علاقه زیادی داشت و هیچگاه از نماز اول وقت و عزاداری آل الله غافل نبود.

این جوان متین و مهربان با شروع انقلاب اسلامی در راهپیمایی ها حضوری فعال داشت و با پوشیدن لباس مقدس سربازی از طریق ژاندارمری عازم جبهه های نبرد شد و در کردستان به دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی پرداخت تا اینکه 22 دی ماه 1362 در سقز، ارتفاعات کرونه ایرانخواه و در درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای شهرستان سبزوار قطعه اصلی ردیف3 شماره 11 به خاک سپرده شد.

🖌سفارش شهید سیدعلی مزینانی میرشکاری:

بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر خمينى بت شكن، من راهم را شناختم و با آگاهى در آن گام برداشتم. اين همان راه حسين (ع) سرور شهيدان است. اين نهضت بايد تداوم پيدا كند و اميدوارم شما دنباله اين نهضت را تداوم بخشيد. پدر و مادر مهربان، حلالیت مى طلبم، اميدوارم كه مرا ببخشيد. از خداوند منان آرزوى پيروزى اسلام و صبر براى شما را خواستارم. و هرگز از اينكه من شهيد شده ام نگران نباشيد و اشك مريزيد، كه مبادا دشمن خوشحال شود. و آرزو دارم كه هميشه از خداوند متعال بخواهيد كه رزمندگان ما را در تمام جبهه های حق عليه باطل موفق و پيروز گرداند، و همچنين اين قربانى و خون ناقابلى را كه در راهش فدا كرده ايد مورد قبول و مرحمت قرار دهد. به اميد پيروزى مستضعفین برمستکبرین، و افراشته شدن پرچم اسلام در اقصا نقاط دنیا.
والسلام على من التبع الهدى
سيد على بنده خدا


براى حفظ آئين محمد ، جان مى بازم من
براى محو كفار ستمگر، سنگرم را حفظ مى دارم من
و اما سنگرم ايران، دلم را لبريز از شوق خدا بينم
به سنگر يك قلم سازم، قلم را يار خويش سازم
به زير لب كنم زمزم ، قلم من را دهد يارى
به یاد یاوران قرآن می نویسم من
وليكن اين نوشتن هيچ اثر بر جا نمى گذارد
چرا كه اين نوشتن جز دوات و رنگ نمى باشد
مگر رنگ برايم چيست ؟
همان رنگى كه رنگش درخشان لاله ها خون است
همان رنگى كه نظاره مى كند روشن
همان رنگى كه زنده ميكند قرآن
همان رنگى كه لبريز مى كند ايمان
همان رنگى كه جسم را مى كند گلگون
همان پرورده مادر كه پر پر ميشود اكنون
كه اين شيران روز و شب زنده داران هست آن ليك
جوانان چنين مستور با شوق خدا مى روند به قربانگاه
كه در وقت خداحافظی ، به مادرها مى گويند اى مادران
شما قربانى خويش را به درگاه خدا تقديم ميداريد ؟
جواب مادران ديگر اين چنين باشد
خدايا! كن قبول اين نوجوان من
كه اينست حاصل عمرم
هر آنچه در جهان تنها، مهمانم من
و اما رو به درگاه تو بیارم
نداى مادرم اين است
زمين و آسمان باشد گواه امروز
كه اين رعنا جوانان مى شوند پيروز
به صد رحمت بود بر مادران اين چنين امروز
خداوندا! دوباره كربلا آزاد گرديده
هزاران نوجوان در خون خويش غلطان گرديده
خداوندا! دهيم جان را پى احقاق دين حق
خداوندا! سلامت دار خمينى اين امام حق

والدین شهید سیدعلی مزینانی میرشکاری

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر مزینان, شهید مزینانی
| 



با شهدای مزینان...شهید والامقام حسین مزینانی(گلبهاری)
نويسنده: علی مزینانی عسکری - شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۰

🔆شهید حسین مزینانی فرزند زنده یاد حاج رجبعلی گلبهاری 21 اردیبهشت سال 1347ه.ش در مزینان چشم به جهان گشود و چندسال بعد به همراه والدینش در سبزوار ساکن شد.

به دلیل فراهم نبودن شرایط از تحصیلات رسمی باز ماند، ولی در کلاس های مقدماتی نهضت سوادآموزی شرکت کرد. از کودکی به قالیبافی مشغول شد و پس از آن به حرفه لوله کشی ساختمان روی آورد.

از همان دوران کودکی علاقه زیادی به مسائل دینی از خود نشان می داد . همیشه رابطه ی صمیمانه اش با معلمین و دوستان و اولیای بزرگوارش زبانزد خاص و عام بود و او را جوانی محجوب و مهربان می دانستند.

جوانی آرام و مودب بود و به والدین خود احترام می گذاشت و در کارهای منزل به آنها کمک می کرد. از دروغ گفتن و غیبت کردن پرهیز می‌کرد. در برابر سختی ها و مصیبت ها صبور بود. از کمک به نیازمندان و مستمندان دریغ نمی‌کرد، ساده زیست و کم خرج بود و در کارهای خیر پیشقدم می‌شد.

حسین ارادت خاصی نسبت به ائمه اطهار و اهل بیت علیهم السلام از خود نشان می داد و به قرآن عشق می ورزید و توجه زیادی نسبت به انجام نماز و روزه داشت . با شور و علاقه زیادی در مراسم و راهپیمایی ها شرکت می کرد. در ولایت پذیری و اطاعت از امام خیلی قاطع بود.

اولین بار در سال ۱۳۶۲ از طریق بسیج به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و تخریب چی گردان امام صادق (ع) از لشکر ویژه شهداء بود .پس از شهادت برادرش محمدتقی، چند بار داوطلبانه به جبهه های نبرد شتافت و رزمنده گردان الحدید از تیپ ۲۱ امام رضا (ع) بود و سرانجام این شاهد کویر مزینان با حضور در عملیات قادر 2 نوزدهم شهریور سال 1364 ه.ش در منطقه اشنویه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای سبزوار در جوار برادر شهیدش محمدتقی به خاک سپرده شد.

شهید محمدتقی مزینانی برادر حسین اولین شهید خانواده گلبهاری و شهید داوود مزینانی پسرعموی آنها نیز از خاک گوهرخیز مزینان برخاسته و به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدند که پیش از این در پست های جداگانه ای به بیان زندگی نامه این دلاورمردان پرداخته و در آینده نیز می پردازیم.

🔹پدر از پسر می گوید:
حسین سنی نداشت به جبهه رفت که پس از مدتی برگشت. شاید به دلیل سن کمی که داشت او را برگردانده بودند. اما او ناامید نشد و این دفعه خود را زیر صندلی قطار مخفی کرد و به منطقه رفت. به فرمانده گفته بود: اگر مرا صد بار پس بزنید باز هم برمی گردم.این بار هم او را به خط مقدم راه نداده بودند تا اینکه به بهانه زخمی بودن برادرش در خط مقدم، گریه کنان خود را به خط مقدم می رساند.
حسین بعد از رفتن به جبهه، رفتارش به کلی عوض شد بود. نماز اول وقتش ترک نمی شد. در آخرین مرخصی از شهادت حرف می زد و عاشق شهادت شده بود. شب ها بیدار می شد و نماز شب می‌خواند و راز و نیاز می کرد.

🔹حسین در آینه خاطرات دوستان
همرزم شهید می گوید: حسین در دل شب چنان در خلوت کوهستان با خدای خود راز و نیاز می کرد، که همه رزمندگان را تحت تاثیر قرار می‌داد.

دوست دیگرش نیز واقعه ی شهادت این فرزند دلاور مزینان را این گونه شرح می دهد :
با چند نفر از دوستان سبزواری بنام شهید حسین مزینانی و برادر کاظم شیرازی مأمور شدیم به یکی از گردانهای مربوط به بچه های اصفهان و با آنها همراه شدیم، از محل استقرار تیپ 21 امام رضا(ع)با قطار رفتیم به ارومیه و بعد مراغه و بعد اشنویه و در عملیات قادر شرکت کردیم . چند هفته ما در آنجا بودیم و خاطرات زیادی از برادر شهید مزینانی داشتم ایشان خیلی صمیمی و مهربان بودند شبها که می خواستیم بخوابیم باهم پیاده روی می کردیم می رفتیم با هم مسواک می زدیم و بر می گشتیم . در شب عملیات قادر ما به اتفاق سه برادر که مشهدی بودند به عنوان تخریب چی با گروه تخریبی که از اصفهان آمده بودند در عملیات شرکت کردیم . عملیات که از اذان صبح شروع شده بود , زمانی که رسیدیم به مقر عراقیها تقریبا" نیم ساعت بعد با ترکش نارنجک یا خمپاره مجروح شدم، اولین کسی بودم که از بچه های تخریب مجروح شد . و بچه ها داشتند حمله می کردند به طرف عراقیها می رفتند و به عنوان خط شکن عمل می کردند . حسین مزینانی وقتی دید که من مجروح شده ام چند دقیقه ای کنارم ماندند و دلداریم دادند ولی برای ادامه عملیات باید می رفتند لذا از من خداحافظی کردند و رفتند تا وظیفه خود را در عملیات انجام دهند. و چند ساعت بعد فهمیدم که ایشان شهید شده .

🔴وصیتنامه شهید والامقام حسین مزینانی گلبهاری

✍️"بسم الله الرحمن الرحیم"

إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ (1) لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ (2) خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ (3) إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا (4) وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا (5) فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا (6)

این دل تنگم عقده ها دارد / گوئیا میل کربلا دارد
سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی، این امید و حامی مستضعفین، این دشمن مستکبرین، این پیر جماران، سلام بی پایان ای شیر مرد جماران. سلام و درود بر پیکر پاک شهیدان به خون غلتیده. سلام و درود بر خانواده های معظم شهیدان به خصوص شهدای جنگ تحمیلی ایران. سلام و درود بر شما ای رزمندگان اسلام، درود بر شما ای جوانان سلحشور ایران اسلامی. سلام و درود بر تو ای پدر و مادر عزیز. سلام و درود بر تو ای مادر که غم جوان 18 ساله ات را تحمل کردی، ان شاءالله که خداوند تبارک و تعالی به شما صبر دهد و امید است که صبر و تحمل شهادت مرا هم داشته باشی.

پدر جان از این که نتوانستم مجددا به زیارت شما بیایم شرمنده ام و امید است که مرا عفو نمایید. پدر، به خدا شرمنده ام که چرا دیر به فکر افتاده ام تا در این جبهه های حق علیه باطل گام بنهم و از مادیات و گناهان صرف نظر کنم.

مادر، رحمت خدا به آن شیری که به من دادی و مرا این چنین تربیت کردی و در راه خدا هدیه نمودی. مادر، درود بر تو، تو یک زن نیستی بلکه یک شیر زنی، مادر صبر شما زیاد است. مقاومت شما نتیجه آن نمازهای شب است که می خوانی و مورد قبول خداوند تبارک و تعالی است. مادر از این ناراحت نباش که دو جوانت را در راه خدا هدیه داده ای بلکه دل زینب را داشته باش که حسین (ع) و علی اکبر و علی اصغر و قاسم تازه دامادش را هم داد، ولی خم به ابرو نیاورد. مادر، شما باید به پدر و برادرانم و دیگر اعضای خانواده یاری بدهی، زیرا من می دانم که تو می توانی. مادر اگر می خواهی برای من گریه کنی، نمی گویم گریه نکن ولی در خفا، در جلوی مردم نه. در جلوی دشمنان انقلاب و اسلام هرگز نه.

مادر یک خواهش از شما دارم که مرا ببخشی و حلالم کنی، زیرا شما را من زیاد اذیت کرده ام. مادر امیدوارم که خداوند به تو عنایت نماید. مادر، من عاصی و گناه کار از شما می خواهم که در نماز شب هایت، مرا دعا کن و از خدا بخواه که شهدای ما را با شهدای کربلا محشور فرماید. امام را تنها نگذارید. امیدوار و مصمم باشید که این یک مبارزه علیه دشمنان و منافقان کوردل است.

مادر جان، چون زینب (س) صبر و استقامت را پیشه کن، زیرا این دنیا بی ارزش بوده و آخرت را دریاب. مادر امیدوارم و از خداوند مسألت می نمایم که این قربانی های ناقابلت قبول در گاهش قرار بگیرد. مادر، این را قبول کن که اگر به جبهه نمی آمدم و راه برادرم را ادامه نمی دادم دلم آرام نمی گرفت. هر روز و شب تسبیح می گفتم و از ایزدش تقاضا می کردم تا قبولم کند و مرا در این راه مقدس موفق بدارد. این منتهای آرزوی من بود مادر دعا کن. خواهش دیگری دارم و از تو می خواهم که از این به بعد برادرانم را تشویق کنی تا راهم را ادامه دهند، به ویژه به برادر کوچکم حسن آقا بگو تا به وسیله درس خواندنش ادامه دهنده راه ما باشد. برای این که درس و مدرسه هم سنگر بسیار مستحکم در برابر دشمنان اسلام است. کمک مالی به جبهه ها فراموشتان نشود.

مادر عزیزم، مجددا از شما استدعا دارم که برای بنده گریه نکنی و هرگاه بغض گلویت را فشرد، برای مظلومیت حسین (ع) و علی اکبر حسین (ع) و دیگر خاندان مظلومش به خصوص مادر مظلومه اش گریه کن. به صبوری زینب (س) و یتیمی سکینه گریه کن که حتی با دیدن آن همه مصیبت عظمی باز هم درمقابل دشمنان گریه نکرد و دشمن را شاد نساخت. انسان برای مردن است، زیرا از خاک آمده و به خاک می رود، چه بهتر که شهید از دنیا بروم.

مادر این را می خواهم به عرض برسانم دیگر از دنیا سیر شده و هیچ علاقه ای به دنیا ندارم. روزی که برای آخرین بار به مرخصی آمدم می خواستم بگویم دیگر نمی توانم بیایم و این سفر آخر بنده می باشد، زیرا گویی به من الهام شده که شهید خواهم شد. هر وقت در کوچه و خیابان شهرمان گذر می کردم، شهدا را همواره در مقابلم مجسم می کردم. روزی که به اتفاق به مشهد مقدس رفتیم و شما از آن جا به مکه معظمه مشرف شدید بنده هم رفتم حرم مطهر امام رضا (ع) و از امام تقاضای شفاعت کردم و اکنون که به آرزویم رسیده ام، بسیار خوشحالم.

و اینک سخنی هم با پدر دارم سلام علیکم. ای پدر، ای پدر بزرگوارم، ای پدری که با زحمات و مشقات زیاد و در سرمای بسیار سرد زمستان مشغول کار و تلاش برای زندگی بودی و ما را به این سن رساندی، از شما متشکرم و این را می دانم که شما هم بسیار صبر داری و امتحانت را در شهادت برادرم دادی. ولی باز هم از شما خواهشی دارم که توکل به خدا داشته باش و همواره رضای خدا را مد نظر داشته باش، زیرا که خدا بندگانش را دوست دارد و در مشکلات، بنده مؤمنش را آزمایش می کند و در مصیبت هایش پایداری به او عطا می فرماید.

پدر، من شما را بسیار دوست دارم و هیچ گاه فکر نمی کنم در دنیا پدری چون شما باشد. و امید است که خواهش مرا بپذیرید. همان طور که به مادر مهربانم گفتم به شما توصیه می کنم، اگر چه من کوچک تر از آن هستم که شما را نصیحت کنم، برای من گریه نکنی روحم رنجیده خواهد شد. وقتی که می بینم شما گریه می کنی گرچه نمی توانم صدایت کنم ولی روحم همواره با شماست و می سوزم و راحت نخواهم بود. اگر خواستی گریه کنی برای رنج های حضرت محمد (ص) که برای اسلام کشید و در این راه هدف تهمت های مشرکین قرار داشت، و برای آقا امام حسین (ع) و برادرش ابوالفضل (ع) گریه کن. هیچ گاه غم و اندوه به خود راه مده و مگو که چرا دو فرزندت را در راه خدا داده ای، زیرا اسلام عزیز تر از فرزندان است. همان طور که می دانی حضرت ابراهیم (ع) جهت انجام فرامین الهی اش به فرمان خداوند فرزندش اسماعیل را به قربان گاه برد و با دست مبارکش می خواست او را ذبح کند. پدر جان خوشحال باش که خداوند دو فرزندت را قبول کرد و امانتی را که داده بود این گونه خونین از شما گرفت و این را باور داشته باش که انسان از خاک آمده و به خاک خواهد رفت، یکی امروز و دیگری یقینأ فردا. پس چه بهتر که حین مجاهدت در راه مقدس اسلام نه در بستر مرگ، بلکه با شهادت.

پدر جان اولین کسانی که به استقبال شهید می آیند فرشتگان خداوند هستند و به این افتخار می کنند که به استقبال شهید یعنی خلیفه الله در روی زمین می آیند. بعد از آن ها حضرت محمد (ص) و مادر شهیدان حضرت فاطمه (س)، حضرت علی (ع) و آقا امام زمان (عج) و سرور شهیدان آقا امام حسین (ع) و امام حسن (ع) و همه ائمه ی معصومین (ع) و صالحان و عالمان خداوند به استقبال شهید می آیند. پس بنابراین از شما می خواهم که ناراحت نبوده و برایم دعا کنید. از رفتن به دعای کمیل و نماز جمعه و جماعت فراموش نشود.

پدر جان اکنون عازم سفر بیت الله الحرام هستید استدعا دارم که در خانه خدا برایم دعا کنید. همچنین برای پیروزی رزمندگان اسلام و طول عمر رهبر عزیز و دیگر مسئولان میهن اسلامی دعا کنید و مرا حلال کنید و از من راضی باشید.

پدر جان خوشا به حالتان که در بهترین موقعیت تاریخ قرار دارید و بهترین رهبر و بهترین امت را دارید، قدر این ساعات را بدانید. پدر ارجمندم، امام را تنها نگذاشته و جبهه ها را نیز فراموش نکنید. خداحافظ شما. دوستت دارم پدر جان.

پیامی دارم برای امت حزب الله و شهید پرور که امیدوارم مورد قبول واقع گردد. من از شما می خواهم که از جا برخیزید و به ندای رهبر لبیک گویید و به جبهه ها هجوم بیاورید و راه رهبر و شهیدان را ادامه دهید و اکنون بهترین موقعیت است که به ندای "هل من ینصرنی" سرور شهیدان حسین بن علی (ع) لبیک گویید و خدا رو شاکر باشید که این موقعیت بسیار بزرگ قسمت شما گشته و می توانید با عنایت به امدادهای غیبی و زیر سایه ی گسترده ولایت فقیه و رهبری نائب بر حق آقا امام زمان (عج)، خمینی کبیر مشت محکمی بر استکبار به ویژه آمریکا و اسرائیل غاصب و دشمنان اسلام و منافقین کوردل بزنید. آری اکنون که به قول معروف سفره ی ثواب خدا پهن شده است، دور سفره جمع شوید و از ثواب آن بهره مند شوید. پس وای به حال ما که از این فرصت، غنیمت و توشه ای برای آخرت نبریم و گناهان را نزدائیم و توجه نکنیم.

آری اگر از این فرصت های کوتاه بیشترین استفاده را نکنیم و روح و جسممان را از آلودگی ها و ناپاکی ها پاک نکنیم، در آخرت نخواهیم توانست سر بلند کنیم و ادعای بندگی خداوند را داشته باشیم، چرا که آزمایش خود را در میدان امتحان پس داده ایم و اینک موقع آن است که نتیجه ی اعمال و کردارهایمان را باید پس بدهیم.

برخیز برادر، برخیز و مادیات بی ارزش را رها کن که فردا دیر است و هر روز که بگذرد زیانش بیش از دیروز است. امام را تنها نگذارید، قلب امام را نرنجانید و هر چه بیشتر به جبهه ها و رزمندگان اسلام بیندیشید که چگونه دور از خانه و کاشانه و بدون هیچ گونه وسیله ی گرمایش زیر برف و باران و رگبار گلوله های آتشین دشمن درون سنگر های تاریک، به حراست از میهن اسلامی مشغولند.

ای ملت شهید پرور نماز جمعه و دعای کمیل و دیگر دعاها را هر چه با شکوه تر بر گزار کنید. و شما ای خواهران حزب الله که با تربیت صحیح فرزندان خود، آن ها را روانه میدان جنگ می کنید، اینک وظیفه سنگین دیگری هم در پشت جبهه دارید و آن این است که سنگر حجاب را هر چه بهتر و بیشتر حفظ کنید و به این وسیله مشت محکم تری به دهان آن هایی که از هر موقعیت برای ضربه زدن به موقعیت اجتماعی شما و اسلام عزیز استفاده می کنند بزنید. آری خواهرم این را همواره شعار خود بدان که حجاب تو کوبنده تر از خون من است. آری اگر حجاب شما نباشد جامعه و جوانان جامعه به فساد کشانده خواهند شد و جوانی که این گونه باشد هیچ گاه به فکر دفاع از ناموس و میهن و دین خود نخواهد بود. در پایان تاکیدم بر این است که امام را تنها نگذاشته و جبهه هارا خالی نکنید .

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ. بقره آیه218"
64/4/20

حنای دامادی

براساس خاطراتی از برادران شهید محمدتقی و حسین مزینانی(گلبهاری) به قلم نویسنده دفاع مقدس خانم طیبه مزینانی


سرش را روی کاغذی خم کرده و می نویسد؛ می گویم: «محمدتقی!»
«جواب می دهد: «بله مامان؟»

«بطری آب را از تو یخچال برمی دارم و می پرسم: «چی داری می نویسی؟»
می گوید: «هیچی»

در حالی که لیوان را پر از آب می کنم می گویم: «مگه می شه هیچی رو نوشت؟»
می خندد و می گوید: «دارم وصیت نامه می نویسم!»

می گویم: «تو وصیت نامه چی می نویسی؟»
می خندد و می گوید: «ان شاءاللّه به موقع، خودتون می فهمین. آدم وصیت نامه رو می نویسه تا بعد از مردنش بخونن، نه قبلش»

محمدتقی را آورده اند، می روم کنارش دستش را از کنار پهلویش برمی دارم. به حنای کف دستش که نگاه می کنم، خاکی رنگ شده است خم می شوم تا لب هایم را روی کف دستش بگذارم، قطرات اشکم، خاک کف دستش را می شوید؛ رنگ حنا، سرخ و سرخ تر می شود.

کاغذ را از توی پاکت بیرون می آورم و بازش می کنم حسین می گوید: «بده من بخونم!»

کاغذ را به دستش می دهم.می گوید: «بسم اللّه الرحمن الرحیم...»

همه مان چشم به دهان حسین دوخته ایم چند دقیقه بعد، حسین می گوید: «محمدتقی، تو وصیت نامه اش، وسایل شو بخشیده به من»

می گویم: «همه شو بردار، باشه مال خودت.»

ساک برادرش را برمی دارد و می گوید: «با من کاری ندارین؟«

می گویم: «کجا؟»

می گوید: «جبهه، با وسایل محمدتقی ام!»

صدای آرام گریه مردانه ای از خواب بیدارم می کند، پتو را کنار می زنم و از جا بلند می شوم صدا از طرف اتاق حسین می آید چشم هایم که به تاریکی عادت می کنند، به طرف اتاقش می روم و آرام، در را باز می کنم حسین، روی سجاده، سرش را روی مهر گذاشته و گریه می کند صدایش می زنم: «حسین جان؟»

ساکت می شود سرش را بلند می کند و خودش را جمع و جور می کند می گویم: «تو که خودتو هلاک کردی! شب برای خوابیدنه، فردا هم که می خوای بری جبهه. بگیر بخواب مامان جان، تازه اومدی مرخصی و خسته ای!»

می گوید: «چشم مامان!» در را می بندم دوباره صدای گریه اش به گوشم می رسد دوباره در را باز می کنم می گوید: «مادر! یه کم برام حنا خیس می کنی؟»

می گویم: «مگه قرار این دفعه بری داماد بشی؟»

می خندد و می گوید: «مگه بده؟»

می گویم: «نه، اما...»

می گوید: اما نداره مامان! حضرت زینب(س) تو کربلا، 72 تا شهید داد، صبوری کرد، شما می ترسی بچه های شهیدت دو تا بشه؟

می گویم: «نه مادر! فقط ...»

می گوید: «حنا یادتون نره!»

بلند می شوم و کیسه حنا را از رو کمد برمی دارم حنا و آب را می ریزم تو کاسه و هم می زنم می آید جلو رویم می ایستد و می گوید: «دوست دارم خودت برام حنا بذاری.»

مشتی حنا برمی دارم دست هایم سرد سرد شده اند حنا را می گذارم کف دستش، با سر انگشتانم پهن می کنم و می گویم: «ان شاءاللّه حنای دومادیت باشه مادر!»

می خندد و می گوید: «خدا از زبونت بشنوه مامان»

زنده یاد حاج رجبعلی مزینانی گلبهاری و فرزندان شهیدش محمدتقی و حسین مزینانی

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر مزینان, شهید مزینانی
| 



خلیل مزینانی جانباز 55 درصد دفاع مقدس به یاران شهیدش پیوست
نويسنده: علی مزینانی عسکری - دوشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۰

حاج خلیل مزینانی(نیکدل) جانباز سرافرازی که بیش از 5 سال در جبهه های نبرد حق علیه باطل و عملیات های مختلف حضور داشت صبح روز 26 فروردین1400 بر اثر جراحات شیمیایی ناشی از جنگ تحمیلی به یاران شهیدش پیوست.

این جانباز سرافراز که در دو عملیات والفجر هشت و کربلای پنج بر اثر گازهای شیمیایی بخشی از ریه های خود را از دست داده و با مشکل تنفسی مواجه بود چهاردهم اسفند 1399 در بیمارستان بعثت تهران بستری و پس از مدت کوتاهی مرخص و به خانه بازگشت.

حاج خلیل مزینانی فرزند زنده یاد حاج غلامرضا نیکدل و متولد چهارم دی ماه 1344 است که از نخستین روزهای یورش دژخیمان دیکتاتور عراق عازم جبهه های نبرد شد و با کسوت بسیجی در لشکر 27 محمد رسول الله(ص) سازماندهی و در عملیات های مختلف مجروح شد اما بازهم از پا ننشست و مدت 65 ماه در مناطق مختلف جنوب و غرب کشور دلاورانه به جهاد با دشمن پرداخت و علاوه بر جراحات شیمیایی از تیر و ترکش و موج های انفجار سلاح های سنگین در امان نماند.

پیکر این جانباز شهید روز شنبه با حضور مردم قدرشناس مزینان و نیروهای نظامی و انتظامی و بنیاد شهید داورزن در گلزار شهدای مزینان تشییع و در آرامستان بهشت علی علیه السلام زادگاهش برای همیشه آرام گرفت.

از جانباز کربلایی خلیل مزینانی دو فرزند پسر و یک دختر به یادگار مانده است.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر مزینان, شهید مزینانی
| 



با شهدای مزینان...شهید والامقام حسن همت آبادی(مزینانی)
نويسنده: علی مزینانی عسکری - سه شنبه هفدهم فروردین ۱۴۰۰

♥️عشق یعنی استخوان و یک پلاک
سالها تنهای تنها زیر خاک♥️

✍️یکی از شهدای مظلومی_ به همان مظلومیتی که یک دهه پیکر مطهرش در خاک گرم شلمچه مفقود بود_ شهید حسن همت آبادی فرزند زنده یاد حاج قربانعلی همت آبادی است که ما در این پایگاه کمتر به او پرداخته ایم و اعتراف می کنیم حتی نمی دانستیم او هم در کربلای شلمچه شهید شده است...

🔆گاهی شهدا این جوری هستند تا مظلومیت همان بزرگانی را که با عشق و ارادت و نام آنها راهی جبهه شدند و در این راه جانشان را فدا کردند به بشریت نشان دهند حسن هم از همان دسته نوجوانانی است که اگر چه هنوز سن چندانی نداشت اما راهی را انتخاب کرد که بسیاری آرزویش را می کشند. او یک بسیجی بود از تبار خرازی ها و همت ها و برونسی ها که نشان در گمنامی داشت .

🔷دهم دی ماه ۱۳۴۸ در تهران و البته درخانواده ای مذهبی و هیئتی چشم به جهان گشود و پدرش زنده یاد حاج قربانعلی نام مبارک حسن را برای او انتخاب کرد و شاید می دانست که فرزندش نیز روزی روزگاری و در همین ماه تولدش مانند کریم اهل بیت علیهم السلام مظلومانه شهید می شود و غریبانه به خاک سپرده می شود.

🔷حسن، احترام خاصی برای بزرگترها قائل بود و در دوران نوجوانی علاوه بر تحصیل برای کمک به امرار معاش خانواده یار و یاور پدر بود.

🔆او که از همان طفولیت با عاشورا و هیئت مأنوس بود و می دید که دایی هایش مرحوم استاد عباس و حاج غلامرضا و غلامحسین حاجی چه تلاشی برای اقامه عزاداری اهل بیت علیهم السلام خاصه برپایی مجالس تعزیه خوانی دارند و نوحه خوان هیئات هستند در مراسم مذهبی شرکت ویژه ای داشت و به خواهرانش توصیه می کرد زهرایی باشند و در تمامی کارها همانند حضرت فاطمه(س) عمل کنند.


🚩در همان نوجوانی به عضویت بسیج مسجد صاحب الزمان(عج) مشیریه درآمد و برای رفتن به جبهه لحظه شماری می کرد اما به خاطر سن کم نمی توانست به آرزوی دیرینه اش برسد و عاقبت راه و چاره ای به ذهنش خطور کرد و با دستکاری در شناسنامه و جابه جا کردن کپی ها و تغییر شانزده سال به هجده سالگی! به خواسته اش رسید و در اولین اعزام با عنوان امدادگر و بهیار راهی کردستان شد و به جمع رزمندگان پیوست. ولی او که سودایی عجیب در سر داشت دلش مجاهدت دیگری می طلبید و در دومین اعزام به عنوان تخریبچی به شلمچه اعزام شد و سرانجام در ۲۱ دی ماه ۱۳۶۵ درست یازده روز پس از سالروز تولدش در عملیات کربلای ۵ به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش ۹سال در این سرزمین تفتیده به یادگار باقی ماند و سرانجام گروه های تفحص استخوان های این شاهد کویر را سال ۷۴ پیدا کردند و پس از تشییع در زادگاه آباء و اجدادیش مزینان برای همیشه در قطعه ی شهدای والامقام حسینی آرام گرفت.
🌹نام و یادش گرامی...

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر مزینان, شهید مزینانی
| 



مادر شهید حسین مزینانی نیکدل آسمانی شد
نويسنده: علی مزینانی عسکری - دوشنبه شانزدهم فروردین ۱۴۰۰

✳️حاجیه خانم لیلا همت آبادی مادر شهید والامقام حسین مزینانی نیکدل پس از عارضه سکته مغزی و یک هفته بستری در بیمارستان سبزوار دارفانی را وداع گفت.
 

✔️وی فرزند مرحوم حسن همت آبادی و همسر خادم الحسین(ع) حاج علی نیکدل زنی صبور و دارای اخلاقی خوش و مهربان بود که چهاردهم فروردین 1400 چند روز به سالروز شهادت فرزندش دعوت حق را لبیک گفت و پیکرش در جوار مزار فرزند شهیدش به خاک سپرده شد.

✍️تکاور  شهید حسین مزینانی نیکدل  سال 1348 در مزینان به دنیا آمد پدرش حاج علی نیکدل مرد زحمتکش و ذاکر اهل بیت علیهم السلام است که در عاشورای مزینان در گروه زوار چاوش خوانی می کند.

🔷 حسین از همان دوران نوجوانی پدر را در کار کشاورزی و خرید و فروش محصولات کشاورزی کمک می کرد.

🔷با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج مستضعفین و تأسیس پایگاه در مزینان او و برادرانش از فعالان این نیروی مردمی بودند و شبانه روز در پایگاه مزینان که پیش از این به عنوان حوزه فعالیت می کرد و نیروهای بسیاری را در خود می دید حضور داشتند.

🔆حسین سال 62 در حالی که هنوز 14 سال از سن مبارکش می گذشت همراه شهید حاج محمد امین آبادی و جمعی از جوانان مزینانی عازم کردستان شد و در بوکان علیه ضد انقلاب و نیروهای دیکتاتور عراق جنگید؛  خواهرش می گوید :
- یه شب ازبسیج اومد گفت : می خوام برم جبهه ! من خیلی دلم گرفت . طولی نکشید که رفت غرب کشور یعنی بوکان.
وقتی برادرم رفت جبهه من خیلی گریه کردم تا برگرده . فکر کنم چهل روزی طول کشید اولین بار بود که ازهم دور شده بودیم خیلی برام سخت گذشت احساس می کردم یک سال ندیدمش. وقتی خبردار شدیم داره میاد من کوچیک بودم اما تندتند خانه را آب وجارو زدم و چای و شیرینی آماده و برای دیدنش لحظه شماری می کردم . صدای چاوشی راکه شنیدم همه ی کارا را نصفه ول کردم و دویدم بیرون . جمعیت رسیده بود سر چهارراه ، من همین طور که می دویدم دنبال برادرم می گشتم، اینقدر قدش کوچیک بود که لابلای آدما دیده نمی شد ،ولی اون ازتوی جمعیت منو دیده بود ، دوید سمت من  .مردم وقتی این صحنه رو دیدند همه زدن زیر گریه ! منو برادرم هم گریه می کردیم. اینقدر باسرعت رفته بودم سمتش که دندانم خورد توی پیشانیش،  دست به سرش کشیدم گفتم ببخشید .
فردای اون روز گفت : سوغاتی برات آوردم . گفتم: چیه ؟ گفت :تن ماهی . خودش توی آب جوش جوشانید باهم خوردیم .گفت: یه وعده غذامو نخوردم که برای تو بیارم .»

🔷«حسین اخلاقش این گونه بود مهربان و دلسوز و خوش خلق امکان نداشت مسافرت برود و برای خانواده سوغاتی نیاورد . یه بار دیگه ازسفر اومده بود برای همه سوغاتی آورده بود.  ما گفتیم چرا این قدر پولاتو خرج کردی؟ گفت : باید وقتی مرد از سفر میاد برای بستگانش سوغاتی بیاره ،عطر خریده بود و برای جوونا سوغاتی آورده بود.»

🔺حسین آخرین بار از طریق ارتش به جبهه اعزام و در گروه تکاوران مشغول به خدمت شد و پس از گذشت یکصد روز در 21 فروردین 1367 در منطقه سردشت و عمليات بيت المقدس 5 که با رمز مبارك يا اباعبداللّه الحسين (ع) صورت گرفت به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش مدتی مفقود بود تا اینکه با جستجوی گروه تفحص شناسایی و 13 آبان 1370 با تشییع  باشکوه در قطعه ی شهدای حسینی  مزینان برای همیشه آرام گرفت.

🚩سفارش شهید والامقام حسین مزینانی نیکدل :
حسین‌وار و زینب‌وار زندگی کنید

✍️ای ملت حزب‌الله و شهید‌پرور ایران من از شما می‌خواهم که از جا برخیزید و به ندای رهبر لبیک بگویید، به شما خواهران و برادران گرامیم توصیه می‌کنم حسین‌وار و زینب‌وار زندگی کنید و شما خواهران گرامیم سنگر حجاب را مستحکم‌تر کنید و راه معنویت را که بهترین راه کمال است طی کنید. ان شاءالله
 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر مزینان, شهید مزینانی
|