درباره نويسنده
علی مزینانی عسکری
کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان  معرفی نماید.
دهستان مزینان باقدمت هزاران ساله اش ،  و از  توابع بخش داورزن و شهرستان سبزوار، با مختصات جغرافيايي 56 درجه و 49 دقيقه طول شرقي و 36 درجه و 18 دقيقه عرض شمالي، در 6کيلومتري جنوب غربي شهرستان داورزن و در 295 کيلومتري شهر مقدس مشهد  و هشتاد کیلومتری شهرستان سبزوار قرار دارد. اين دیار با ارتفاع 810 متر از سطح دريا و اقليم نيمه بياباني، تابستان‌هاي گرم و خشک و زمستان‌هاي سرد دارد.
مزینان از شمال غربي به روستاي بهمن آباد، از جنوب به روستاي غني آباد و از شرق به ارتفاعات پيرامون محدود مي‌شود.
قدمت  مزينان به دوره‌هاي قبل از اسلام مي‌رسد. محوطه باستاني، مسجد جامع و کاروانسرا، در داخل و همچنين بافت قديمي روستا نشانگر تاريخ کهن آن است.
ريشه کلمه مزينان، مزن و مزنا است. در زبان کردي، «مزن» به معناي دانشمند و «مزنا» به معناي جايگاه دانشمندان است و از اين رو، لغت مزينان به معناي جايگاه دانشمندان ترجمه شده است.
رود کالشور از جنوب مزینان می گذرد و قنات پرآبی در قسمت جنوبی این روستا وجود دارد که سرچشمه ی آن کوه های شمالی بخش داورزن می باشد و گوارایی و وفور آن در حاشیه کویر موجب حیرت است. مرحوم دکتر علی شریعتی از این قنات درکتاب کویر خود یاد کرده است .
مسجد جامع آن تک ایوانی و مربوط به عهد صفوی است. صنیع الدّوله می نویسد : «ده سال قبل در مزینان مسجد جامعی بنا کرده اند . ولی قبل از این ، در همین مکان مسجد جامعی بوده است.»
بقعه امام زاده سید حسین و آرامگاه سید اسماعیل در 2 کیلومتری مزینان و در حاشیه بهمن آباد قرار دارد. تپه ی باستانی بِل قوز و خرابه های شهر قدیمی بادغوس درمسیر بادقوس و آب انبار و رباط شاه عبّاسی و یک بنای چاپارخانه مربوط به عهد مأمون عباسی که برای امرِ بَرید و مراسلات از آن استفاده می شده ، در اطراف این روستا قرار دارد. مضافاً این که دَه ها مسجد درکوچه وخیابان های آن ساخته شده که نشان از اعتقاد و ریشه های دینی اهالی دارد. در دوره ی قاجار وقایعی در آن رخ داده است از جمله ، قتل شاهرخ میرزا ، نوه ی نادرشاه افشار به دستور آقا محمدخان قاجار ، هجوم ترکمان ها دراواخر قاجار به ناحیه ی بیهق که باعث ناامنی و بی ثباتی منطقه گردیده و عدم کنترل دولت مرکزی باعث هجوم یاغیان وراهزنان به این دیار شده است.
مزینان از دیرباز دارالحُکم یا دادگاهی محلی داشته و بزرگان آنجا مورد وثاق منطقه بوده ، برای حلّ و فصل دعاوی خود به آن مراجعه می نموده اند . در مورد بیارجَمَند و میامی و عباس آباد می خوانیم که اهالی آن جا برای تأمین مایحتاج و نیز برای مداوای امراض و تأمین داروی مورد نیاز خود به مزینان می رفته اند. از طرف دیگر عشایر "خارتوران" نیز محّل رجوع و رفت و آمدشان مزینان بوده است.
(منبع : فرهنگ اماکن و جغرافیای تاریخی بیهق (سبزوار) / نویسنده : محمود محمّدی (کارشناس ارشد در زمینه تاریخ و تمدن ملل اسلامی) ، نشرآژند ،  صفحات 167 تا 169)
مردم مزينان به زبان فارسي سخن مي‌گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند. که می توان از آن به عنوان دروازه ورودی فرهنگی و مذهبی خراسان رضوی نام برد .
براساس نتايج سرشماري سال 1375، مزينان 1794 نفر جمعيت داشته است که سال 1385، به حدود 1835 نفر افزايش يافته است.
این دهستان به لحاظ آثار تاریخی و باستانی و جاذبه های توریستی آن ، به ثبت آثارملی درآمده است.
مزینان خاستگاه خاندان بزرگ شریعتی است که مرحوم استاد محمدتقی شریعتی مزینانی و فرزند برومندش دکتر علی شریعتی مزینانی ازاین دیار برخاسته و درتاریخ انقلاب اسلامی می درخشند.
عاشورای حسینی درمزینان، همیشه موردتوجه عزاداران اهلبیت عصمت وطهارت است و هرسال خیل عظیمی ازشیفتگان مکتب تشیع در تعزیه ی عاشورای مزینان که باشکوه خاصی برگزار می شود شرکت می کنند.
بیش از شصت شهید و دهها ایثارگر ، جانباز و آزاده ازاین خطه قهرمان پروردر هشت سال دفاع مقدس تقدیم به نظام مقدس جمهوری اسلامی شده است که دو خانواده سه شهید و دو خانواده دو شهید، مزینان را متمایز از روستاهای دیگر خطه خراسان نموده است  لذا این وب به یاد شهدای مزینان  با عنوان شاهدان کویر مزینان از دی ماه سال 1390 در فضای مجازی شروع به فعالیت کرد تا پایگاهی باشد برای تمامی مزینانیها درسراسر گیتی...
در معرفی این کویر تاریخی همین بس که فرزند شایسته اش دکترعلی شریعتی مزینانی بارها مزینان را عشق آباد و محل هبوط خویش می داند وعلاوه برکتاب ارزشمند کویر در دیگر آثارش از مزینان و مزینانی به نیکی یاد می کند و آرزویش دوباره باز گشتن او به زادگاهش بود و امیدواریم این آرزو حداقل با رجعت پیکر مطهرش که به امانت در جوار حرم بانوی صبر ومقاومت حضرت زینب (س) آرمیده است محقق شود. در این تاریخ نوشت گوشه ای از عشق علی به مزینان را تقدیم به همه ی مزینانی ها می نماییم :

روستای محبوب من !مزینان!

روستاي محبوب من ! مزينان ! اي گرسنه ژنده پوش مغموم که بر حاشيه خشک و تشنه کوير افتاده ‏اي ، اي نجيب ‏زاده بزرگواري که قرباني ستم ايّامي و رنجور فقر و محکوم ويراني و فراموشي و شرف تبار و شکوه تاريخت مستمندي را بر تو روا نمي‏ دارد .

اي کوه و کوير و اَرگ و بازار و مدرسه و رِباط و سرچشمه و قبرستاني که همه از اجداد من سخن مي‏ گویيد و يادگار عصمت اعصاريد ، اعصار سرشار از ايمان و لبريز از آرامش و يقين و طهارتي که در زير منجلاب اين تمدّن کثيفي که در آن ، تنها وقاحت و حقارت و نيرنگ و قساوت خوب مي ‏پرورند ، براي هميشه مدفون شدند و عصري آمد که خورشيدش از مغرب مي ‏تابد و اشعه سياهش همچون چنگال هول آور ديو بر سرزمين اهورایي ما سايه افکنده است وقنديل‏هایي را که در آن عصير زيتون شرقي مي ‏سوخت و از آن خدا تابان بود خاموش کرد . اي در و ديوارهاي شکسته ، خانه ‏هاي گلين ، مزرعه‏ هاي غبار گرفته و کوچه باغ‏هاي اندوهبار هميشه پایيزي و شما مردم نيرومند و هوشيار و مغروري که اينک گرسنگي آواره‏ تان کرده است و به بردگي شهرهاي روسپي خسب تهران و گرگان و... تان برده است !

و تو اي* مسينان ! اي نام اهورایي که از بزرگي عصر مزداپرستي حکايت مي‏ کني و اکنون ، پيران شکسته و زنان چشم به راه و کودکان بي ‏پناهي را در خود داري که پدران ، شوهران و پسران‏شان به جستجوي نان ، تو را که تهيدست مانده ‏اي ترک کرده‏ اند . چقدر شما را دوست مي‏ داشتم و شما مي ‏دانيد که علي رغم زندگي ، چه تعصّبي داشتم که يک روستایي راستين بمانم و به شما وفادار باشم . [ دکتر علی شریعتی ، مجموعه آثار 35 ، بخش 1 ،انتشارات آگاه ، چاپ دوم ، 1372 ، ص 437 ]

ابوالحسن علی بن زید بیهقی معروف بابن فندق، مزینانی ها را مردمانی هنرمند و با مروت می داند و در معرفی بیت حکام مزینان می گوید: " ابوعلی الحسن بن عباس مروزی بود که درمزینان متوطن شد و سلطان محمود سبکتکین ریاست مزینان بوی داد بنیابت خواجه رئیس صاحب دیوان خراسان ابوالفضل سوری المعتز ، واولاد اوحکام ربع بودند ، مردمانی هنرمند وبامروت"
درادامه فصل بیت حکام مزینان ، بیهقی از قاضیان وراویان حدیثش  یادمی کند که روزگاری در مزینان متوطن شده اند و به کار قضاوت مشغول بوده اند از جمله الحاکم ابوالعلاء صاعدبن محمد الحنیفی که هم قاضی بوده وهم محدث وجد اومسعود بن شعیب بن محمدبن جعفر الحنیفی نیز که از علما و روات احادیث بوده و درجایی دیگر ازادیبانش می گوید که سرآمد شاعران عصر بوده اند"الادیب ابوسعد اسعد بن محمد المزینانی ، اورا ادیب ابوسعد المزینانی گفتند، ادیبی فاضل و مخرج بود ، ازمنظوم او این ابیات است که امام محمد بن حمویه را گوید:

یا صاحب الدیران زمت جمالکم              بجانب الجزع من جرعاء وادیها

بلغ سلامی الی الذلفاء من حرض           و انشدیها قریضا  قاله فیها...

علامه علی اکبردهخدا که عمری را برای احیای زبان پارسی تلاش و مجاهدت نموده وتوانسته درمدت حیات مبارکش آثار ارزنده ای را برجای بگذارد در توضیح  واژه ی مزینان با اشاره به کتاب " الانساب سمعانی "  درلغتنامه اش آورده است :" مزینان شهری است در خراسان ، وسپس به  این شاعر مزینانی اشاره می کند که سوزنی درتضمین اشعار او گفته :

 چونین قصیده گفت مزینانی ادیب             اندرحق امیر اسماعیل گیلکی...

 هست این جواب شعرمزینانی آنکه گفت       یارب چه دلربای وفریبنده کودکی...

ابنیه و اماکن تاریخی مزینان

همان گونه که ذکر شد دیار  تاریخی مزینان جزئی از شهرستان سبزوار می باشد و در آخرین حد غربی این شهرستان قرار گرفته است . بافت قدیمی این روستا که در چهارچوب باروی قدیمی دوره قاجار قرار گرفته، به وسیله سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده است. این روستا دارای یک مجموعه تاریخی شامل: کاروانسرا، دو مسجد تاریخی، مدرسه علمیه، باروی قدیمی و دو تپه باستانی می باشد. در ادامه، به معرفی این مجموعه ی تاریخی  می پردازیم؛

مدرسه علمیه شریعتمدار

این مدرسه در مرکز بافت قدیم روستا بر روی بدنه خیابان اصلی که بافت قدیم را به دو بخش منشعب می کرده، قرار گرفته است .  پلان کلی ابن بنا مدرسه ای است دو ایوانی با حیاط مرکزی، ده حجره در اطراف حیاط، دو مدرسه در ضلع مقابل ورودی و اتاقهای مربوط به اساتید و رئیس مدرسه و آشپزخانه، کتابخانه و سرویس بهداشتی. مساحت کل زمین مدرسه 810 متر مربع است؛ حیاط آن، 229 متر مربع است و زیربنا با زیرزمین، 650 متر مربع می باشد.

ویژگیهای معماری

ورودی مدرسه در جهت شرق می باشد. در دو سوی ورودی مدرسه، در هر طرف، سه رواق وجود دارد که به تناوب در هر سو، دو رواق بزرگ تر و یکی کوچک تر می باشد. پس از عبور مدرسه شریعتمدار، نمای بیرونی مدرسه دید ازشمال شرق از پیش طاق ورودی که در دو طرف دارای سکوست، وارد هشتی مدرسه می شویم، پس از ورود به هشتی در سمت چپ، اتاق رئیس مدرسه و در سمت راست، اتاق مدرّسان قرار گرفته است. پس از عبور از هشتی و ایوان مدرسه وارد حیاط می شویم. حیاط مدرسه مستطیل شکل است که در وسط دارای دو باغچه و حوض می باشد. کف حیاط با موزائیک مفروش است. در ضلع غربی حیاط که محور اصلی بنا می باشد یک ایوان دیگر قرار گرفته و جلو ایوان برای استفاده به عنوان مدرس در تابستان، باز بوده است. در ده 1350ش دهنه ایوان را با درِ مشبّک آهنی پوشانده اند و اکنون به عنوان کتابخانه مورد استفاده قرار می گیرد. طاق ایوان به صورت گهواره ای است. در دو سوی ایوان، دو مدرس قرار دارد که دارای پوشش گنبدی به شکل کلمبه است. در ضلع شرقی مدرسه بجز ورودی و دو اتاقی که توضیح داده شد، دو اتاق گنبددار دیگر نیز در انتهای این ضلع قرار دارد که از اتاق دارای پوشش گنبدی در ضلع جنوب شرقی اکنون به عنوان آشپزخانه استفاده می شود. اتاق ضلع شمال شرقی نیز که دارای دو قسمت است که بخشی به طاق گنبدی و بخشی به طاق گهواره ای پوشش شده است احتمالاً این قسمت به عنوان کتابخانه مورد استفاده بوده است. زاویه شمال شرقی مدرسه دو طبقه است که در زیرزمین آن، سرویسهای بهداشتی قرار دارد. حجره های مدرسه در ضلع شمالی و جنوبی واقع شده که در هر ضلع، پنج حجره قرار گرفته است. کف حجره ها نسبت به حیاط حدود چهل سانتیمتر ارتفاع دارد. هر حجره دارای یک پیش طاق است. این پیش طاقها خیز کم و سقف هلالی شکل دارند. درِ هر ضلع حجره میانی که در محور تقارن بنا قرار گرفته است، نسبت به حجره های جنبی بزرگ تر است و در دو طرف ورودی حجره نیز دو طاقچه تعبیه شده است. هر یک از حجره ها دارای دو درگاه، چهار طاقچه برای گذاشتن وسایل و یک اجاق می باشد که اجاقهای داخل حجره ها در مرمّتهای اخیر مدرسه مسدود شده است. در جلو ورودی حجره ها در زیر پیش طاق نیز اجاق دیگری تعبیه شده است که اجاق داخل برای گرم کردن و اجاق بیرونی برای پخت و پز استفاده می شده است. با توجه به اینکه مدرسه در کنار مسجد قرار داشته، دارای مسجد نبوده است. مصالح به کار رفته در بنا آجر به همراه ملات گچ نیم کوب است. در مرمتهای جدید از آجر و ماسه سیمان استفاده شده است

قدمت؛
تاریخ دقیق بنای مدرسه مشخص نیست، ولی بر اساس نوشته مطلع الشمس در مسافرت ناصرالدین شاه به سال 1300ق مدرسه مزینان وجود داشته است . احتمالاً مدرسه اندکی پس از سیل مزینان که به سال 1286ق به وقوع پیوسته، با ساخته شدن روستا در محل جدید بنا شده است. بانی مدرسه آیة اللّه حاج سید ابراهیم غفوری، معروف به شریعتمدار، مرجع تقلید و روحانی معروف سبزوار می باشد. وی موقوفاتی نیز بر مدرسه وقف کرده که وقفنامه آن معرفی می شود . مرمّتها از ابتدا زیر نظر متولّی بر اساس درآمد موقوفات بوده است، با متروکه شدن مدرسه در چند دهه اخیر، مرمّتهای مدرسه به وسیله مردم روستا انجام شده است
این بنا در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مرکز شکل گیری حرکتهای انقلابی و پایگاه های فعال؛ انجمن اسلامی مزینان،بسیج شهدای مزینان ،کتابخانه دکترعلی شریعتی مزینانی، دفتر شورای حل اختلاف، شورای اسلامی ،مرکز بهداشت و دوره ای نیز مدرسه علمیه حضرت صاحب الزمان(عج) بوده است

کاروانسرای شاه عباس (رباط)

این بنا از خارج دارای یک پلان مستطیل شکل است که اضلاع شمالی و جنوبی آن طولانی تر از اضلاع شرقی و غربی آن است. ورودی بنا در میان یک ایوان رفیع واقع شده است که این ایوان در ضلع شمالی بنا قرار دارد ودر طرفین ایوان در هر طرف سه طبقه طاقنما واقع شده که طاقنمای وسطی و آخری بصورت مربع می باشد.حال اینکه طاقنماهای طبقه اول و سوم بصورت مستطیل بوده که از طریق وروردی باریکی که این قوس هلالی روی آن زده شده به اطاقک انتهای آن راه پیدا می کنیم .در طرفین این طاقناها در هر طرف یک غرفه دو طبقه وجود دارد که هر دو دارای طاقنماها و قوسهای جناغی هستند.
از انتهای دیوار غرفه ها در طبقه دوم دو در گاهی به اطاق پشت غرفه ها نورمی دهند.قوس این در گاهی ها نیز هلالی  هستند.در طرفین این غرفه ها نیز در هر طرف دو غرفه یک طبقه وجود دارد که در دیوار انتهای هر کدام از غرفه ها یک یا دو سراخ مستطیل شکل 20*10است که به طاقنمای غرفه نور می دهند.
در داخل ایوان بالای سر در کتیبه مربع شکل به ابعاد 1*1متر در وسط و داخل قاب ورودی در روی هر لچکی یک لوحه مستطیل به ابعاد25*60سانتیمتر نصب شده است.لوحه بزرگ وسطی و لوحه سمت راست از سنگ مرمر سفید و لوحه سمت چپ از سنگ خاکستری رنگ است.در طرفین ایوان دو سکو وجود دارد که هرکدام حدود یک متر از زمین ارتفاع دارند.

قدمت؛
بر اساس اولین گزارش منتشر شده باستانشناسی ، این بنا به سال 1064هجری قمری توسط حاج محمد طالب فرزند حاج معین الدین محمد اصفهانی برسم سنت حسنه وقف ، بر بازماندگان راه احداث گردیده است در سال 1283هجری قمری توسط حاج علی تقی تاجر کاشانی مرمت گردیده وسپس به سال 1318توسط حاج محمد علی آقا فرزند حاج علی تقی کاشانی ترمیم گردیده است.
داشتن ایوان های قرینه در مقابل یکدیگر و غرفه ها و طاقنماهای جناقی این بنارا مربوط به دوران صفویه کرده است.از آثار باقیمانده این کاروانسرا آجرهای بزرگ آن است که احتمالاً متعلق به دوره ساسانی بوده و در اوایل دوره اسلامی احتمالاً دوره عباسیان با مصالح آن کاروانسرای بزرگی در این منطقه ساخته اند ، آن را به زمان هارون الرشید نسبت می دهند.

کاروانسرای مأمونی؛
این بنا که حاکی از عهد عباسیان است در مقابل کاروانسرای صفوی ساخته شده است که متأسفانه و به بهانه مرمت در حال حاضر تخریب و به دلایل نامعلوم به فراموشی سپرده شده است.

حدیره؛
معروف است به محل دفن دختر هارون الرشید که می گویند حذیره نام داشته است. این بنا نیز مورد سرقت یغماگران فرهنگی قرار گرفته و به احتمال دفینه ای از آنجا به تاراج برده اند.

مسجد جامع ؛
اين مسجد که در عهد سلجوقيان يا ديليميان ساخته شده است، داراي شناسنامه ثبتي از سازمان ميراث فرهنگي است و از ابنيه بسيار قديمي است که در وسط بازار مزینان بنا شده است

جاده تاریخی ابریشم؛

جاده ابریشم یا راه ابریشم شبکه راههای متصل شده‌ای بمنظور بازرگانی در قاره آسیا بود که شرق و غرب و جنوب آسیا را بهم و به شمال آفریقا و شرق اروپا متصل می‌کرد.
این راه از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسو می‌آمد و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی می‌شد و از طریق بیش‌بالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا می‌رسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو،سرخس،نیشابور، گرگان به ری می‌آمد و از ری به قزوین و زنجان و تبریز و ایروان می‌رفت و از ایروان به طرابوزان یا بیکی از بنادر شام منتهی می‌گردید.
مزینان در مسیر این راه تاریخی قرار دارد و گفته اند امام هشتم شیعیان از این مسیر به سمت نیشابور و توس عزیمت نمود به همین خاطر در چند سال اخیر همزمان با ولادت با سعادت این امام همام مراسم استقبال با هنرمندی تعزیه خوانان مزینانی و حضور مسئولین فرهنگی و محلی شهرستانهای سبزوار و داورزن برگزار می شود.

قنات ؛

این قنات در جنوب غربی مزینان واقع شده و مشهور است شخصی به نام طاهر آبشناس در 1400 سال پیش و در زمان مأمون عباسی آن را حفر و گسترش داده و البته نقل است که قدمت آن بیش از 2500 سال می باشد.

طول این قنات 13کیلومتر و دارای 127لیتردرثانیه  آبدهی شیرین و گوارا است که سیصدمترجلوتر ازمظهرقنات تبدیل به دونهرعلیا(بالا)  سفلی(پایین) می شود و یکی از طولانی ترین قنات های موجود در کشور است و دارای 138 حلقه چاه می باشد که به وسیله نقب های زیر زمینی به هم متصل شده اند.عمق مادر چاه آن 130متر می باشد؛با توجه به اینکه متوسط عمیق ترین مادر چاه های قنات های موجود در کشور 120 متر است؛ از این حیث نیز قنات مزینان از قنات های استثنایی کشور است.
دکتر علی شریعتی مزینانی در باره ی قنات و چشمه ی جاری آب مزینان در کتاب زیبای کویر می نویسد: «بركرانه كوير، به تعبير حدودالعالم ، "شهركي" است كه شايد با همه روستاهاي ايران فرق دارد . چشمه آبي سرد كه در تموز سوزان كوير ، گويي از دل يخچالي بزرگ بيرون مي آيد ، از دامنه كوه هاي شمالي ايران به سينه كوير سرازير مي شود و از دل ارگ مزينان سر بر مي دارد ... از اينجا درختان كهني كه سالياني دراز سربرشانه هم داده اند ، آب را تا باغستان و مزرعه مشايعت مي كنند و بدين گونه ، صفي را در وسط خيابان مستقيمي كه ستون فقرات اين روستاي بزرگ را تشكيل مي دهد ، پديد مي آورند و از دو سو ، كوچه هايي هم اندازه و روي در روي هم و راسته و همگي در انتها ، پيوسته به خياباني كمربندي كه محتواي ده را از باروي پيرامون آن جدا مي سازد . درست گويي عشق آباد كوچكي است ، و چنانكه مي گويند ، هم بر انگاره عشق آبادش ساخته اند ، [ مجموعه آثار 13 ( هبوط در کویر ) ، ص 235 ]»
اطلاعات بیشتر درباره ی مزینان را در بخش مزینان شناسی همین وب و در کانال تلگرامی شاهدان کویر به نشانی ؛
http://telegram.me/shahedanemazinan
مشاهده بفرمایید
  • صفحه نخست
  • پروفایل نویسنده وبلاگ
  • نسخه موبایل
  • آرشيو وبلاگ
  • تماس با من
  • فيد وبلاگ
مطالب اخير
  • معرفی دهیار جدید مزینان
  • "دیدار پاییزی" مصطفی جلالی پور و تاریخ سازی در هنر موسیقی ایرانی
  • دیدار دکتر مزینانی معاون فرهنگی دبیرخانه شورای‌عالی مناطق آزاد با سفیر قزاقستان
  • مدیر شعب بانک تجارت استان خراسان رضوی خواستار حمایت بیشتر مردمی از بانک تجارت شعبه مزینان شد
  • تأکید رئیس سازمان بهزیستی کشور بر رفع مشکلات مرکز سالمندان مزینان
  • دومین کتاب شاعر جوان مزینانی عبداله محمدی مزینان منتشر شد
  • حسینی مزینانی: جشنواره قرآن و حدیث، عرصه رقابت و معرفت قرآنی طلاب المصطفی است
  • پیام تشکر و اعتذار خانواده شهیدان حسینی مزینانی
  • پیام تسلیت استاندار خراسان رضوی در پی درگذشت مادر شهیدان حسینی مزینانی
  • پیام تسلیت ​فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پی درگذشت مادر شهیدان حسینی مزینانی
  • پیام تسلیت رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پی درگذشت مادر شهیدان والامقام «حسینی مزینانی»
  • پیام تسلیت رئیس مجلس برای درگذشت مادر شهیدان حسینی مزینانی
  • پیام تسلیت پزشکیان در پی درگذشت مادر شهیدان حسینی مزینانی
  • مادر شهیدان حسینی مزینانی به فرزندان شهیدش پیوست
  • مناطق آزاد، پشتوانه تاب آوری ملی در حوزه سلامت و غذا و دارو در بحران جنگ کشور
  • عاشورای مزینان طولانی ترین نمایش آیینی در جهان به روایت تصویر...بخش  دوم؛ صبح عاشورا
  • عاشورای مزینان طولانی ترین نمایش آیینی در جهان به روایت تصویر...بخش اول؛ صبح عاشورا
  • مزینانی: بهشت زهرا در زمان کرونا نه آرامستان که خط مقدم یک جنگ تمام عیار بود
  • تاکید مزینانی بر اجرای هدفمند سند راهبردی اعتلا
  • جلسه هم اندیشی توسعه گردشگری با محوریت مزینان در بنیاد شریعتی برگزار شد
  • اولین گردهمایی رزمندگان و ایثارگران مزینانی در تهران برگزار شد
  • گلواژه شعر مزینان(23)...  ولادت حضرت معصومه(س) /  حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی
  • برپایی بازارچه کسب و کار دانش آموزی در کاروانسرای تاریخی و جهانی مزینان
  • اجرای کنسرت "جوانه در کویر" در کاروانسرای جهانی مزینان
  • کتاب «چند تکه از محراب»؛ نوشته طیبه مزینانی روایتی از ورزش، ایثار و شهادت
  • موفقیتی دیگر برای هنرمند مزینانی  در شب موسیقی ایران
  • مزینانی گریمور سینما: گریم؛ جادویی‌ست که گاه خود نیز بخشی از آن می‌شویم
  • تجلیل از بانوی کشاورز نمونه مزینانی حاجیه خانم مریم ناطقی مزینان
  • گلواژه شعر مزینان(22)...  ولادت امام زمان(عج) /  علی مزینانی عسکری
  • راهپیمایی یوم الله بیست و دوم بهمن در مزینان
موضوعات سایت
  • فیلم
  • با شهدا و رزمندگان مزینان
  • اخبار مزینان
  • مشاهیر مزینان
  • یادواره شهدای مزینان
  • آلبوم شهدای مزینان
  • ورزشی
  • آثارباستانی
  • سیاسی
  • مذهبی
  • مقاله
  • فرهنگی
  • شریعتی
  • گالری عکس مزینان
  • مزینان شناسی
  • مزینان دررسانه
  • بهداشت و درمان
  • عاشورای مزینان
  • هنری
  • شعر مزینان
  • اجتماعی
  • خاطرات و دلنوشته
برچسب‌ها سایت
  • مزینان
  • مزینانی
  • شاهدان کویرمزینان
  • شاهدان کویر
  • شریعتی
  • عاشورا
  • شهید
  • هنرمند
  • محرم
  • شاهدان کویر مزینان
  • شاعر
  • داورزن
  • امام
  • علی مزینانی عسکری
  • جاده
  • حسین محمدی
  • علی جعفری مزینانی
  • دکتر علی شریعتی
  • ع
  • روزی روزگاری مزینان
آرشيو وبلاگ
  • عناوين مطالب
  • آذر ۱۴۰۴
  • آبان ۱۴۰۴
  • مهر ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • آرشيو
دوستان من
  • مقام معظم رهبری(مدظله)
  • آپلود عکس
  • داورزن نیوز
  • آسمان آبی من
  • فرهنگ واژگان فارسی
  • بهمن آباد
  • خبرگزاری فارس
  • هزاران سایت
  • بی مرگی(شاعر مزینانی)
  • خطه فریومد
  • روستای مهرسبزوار
  • اسلام دین حق وبلاگ مزینانی
  • فانوس خیمه مزینانی
  • مرجع عالیقدر آیت الله سیستانی
  • مرجع عالیقدر آیت الله وحیدخراسانی
  • پایگاه خبری سبزوارما
  • خبرگزاری نسیم
  • سبزوار نگار
  • سبزوارپیام
  • مجله اینترنتی اسرارنامه
  • خانه فرهنگ دانشجو
  • سبزوارنیوز
  • سلام سربدار
  • سبزوارآنلاین
  • خط ربط
  • استاد شیخ حسین انصاریان
  • هاشمی رفسنجانی
  • رشنکی وبلاگ کلاته مزینان
  • وبسایت دکترشریعتی
  • مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام
  • وبلاگ طنزهای اجتماعی مملی سبزواری
  • وبلاگ مزینان سیتی
  • روایت های  فابریک جنگ
  • وبلاگ تاج مزینانی
  • شعر،خاطره
  • کانون فرهنگی هنری زینبیه مزینان
  • فاش نیوز
  • مجمع جهانی اهلبیت(ع)
  • پایگاه خبری تحلیلی صبح سبزوار
  • دهیاری مزینان
  • اخبارداورزن
  • وبلاگ یزدان سالاری
  • صنایع دستی چرم شوکا مزینانی
  • مشهدعکس
  • وبلاگ دکترعلی شریعتی
  • جبهه آرمانی یاران شریعتی
  • وبلاگ قاسم ملا
  • وبلاگ فراهنگ طوس
  • پایگاه اطلاع رسانی علی شریعتی
  • میهن میل
  • وبلاگ افلاکیان  0098 تاج مزینانی
  • کربلایی حسن ذاکری بهمن آبادی
  • وب سایت سبزوار نیوز
  • وبلاگ کویرمزینان
  • کلمات قصاردکتر شریعتی
  • وبلاگ شریعتی
  • وب دکتر شریعتی از دید دیگران
  • آپلود عکس رایگان
  • وبلاگ مزینان مجری
  • دکتر علی شریعتی
  • عاشقان اهلبیت(ع)
  • تاوپلیج
  • وبلاگ روستای تندک
  • فیلم عاشورا درمزینان(کلیپ مرو ای دوست)
  • چرم فیروزه (مزینانی)
  • ترجمه گوگل
  • فیلم شهیدان کویرمزینان
  • گل زیره
  • لغتنامه فارسی - دیکشنری آبادیس-
  • روستانیوز
  • پایگاه خبری شهدای ایران
  • مجله اینترنتی سبزواریها
  • پایگاه خبری تحلیلی بصیر سبزوار
  • فرومد - جان محمدی
  • تارنمای جاورتن
  • صدخرونیوز
  • خانه بهداشت مزینان
  • موسسه خیریه نرجس خاتون مزینان
  • وبلاگ زندگی (صدیقی مزینانی)
  • اداره تبلیغات اسلامی سبزوار
  • مدافعان حرم(امیرحسین مزینانی)
  • حادثه نیوز(اخبار حوادث داورزن)
  • وبلاگ خودمن
  • وبلاگ هم نوا باشما
  • وبلاگ بام کویر"درزاب"
  • وبلاگ بهمن آباد خبر(قاسم ملا)
  • وبلاگ زندگیم شد...
  • سامانه خبری رصد (سبزوار)
  • وبلاگ شورای اسلامی بهمن آباد
  • آفتاوه دیمه
  • سبزوار من
  • آپلود جدید
  • روستای منیدر
  • اخبار وبلاگستان
  • قالب هاي بلاگفا
پیوندهای روزانه
  • لینک خبرنامه شاهدان کویر در تلگرام
  • مزینان در حال و هوای عید فطر
  • محرم در مزینان
  • مزینان از نگاهی دیگر (سبزوار ما)
  • مزینان از نگاهی دیگر 15
  • آداب ورسوم مردم مزینان درشب یلدا. مجله اسرار نامه
  • عاشورای مزینان به روایت تصویر7
  • خاندان شریعتی مزینانی
  • محمد صادق مزینانی
  • ازحدیره تاباغستان (ره آورد سفربه مزینان)
  • کتاب زندگی ساز وهدایتگر
  • اخبار وبلاگستان
  • قالب هاي بلاگفا
کدهاي اضافي کاربر


شاهدان کویر مزینان
کویرمزینان زادگاه دانشمندان واندیشمندانی است که برتارک زرین صفحات تاریخ وجغرافیای ایران زمین میدرخشد
عناصر اسطوره ای در رقص اسب چوبی سبزوار
نويسنده: علی مزینانی عسکری - پنجشنبه چهارم بهمن ۱۴۰۳

🔷دکتر علی صادقی منش(مزینانی) عضو هیأت علمی دانشگاه حکیم سبزواری و مسئول کتابخانه و موزه های این دانشگاه به تازگی در بخشی از مقاله ای که به تازگی در خصوص نقش اسطوره ها در تاب آوری اجتماعی و فرهنگی ایرانیان نوشته است، موضوع رقص اسب چوبی به عنوان یکی از آیین های محلی منطقه سبزواربزرگ را از منظر اسطوره شناسی مورد بررسی قرار داده و توضیح داده است که چگونه مردم سختکوش کویر مرکزی ایران از پس سده ها و هزاره های کم آبی و خشکسالی، همچنان زندگی را تاب آورده و اجتماعات خود را سر پا و بعضا حتی شاد و پویا نگاه داشته اند.

🔹 این مقاله به قلم دکتر صادقی منش در ویژه نامه جامعه پیوست روزنامه اطلاعات که با تمرکز بر موضوع تاب آوری و با حمایت خانه تاب آوری ایران چاپ شده، در تاریخ 17 دی 1403منتشر گردیده است.

🔷در بخشی از این مقاله درباره رقص اسب چوبی و مفاهیم واسطوره های مستتر در شکل گیری و استمرار این آیین چنین آمده است: «کویر مرکزی ایران و سکونتگاه‌های اطراف آن، چندین هزاره ‌است که در گیر و دارِ خشکسالی شده و با بی‌آبی، دست و پنجه نرم می‌کند اما مردمانش هیچ‌گاه در نومیدی و سکونِ بی‌آبی درنمانده‌اند، بلکه از اندوه بی‌آبی، جشن برآورده‌اند و به یاری شادی آن، از تنگنای قحط عبور کرده‌اند! آنان چندین هزاره‌است با آیین اساطیری رقص اسب چوبی، همگان را به جشنی فرا خوانده‌اند که در آن، جدال میان تیشتر (ایزد باران) و اپوش (دیو خشکسالی) در قامت آیینی موسیقایی، همراه با حرکات موزون شادی‌بخش به تصویر کشیده شده است و در اوج خشکسال و قحط به همگنان یادآور شده‌اند که این اسب سپید، این ایزد بارانی، این تیشتر درخشانِ زرین‌گوش، دوباره بر اسب شوم و سیاهِ اپوش می‌تازد و آن را بر زمین می‌زند. باران نزدیک است و تیشتر، به شادی و دست‌افشانیِ اهالی این دیار نیرو می‌گیرد: به چوبک‌هایی که مردمِ شهر با ضرب‌آهنگی حماسی و شاد بر هم می‌کوبند و بدان، هراس را در دل اپوش می‌کارند! مردم این دیار، هنوز هم این آیین اساطیری را به جا می‌آورند و نمونه آن در سبزوار و روستاهای اطراف آن پس از چندین هزاره، همچنان زنده است.»

🔷او در بخش دیگری ازاین مقاله نوشته است: «ما ملتی بودیم که بارها از اسب افتادیم اما از اصل، نه! ما ایران و حیات فرهنگی آن را هر‌گاه که در هجوم بیگانگان، خاموش دیدیم در میانه واژگانمان، در ترنم آواها و آیین‌هایمان، فریاد زدیم و این گذار دردناک را شادانه تاب آوردیم…!»

🔷«...تاب‌آوردن در اضطراب، بحران و نیز مدیریت زیستن پس از رخدادهای دهشتناک. و تاریخ ما، تاریخ تاب‌آوری است!»/ امید سبزوار

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, صادقی منش
| 



قنات مزینان مهمترین قنات خراسان رضوی هنوز ثبت ملی نشده است
نويسنده: علی مزینانی عسکری - شنبه نهم اردیبهشت ۱۴۰۲

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

✍️صحبت از قنات است سرمایه و گنجی که دیگر به این آسانی به دست نمی آید و یکی از مهمترین و طولانی ترین و بهترین آنها بنا به تعریف و تمجید و کارشناسی بزرگان و مقامات شهرستانی و استانی در این خطه ی کویری است.

قناتی که بعضی معتقدند طاهر آب شناس در زمان مأمون عباسی آن را حفر و جاری کرده یا با نظارت او چنین کاری انجام شده و نامش ابوالطَیّب طاهر بن حسین (۱۵۹–۲۰۷ هجری قمری/۷۷۵–۸۲۲ میلادی) ملقب به طاهر ذوالیمینین است و در پوشنگ زاده شد و در مرو درگذشت.

برخی دیگر معتقدند: « آن که قنات را ایجاد کرده ، فردی است به نام « طاهر آب ‌شناس » که راه آب را به آن دیگری که در داخل کانال در حال حَفر قنات است ، نشان می ‌دهد . طاهر به‌ معنای پاک و مطهّر است . در جامعه محلّی ، باوری وجود دارد که بر اساس آن مردم ادّعا می ‌کنند نیاکانشان « طاهر آب‌ شناس » را دیده‌ اند که هر وقت مردم محلّی از بی ‌آبی در سختی بودند او در میان آنها ظاهر می ‌شده و به آنها کمک می ‌کرده است . حتّی در شمالِ کویرِ لوت یعنی ؛ در منطقه نهبندان برخی مردم می‌ گویند : « طاهر آب‌شناس » از دیوها یا همان از ما بهتران بوده که مردم را راهنمایی کرده تا چاه ‌های آب را حَفر کنند . حتّی قناتی نیز به نام « طاهر آب ‌شناس » در این منطقه وجود دارد .

بر اساسِ آنچه در کتابِ قنات و کاریز نیز منتشر شده است مردم‌ شناس‌ها احتمال می‌ دهند که ریشه « طاهر آب ‌شناس » طبقِ روایتِ گردیزی به « طاهر بن عبدالله بن طاهر » ، حکمرانِ خراسان باز می ‌گردد که از علمای خراسانِ جنوبی خواسته بود کتابی برای تنظیمِ قوانینِ مربوط به قنات ‌تهیّه کنند . « عبدالله بن طاهر » همچنین سازنده خراسان بود و مالیاتِ پادشاهانِ اَعراب را قطع کرد و به کشاورزانِ منطقه داد تا قناتهایشان را سامان بدهند .

💎به هر حال آنچه می توان با توجه به اطلاعات ثبتی درباره قنات مزینان گفت این است که؛ « طول قنات 11 کیلومتر حلقه کاریز و دارای 127لیتر در ثانیه آبدهی شیرین و گوارا است که سیصد متر جلوتر از مظهر قنات تبدیل به دو نهر علیا(بالا)، سفلی(پایین) می شود و یکی از طولانی ترین قنات های موجود در کشور است و دارای 197و برخی 250حلقه چاه ذکر کرده اند که به وسیله نقب های زیر زمینی به هم متصل شده اند.
عمق مادر چاه آن 140متر می باشد؛ با توجه به اینکه متوسط عمیق ترین مادر چاه های قنات های موجود در کشور 120 متر است؛ از این حیث نیز قنات مزینان از قنات های استثنایی کشور است.

حفر اولین مادر چاه در سال 95 تا 96 و پس از 5 سال دوندگی و گرفتن مجوز توسط نمایندگان قنات حاج علی اصغر نایب و علی عسکری صورت گرفت.
💎این قنات 400 هکتار اراضی زراعی را تحت پوشش قرار داده است

اما کارشناسان و مسئولین محلی و منطقه ای مانند حسين تاج آبادي مدير وقت جهاد كشاورزي داورزن عنوان کرده: «قنات روستاي مزينان داراي قدمت چهارهزار ساله بوده و دبي آب آن 120 ليتر در ثانيه مي باشد و پرآب ترين قنات به شمار مي رود.»

علیرضا دلبری مدیر بعدی این اداره هم از قنات مزینان با تعداد ۲۵۷ میله چاه و عمق مادر چاه ۱۴۰ متری و با طول قنات ۱۱ هزار متری یاد می کند.

قیصری منوچهری معاون مدیریت آب و خاک سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی هم معتقد است : «خراسان رضوی با برخورداری ۱۶.۵ درصد قنات‌های کشور بیشترین تعداد قنات را در ایران دارد و قنات قصبه گناباد و مزینان به‌عنوان شاخص‌ترین قنات‌های این استان است.»

با این احوال همراه با حامد عسکری جوان زحمتکش و به نظر من با صحبت هایی که از او در این سفر شنیدم کارشناس و متخصص در امور قنات مزینان سری به کاریزها و مسیر قنات زدیم و او با تشریح اینکه قدیمی ها به خصوص مقنی های سختکوش چه زحماتی برای حفر این سلسله چاه ها و تونل های عجیب و غریب کشیده اند می گوید: «آنها با استادی و مهارتی هوشمندانه منحنی های بسیار جالبی به این قنات ها داده اند تا آب مستقیم و با سرعت به مزرعه نرسد و خرابی به بار نیاورد. »

حامد که نمایندگی ملاکان و کشاورزان در امور قنات را برعهده دارد مرا (نگارنده) با حفر کاریزهای دیگری که معروف به کاریز یا قنات کهنه هستند و در امتداد قنات اصلی قرار دارند آشنا می کند و می گوید این کاریزها قنات اولیه و اصلی بوده اند که با بروز مشکل آب به کاریزهای مکمل در کنار آن هدایت شد . الله اکبر! کدام مهندس و معماری در عصر جدید چنین هوش و ذکاوتی دارد و در کدام دانشگاهی می توان چنین تدابیر هوشمندانه ای را آموخت!

بیهوده نیست که علی پسر مزینان و فرزند شایسته کویر کاریز را رمز مزرعه ایمان می داند و از پیرمرد مقنی به عنوان جراح زبردست یاد می کند که «با استادی و اعجاز کلنگ ها و زیبایی کار و تلاش در تاریکی و حشمت قهرمانی سفر در قعر زمین و معنی پرمعنی جست و جوی آب و تقدیس ماورایی کندوکاو در عمق ظلمت دور از زمین و زندگی برای باز کردن چشمه ها» را به او نشان می دهد و آن را جهاد بزرگ می نامد: «این نخستین جهادی بود که من در آن شرکت می جستم و نخستین ارکستری که سمفونی پنجم بتهوون را در معبد زمین اجرا می کرد. اما نه با سیم و صورت که با بازو و کلنگ بر خاک پر شکوه انسان و تقدیر...»

بگذریم و به قنات پر طمطراق مزینان بر گردیم که با توجه به موقعیت جغرافیایی و وجود رشته کوههای جغتای، حفر این قنات به زمان ورود آریایی ها و اولین مقنی های تاریخ بر می گردد که کیلومترها راه را در جلگه و دشت داورزن طی می کند و به مزارع علیا و سفلی در مزینان می رسد و هرسال کشاورزان و متصدیان این قنات برای نگهداری آن هزینه های مالی و جانی می کنند و در عین سختی با لایروبی در مسیر آب و مرمت خرابی ها مانند همین ریزش اخیر در نزدیکی بوستان چشمه؛ از دسترنج خود میلیون ها تومان هزینه می کنند تا آب و آبادانی و سبزی برای مزینان باقی بماند.

این نکته را باید متذکر شد که بعد از انقلاب دو بار از طرف دولت ها کمک مالی برای مرمت قنات مزینان اختصاص یافت. یک بار در دوره ی ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد که پس از چند ماه پیمانکار مربوطه وقتی متوجه شد پولی در کار نیست آن را رها کرد و متاسفانه خسارات زیادی به کاریزهای مزینان وارد شد و هیچ کس پاسخگو نبود. اما در سال ۹۸ -۹۹ اوراق قرضه به مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان به قنات تعلق گرفت که این بار با همکاری جهاد کشاورزی بخصوص مهندس زارع مسئول قنوات شهرستان داورزن که زحمات زیادی برای تخصیص این بودجه کشید اغلب چاه ها مرمت و گلو گذاری سیمانی شده تا ریزشی نداشته باشد.

اما مهمترین مطالبه کشاورزان مزینانی ثبت قنات تاریخی مزینان این میراث ماندگار با تاریخ شگرف آن است که علی رغم نامه نگاری ها و پیگیری نمایندگان و مالکان که آخرین آنها سال 1400 بوده هنوز اقدام ملی و جهانی نشده و درخواست آنها بی پاسخ مانده و جای بسی تعجب است که در پاسخ به این مطالبه، رئیس قبلی میراث فرهنگی و جهاد کشاورزی داورزن عنوان کرده اند مردم مزینان یا بهتر بگوییم کشاورزان مزینانی خودشان نخواسته اند و حامد نماینده آنها می گوید چنین ادعایی دروغی است برای پوشاندن ضعف مدیران این سازمان ها و ادارات و شاید هم نفوذ افرادی که برای مطامع خود با حفر چاه های عمیق سعی در نابودی این گنجینه آفرینش خداوندی دارند. باز هم والله اعلم و آن را می سپاریم به اعضای شورای اسلامی و دهیاری مزینان تا به دنبال ثبت قنات در میراث فرهنگی و سازمان جهانی یونسکو بروند!

و اما در روزهای اخیر خبرهای نه چندان خوشایندی نیز در بعضی گروه ها دست به دست شد که آب قنات مزینان بسیار کم شده و شاید به نصف تقلیل یافته و بنا به گفته کارشناسان این مهم هم به عدم نزول نعمات خداوندی است و هم بی تدبیری های بعضی افراد که با نفوذ بالای خود در ادارات مربوطه اجازه یافته اند در همسایگی قنات مزینان چاه عمیق حفر کنند.

زنده یاد پروفسور پرویز کردوانی پدر علم كويرشناسي ايران که در زمان حیاتش سفری هم به کویر مزینان داشت سالها پیش در مصاحبه روزنامه اطلاعات اظهار داشت: «با سه تكنولوژي پيشرفته و بدون مديريت صحيح به اين وضعيت در مورد آب دچار شديم كه عبارت است از حفر چاه‌هاي عميق و نيمه‌عميق، سدسازی و كانال‌كشي و شير و شيلنگ كه اولي از همه مهمتر است...جرقه اين مشكل از زماني آغاز شد كه حفر چاه‌هاي عميق و نيمه‌عميق از دهه 40 در روستاها رواج يافت و قنات به فراموشي سپرده شد. از سال 55 تا 60 تعداد چاه‌‌‌ها دو برابر شد و به 105 هزار حلقه رسيد. با شروع انقلاب حفر چاه شدت يافت و ادامه اين روند سبب شد كه دشت‌ها به ممنوعه و غيرممنوعه تقسيم شوند. »
بنا به گفته ی متخصصان و کارشناسان، قنات هیچ گونه ضرری برای سفره های زیر زمینی آب ندارد و بالعکس موتور های آب باعث برداشت بی‌رویه و متاسفانه خشک شدن سفره های زیر زمینی می شود و خطرناک تر از همه نشست زمین در اطراف موتور های عمیق می گردد.

و باز جای نگرانی و البته سوال است که چگونه افرادی مجوز یافته اند در حریم قنات مزینان و بستر سیل خانه سازی کنند که علاوه بر خطر جانی و مالی برای خود و فرزندان شان آسیب ها فراوانی ناشی از ایجاد چاه های فاضلاب به آن وارد می کنند ولی کاری است که اتفاق افتاده و اکنون باید فکری کرد و برای پوشاندن این کاریزها در مقابل منزل این همشهریان راه و چاره ای یافت و نگاه مدیریتی مسئولین مزینان و شهرستان را می طلبد!

🔴مکاتبه نمایندگان قنات مزینان با میراث فرهنگی شهرستان داورزن و درخواست ثبت قنات... سال 1400

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, قنات مزینان
| 



کویر مزینان حلقه ی مفقوده صنعت گردشگری در دیار سربداران
نويسنده: علی مزینانی عسکری - چهارشنبه دوم فروردین ۱۴۰۲

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

💠کویر فقط مزینان

✍️کویر مزینان بخشی از ريگ خارتوران به شمار می رود كه در محدوده 35 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 56 درجه و 35 دقیقه طول شرقی و با مساحت 1969 كيلومتر مربع در جنوب غربی شهرستان سبزوار و 7 کیلومتری شهرستان داورزن قرار دارد.

کویر مزینان گرچه در دل تاریخ این زمان گم شده و متأسفانه از دید و دسترس مسئولین و مقامات دولتی و تورهای گردشگری استان و کشور دور مانده اما یکی از شاهکارهای هستی با بيابان های پوشيده از نمك، تپه های طلایی شن های روان و آسمان پر از ستاره است که در کمتر کویرهای ایران و جهان می توان چنین جاذبه ای را یافت که رد آن به سبزه و باغستان ختم شود!

انواع تپه های ماسه ای در اشكال متنوع و زيبا چون برخان، سيف، هرم های ماسه ای، تل های نباتی، چين و شكن ماسه ای، پيكان ماسه ای و … شگفتانه های این کهن دیار کویری است که چشم اندازی وهم انگيز و رؤيايی را برای هر بیننده ای فراهم می سازند.

کویر مزینان در حقیقت بخشی از هویت سربدارانی ها در غرب خراسان رضوی است اولین و بزرگترین قیام شیعی در ایران در این نقطه از جغرافیا اتفاق افتاده و دکترعلی شریعتی قبل از آنی که فامیلی اش در شناسنامه شریعتی باشد مزینانی است! اینجا ميقات الرضا (ع) و دروازه ورودي غرب استان خراسان رضوی است و در طول سال قریب به 30 میلیون نفر از کنار مزینان و شهر داورزن عبور می کنند و سهم مزینان از این پتانسیل صفر است و عجیب تر آنکه بعضی تورهای گردشگری در بی خبری محض از مناظر زيبا و شگفت انگيز چون بيابانهاي پوشيده از نمك، تپه هاي طلايی، شنهاي روان و آسمان پرستاره و بناهای تاریخی متعدد همانند کاروانسرای شاه عباسی و مسجد بلال و مسجد جامع و حدیره و راه ابریشم و پیر برات و یخدان ها و آب انبارها و حوض هاو برج های روسی و قلعه های امین آباد(رشید) و اسماعیل آباد و همت آباد و جنت آباد و خانه زادگاه شریعتی ها و تکایای قدیمی بالا و میان و تپه های بلقیس و... راه خود را از کمربندی مزینان به سوی رضاآباد کج می سازند و چهل کیلومتر را طی می کنند تا شبی را در غیاب شریعتی و کویرش به صبح برسانند.

بدون تعارف و هرگونه قصد و غرضی می گوییم بر روی هرگونه نقشه در دوره های مختلف تاریخی که نگاه می کنی این نام مزینان است که ثبت شده نه شهرهای فعلی و بسیاری از سیاحان و گردشگران و شاهان و خسروان ساسانی و سلجوقی و زندیه و قاجاری که گذرشان به خراسان می افتاده ابتدا در مزینان جلوس می کردند تا گرد راه و خستگی را از تن بزدایند و بعد با کلی تعریف و تمجید از مهمان نوازی و غیرت و هنرمندی و فتوت مزینانی ها و بناهای به جا مانده از اسلافشان به راه خود ادامه می دادند و کویر در تمامی تاریخ تنها با نام مزینان ثبت شده و می درخشد نه جای دیگر...

روزگاری اینجا را مرزبانان می گفتند به خاطر مردمان غیور این سامان که مردانه در مقابل طاغیان و یاغیان و غارتگران ایستادند و زمانی نیز علمای بی شماری در دل آن پرورش می یافت و مزینان به همین خاطر زادگاه دانشمندان و اندیشمندان نام گرفت.

در اطراف این کویر سوت و کور و پیر می توان به راحتی تمدن های پارت و پارس و ماد را یافت و تاریخ پرشکوه آن با گذر از تمامی دوره های تاریخی به هزار و دویست سال قبل از تولد مسیح بر می گردد و چه بسا این نام پاک اهورایی به زرتشت و یسنا پرستی راه می یابد که در آیین آن دین به سنتی بانام مزینان می رسیم و یکی دیگر از نام های باشکوه آن به فر ایزدی ختم می شود و مزدینان و مسینان می خوانندش...

کاروانسراهای مأمونی و انوشیروانی که دیگر جز افسوس ردی از آنها نیست تاریخ نانوشته و ناگفته ای را در دل خود مدفون کرده است و گویی صفویان بهتر می دانستند که برای مقابله با هر تهدیدی باید بناها را محکم ساخت و برای همین هنوز ربات آنها در مزینان قدیم که دویست سال پیش تمامی خانه ها را ویران کرد می درخشد.

خط ایثارگری مردم این دیار به عاشورا و کربلا پیوند می خورد و روز دهم محرم هر سال شکوه مراسم عاشورایی این دلدادگان کویری دل هر بیننده ای را مسخّر و دیده های آنها نیز مسحور رسم و آیین هایش می شود و نخل؛ این نماد اصلی قربانیان کربلا بزرگترین سنبل عاشورائیان مزینان در تمامی ایران حتی یزد با نمونه های مختلف آن است و با همین نگاه ثبت فرهنگ ناملموس می باشد و این مسیر عاشورایی به بیش از هفتاد شهید و ده ها ایثارگر و صدها رزمنده در دوران دفاع مقدس رسیده است....

💠 لزوم تأسیس پایگاه کویر نوردی در مزینان

✍️حدود العالم من المغرب الی المشرق، تاریخ بیهق ابوالحسن بن زید بیهقی، صوره الارض ابن حوقل دمشقی و تیمور جهانگشا و علی اکبر دهخدا و صاحبان سفرنامه و مطلع الشمس ناصرالدین شاه قاجاری و صنیع‌الدوله و اعتمادالسلطنه و تاریخ لباب و ابن اثیرها و اجنبی هایی همچون گابریل و آدامز و جرج ناتانيل كرزن و... همه و همه از مزینان نوشته اند و در این عصر شاید بعضی از نمایندگان و سردمدارانی که نیازمند رأی بودند ما را به شهیدپروری و قهرمان پروری و شریعتی و... فریفتند و هربار بر سر سفره مان نشستند اما نمک را خوردند و نمکدان و برکت و سبزی سفره را به جای دیگر بردند و مزینان هر روز از آبادانی دور و دورتر شد و فرزندانش برای یافتن کسب و کاری راهی پایتخت و دیگر شهرها شدند در حالی که با همین پیشینه می توان بهترین منابع درآمدی و کارآفرینی را رقم زد.

شب، سکوت، کویر و رصد ستارگانی که هرشب در کویر سرد و خاموشش بر زمین لبخند می زنند و راه های شیری آن، انسان را از این زمین خشک و لم یزرع به کعبه پیوند می دهد اهل علم به ویژه علما و دانشمندان نجوم و ستاره شناسی معتقدند «کوير مزينان با شرايط ويژه کويری مي تواند به يکي از پايگاه هاي نجوم در کشور تبديل شود. از اين ظرفيت مي توان دو منظوره استفاده کرد هم براي گردشگری و جذب گردشگرانی که به کوير مزينان می آيند و هم براي کارهاي علمی و دانشگاهی در عرصه فيزيک و نجوم. »

بعضی دیگر نیز معتقدند کوير مزينان می تواند پايگاه پژوهشی در زمينه کوير باشد. حتی مي توان نخستين اردوگاه دانش آموزی و دانشجويی کوير را در مزينان و در اطراف سبزوار اما با رويکرد کويرنوردی راه اندازی کرد.

در همین راستا با حضور زنده یاد پروفسور پرویز کردوانی کلنگ پایگاه کویر نوردی کلاته مزینان در آبان 1393 در کویر مزینان برزمین خورد ولی دیگر هیچ خبری از آن زمان تا کنون به گوش نمی رسد!
دانشگاه حکیم سبزواری هم با هماهنگی شورای اسلامی و دهیاری دوره گذشته بنا بود یک اردوگاه رسمی دانشجویی در مجموعه بوستان چشمه احداث نماید ولی جز خاطره چند عکس از تشریف فرمایی مسئولین این دانشگاه و مقامات ادارات و سازمان های مربوطه چیزی باقی نمانده است!

اگر فرماندار و میراث فرهنگی شهرستان و مقامات گردشگری استان این کویر بکر و جاذبه های بی مانندش را برای گردشگران و طبیعت دوستان معرفی نمایند و در این مسیر شورای اسلامی و دهیاری اهتمام لازم را برای احیا و رونق بومگردی ها داشته باشند دوباره مزینان خروشان می شود و جمعیت فرسوده آن با بازگشت فرزندان بی پناهش خروشان می شود.

در حال حاضر دو اقامتگاه سنتی با عنوان نرگس به مدیریت خانواده مرحوم حاج عبدالحسین همت آبادی و به یاد دختر فرهیخته شان مرحومه نرگس همت آبادی که یکی از امیدان دنیای جغرافیا بود اما در عنفوان جوانی بر اثر یک سانحه در کمربندی غنی آباد پرپر شد و یلدا با مدیریت غلامرضا خلیلی مزینانی که دارای بنایی تاریخی از دوره های گذشته است در حال فعالیت می باشند و اقامتگاه سوم با نام ننه صفیه در حال آماده سازی است که به نظر می رسد با افزایش این بومگردی ها و امکانات بهتر میزبانی نظر گردشگران معطوف به این دیار شود و با رونق این صنعت چرخ کاسبی و منابع درآمدی نه تنها مزینانی ها که دیگر روستاهای اطراف نیز به حرکت در می آید. چرا که روستاهایی همانند بهمن آباد و سویز و کاهک و غنی آباد و کلاته مزینان دارای بافتی قدیمی و اماکنی دیدنی هستند و آن طرف در شمال این کویر؛ ماسوله خراسان یعنی نهالدان با چشم اندازی زیبا قرار دارد و کمی جلوتر به قلعه ای می رسید با نام علی آباد که علاوه بر مزار و بقعه سلطان سیدعلی اکبر(ع)بافتی قدیمی و خانه هایی سنگی را مشاهده خواهید کرد که هوش از سر آدمی می برد و البته در میان تمامی فراموشی های تاریخی و معاصر گرد پیری بر این بناها نیز نشسته است کمی این ور تر با گذر از میان کوه ها به فرومد می رسید با چهره هایی همچون ابن یمین و شیخ حسن جوری و ابنیه منحصر به فرد تاریخی که شعر و ادب در آن جوشان است.

آن طرف تر روستاهای تاریخی چشام و باشتین هر یک با مسجد و قلعه ی سربدارانی، تاریخی از مذهب و غیرت را به رخ می کشند.

اگر گردشگری در این منطقه زنده شود دیگر محرومیت هم از بین خواهد رفت و اینها همه با تشکیل و تأسیس پایگاه کویرنوردی محقق خواهد شد تا نیازسنجی برای این منطقه صورت بگیرد و بتوان تورهای کویر نوردی و دوست داران این طبیعت زیبا را دعوت به حضور کرد.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, علی مزینانی عسکری
| 



عزل دهیار مزینان و معرفی دهیار از شهرستان سبزوار/ قانون یک بام و دو هوا در داورزن
نويسنده: علی مزینانی عسکری - چهارشنبه هجدهم آبان ۱۴۰۱

✍️مجید اسلامی توسط شورای اسلامی مزینان از سمت دهیاری کنار گذاشته شد و این مسئولیت در حال حاضر به دلبری مدیر فنی دهیاری های داورزن سپرده شده تا فردی که مد نظر اعضای شورای اسلامی است از شهرستان سبزوار به مزینان بیاید و سکان مدیریت روستا را برعهده بگیرد.

در پی اعتراض جمعی از مردم مزینان نسبت به این اقدام شورای اسلامی و جلسه حضوری با فرماندار داورزن، مهندس بهادری اذعان داشت: انتخاب و معرفی دهیار حق شوراهاست و آنها که منتخب مردم هستند می توانند درباره سپردن مدیریت شهر و روستا به هرکسی که همگام در راستای اهدافشان باشد تصمیم بگیرند.

این سخن فرماندار داورزن درست و منطقی و بر اساس قانون می باشد اما کاش به عنوان بالاترین مقام اجرایی شهرستان کمی به استدلال و حق مردم نیز توجهی نشان می دادند که اگر اعضای شورا بر اساس آرای آنها انتخاب شده اند پس حقی هم برای رأی مردم قائل شوند نه اینکه به هر دلیلی چه شخصی و یا بنا به تدبیر و تصمیم و یا اجبار؛ تن به خواسته ای بدهند که مورد قبول اکثریت ساکنان و مزینانی های غیر ساکن نباشند.

در جلسه ی مذکور جناب حسین کهن، بخشداری که هنوز حکم انتصابش امضا و اعلام نشده و در حال حاضر با توجه به پیام های ارسالی گویا دو حاکم در این مسئولیت حکومت می کنند با اعلام اینکه از زمان حضورش در بخشداری که حدود چهارماه از آن می گذرد اظهار داشت: من خیلی سعی کردم دهیار مزینان را متوجه وظایفش کنم!
وی به عنوان نمونه از کامیون دهیاری یاد کرد که شش سال است در مکانیکی خاک می خورد و دهیار نرفته آن را پیگیری کند.
این سخن جناب بخشدار آینده یا حال؟! با واکنش حاضرین مواجه شد که؛ اولاً شش سال نبوده و شش ماه است! در ثانی ماشین را شورای اسلامی به سبزوار برده و تا کنون به علت مشکل مالی نتوانسته اند مخارج تعمیرش را پرداخت کنند و همچنان در این تعمیرگاه رها شده است.

جناب کهن که با این واکنش حضار روبرو شد و اصرار داشت شما نمی دانید و من می دانم، با رئیس دهیاری ها تماسی گرفتند و وقتی اصل موضوع را فهمیدند برای آنکه اشتباه خود را پوشش بدهند گفت : البته منظور ما این است که دهیار و شورا سر این موضوع شش سال است که اختلاف دارند!

یکی دیگر از دلایل کم کاری و ضعف دهیار مزینان بنا بر اظهارات بخشدار محترم آینده یا حال، عدم دقت و اقدام وی در جدول گذاری خیابان شریعتی 6 یا همان خیابان فعلی سردار سلیمانی عنوان شد که مجید اسلامی در توضیح این مطلب به شاهدان کویر و مردم نیز عنوان کرد: ناظر این پروژه مهندس فنی دهیاری ها بوده که اگر مشکل داشت پس چرا تأیید شد؟!

از دیگر دلایلی که برای عزل دهیار مطرح شده عدم حضور او در مجالس عمومی و حتی جلسات شورای اسلامی است که دهیار سابق در این باره مدعی است او مدت شش ماه است که به جلسات دعوت نشده و یا اگر دعوت کرده اند یکی دو ساعت به جلسه تماس گرفته اند و یا پیام فرستاده اند که درست همین موقع برای پیگیری کارها یا در سبزوار بوده و یا داورزن!

به هر حال بازهم ما این حق را برای اعضای شورای اسلامی، محترم می شماریم که باید با کسی کار کنند که در راستای اهداف آنها باشد ولی چرا دهیار جدید را که قرار است برای مزینان و به نام مزینان کار کند از سبزوار انتخاب کرده اند؟! آیا جوانان مزینان لیاقت این خدمت را ندارند یا جوانان نمی پسندند و نمی توانند با این گروه کار کنند و درخواست آنها را رد کرده اند یا با عرض پوزش از مخاطبان و همشهریان گرامی به ویژه جوانان مزینانی در مزینان قحط الرجال آمده که دهیار و اعضای شورای آن از جایی دیگر به مزینان بیایند و مسئولیتی را که می تواند یک جوان مزینانی مخارج زندگی خانواده اش را از آن تأمین کند و دسترسی مردم به او نیز آسان تر باشد به غیر سپرده شود؟!

گفتیم اعضای شورای اسلامی مزینان از سبزوار! بله تعجب نکنید در حال حاضر دوتن از عزیزانی که مسئولیت رئیس و نایب رئیسی شورای اسلامی مزینان را برعهده دارند آقایان غلامرضا شهیدی و علی اکبر رضوانی پناه بنا به تأیید مسئولین مربوطه در سبزوار ساکن هستند و در سخت ترین شرایط و بزنگاه های خطر آفرین وقتی مردم به دنبال این بزرگواران می گردند آنها برای رتق و فتق امور خانوادگی خود هشتاد کیلومتر را طی کرده و در سبزوار حضور دارند.

این تخلف آشکار را جناب فرماندار نیز قبول دارد اما خودشان می فرمایند اگر بخواهیم به قانون نوشته شده مراجعه کنیم سه چهار روستای دیگر حتی شورای اسلامی شهرستان را باید عزل کنیم؟!
خب چرا که نه جناب فرماندار ! شما در مسندی نشسته اید که قانون را اجرا کنید آیا مسئولیت شما از امیرمؤمنان بالاتر است که وقتی حاکمانش تخلفی را انجام می دادند بدون هیچ اما و اگری حتی نسبت فامیلی آنها را محاکمه و یا عزل می کرد. چطور خواسته ی همین افراد متخلف که قانون را دور زده اند برای شما محترم است اما درخواست مردمی که حداقل دو استهشاد محلی با امضای بیش از صدنفر برای شما و بخشداری و دیگر مقامات ارسال کرده اند و خواستار عزل جنابان هستند نادیده گرفته می شود؟!

برای تنویر افکار عمومی بندی از قانون تشکیلات، وظایف و انتخاب شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران آورده می شود تا آحاد مردم در جریان این باندبازی ها و جناح بندی های منطقه قرار بگیرند.

«تبصره 2 - قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران با آخرین اصلاحات تا تاریخ 1389/04/30 ماده 25 (اصلاحی 27/ˏ08/ˏ1386)- :

اعضای شوراها باید در محدوده بخش حوزه انتخابیه خود سکونت اختیار نمایند. تغییر محل سکونت هر یک از اعضای شورا از محدوده حوزه انتخابیه به خارج از آن موجب سلب عضویت خواهد شد.»

بر اساس این ماده قانونی ادامه ی کار دو عضو اصلی شورای اسلامی مزینان خلاف قانون است و در صورت عدم رسیدگی مسئولین مربوطه در هر پست و مقامی؛ معترضین وظیفه خود می دانند تا این شکایت را از طریق مراجع قانونی و یا انتشار در رسانه های سراسری پیگیری نمایند.

شاهدان کویر مزینان هیچ خصومتی با نام بردگان و طرفداری یک جانبه از دهیار سابق نداشته و تنها بنا به درخواست همشهریان و مخاطبان خود پس از دیدار با فرماندار شهرستان و اتمام حجت در خصوص عواقب این عزل و انتخاب اقدام به تهیه و انتشار مطلب کرده است و آماده ی دریافت جوابیه از شورای اسلامی مزینان و یا بخشداری و فرمانداری محترم داورزن و انتشار آن می باشد.

و اما در پایان خاطرنشان می شود مجید اسلامی فارغ التحصیل رشته جغرافیابرنامه ریزی شهری از دانشگاه بجنورد است که مدت 10 سال مسئولیت دهیاری مزینان را بر عهده داشته و به علت خدمات ارزنده عمرانی دو بار از سوی دو بخشدار بخش مرکزی داورزن به عنوان دهیار نمونه مورد تشویق قرار گرفته است و ای کاش اعضای محترم شورای اسلامی یک بار صادقانه قبل از تصمیم چنین اقدامی مردم را در رسانه و مجامع و محافل عمومی مانند مسجد جامع محرم می دانستند و علت این برکناری و آوردن دهیار از شهرستانی دیگر را تشریح می کردند.

🖌علی مزینانی عسکری

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان
| 



جاذبه های دعوت پیامبر اعظم به قلم حجت الاسلام حاج شیخ محمدصادق مزینانی(تاج)... بخش دوم
نويسنده: علی مزینانی عسکری - جمعه هشتم مهر ۱۴۰۱

سیره حکومتی پیامبر
پیامبر در دوران قدرت و حاکمیت،سخت جاذبه آفرین بود. بسیاری در این دوران جذب شدند , چون که می دیدند با این که در اوج قدرت است, اما رفتاری بسیار نیک، مهربان، مردمی و فروتنانه دارد و بسان پایین تر فرد جامعه زندگی می کند!
مردم, نه شنیده و نه دیده بودند که چنین رفتاری داشته باشد. آنان از حکومت گران هر چه دیده و یا شنیده بودند, خود محوری, غرور, نادیده انگاری مردم, زورگویی, ستم, فاصله گیری از مردم, عیش و نوش, مال اندوزی و … بود و از حاکم انتظاری جز این گونه رفتارها را نداشتند; اما به یکباره دیدند حاکمی با همه نفوذ, جایگاه و محبوبیتی که در دلها دارد و یاران سخت فدایی و از جان گذشته و پشتیبانان استوار; اما این همه فروتنانه با مردم نشست و برخاست می کند و از هیمنه سازیها و قدرت نماییها, خود به رخ کشیدنها در وی خبری نیست, جذب او می شدند و حکومتی را که او بنیان گذارده بود, از خود می دانستند, زیرا که می دیدند این حکومت بسان دیگر حکومتها نیست که شماری اندک به همه چیز برسند و بار خود را ببندند و اکثر مردم در فقر و فاقه نگهداشته شوند. بلکه حکومتی است که بر دوش مستضعفان و پابرهنگان در حرکت است و برای رشد فکری و مادی مردمان عقب نگهداشته شده سازمان یافته است.
پیامبر, در مقام حاکم اسلامی ساده زندگی می کرد, بی آلایش, تا جایی که شگفتی همگان را بویژه کسانی که برای نخستین بار ایشان را می دیدند برمی انگیخت:
(صفوان, عن ابن مسکان, عن الحسن الصیقل قال: سمعت اباعبدالله یقول: مرّت امرأة بدویّة برسول الله(ص) و هو یأکل و هو جالس علی الحضیض, فقالت: یا محمد و الله انک لتأکل اکل العبد و تجلس جلوسه.
فقال لها رسول الله: و یحک ایّ عبد اعبد منی.)28
امام صادق(ع) فرمود: زنی بادیه نشین از کنار پیامبر می گذشت و ایشان روی زمین نشسته بود و غذا می خورد.
زن گفت: یا محمد! به خدا تو بسان بندگان غذا می خوری و بسان آنان روی زمین می نشینی.
پیامبر فرمود: وای بر تو, کدام بنده, بنده تر از من است.
پاره ای از برخوردهای حضرت در دوران حاکمیت, که سبب جذب مردمان به وی و آیین اسلام شده, به شرح زیر است:
1. پرهیز از رفتارهای فخرفروشانه و متکبرانه: رفتار پیامبر, در دوران قدرت, هیچ همانندی با رفتار امیران, فرمانروایان و پادشاهان آن روزگار نداشت. در این باب, نمونه های بسیاری را روایت گران تاریخ, روایت کرده اند.
واقدی می نویسد:
(قال فحدثنی الثَّوری, عن ایمن بن نائل, قال: سمعت قدامه بن عبدالله الکلابّی یقول:
رأیت رسول الله(ص) یرمی جمرة العقبة یوم النحر علی ناقة صهباء, لا ضرب و لا طرد و لا الیک الیک.)29
قدامه گوید: رسول خدا را دیدم که در روز عید قربان, رمی جمره می کرد, در حالی که بر شتر صهبا سوار بود. نه زدنی در کار بود و نه دور باش و دور بادی.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید...


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, تاج
ادامه مطلب ...
| 



جاذبه های دعوت پیامبر اعظم به قلم حجت الاسلام حاج شیخ محمدصادق مزینانی(تاج)... بخش اول
نويسنده: علی مزینانی عسکری - جمعه هشتم مهر ۱۴۰۱

راز و رمز گستردگی و اثرگذاری دعوت پیامبر اعظم(ص) در سرزمینهای دور و در (جان)های مشتاق، چه بود؟

چه انگیزه هایی مردمان را از هر گونه و قبیله، در گرد شمع وجود پیامبر، پروانه وار به گردش درآورد؟ آیا ماهیت و دورنمایه آموزه های اسلام مردمان را به سوی پیامبر اسلام کشاند، یا سیره و منش و خلق نیکوی پیامبر, نقش مهم و کلیدی را در این گرایش بزرگ داشته است.یا هیچ کدام، بلکه قدرت و زور و شمشیر اسلام سرزمینها را گشود و مردم در سایه شمشیر و قدرت به آموزه های اسلام گردن نهادند و اسلام در جهان به آن پایه شگفت رسید.

پاسخ دقیق به این پرسشها، بویژه از سوی حوزه و عالمان دین کارگشاست و آن در امر تبلیغ و گسترش اسلام و نفوذ دادن آن به قلبها، بسیار کارساز است.

عالمان دین در انجام سیاست خود, باید به پاسخهای قانع کننده در این باب دست یابند. بدون این که به درستی دریابند چه عامل و عاملهایی دعوت پیامبر را به آن پایه از دگرگونی آفرینی رساند, بی گمان روحانیت نمی تواند رسالت خود را به فرجام نیک برساند و تشنگی نسل جدید را فرونشاند.

پیش از آن که به اصل بحث بپردازیم و پرسشهای یاد شده را در بوته بررسی بنهیم, نگاهی می افکنیم به جاذبه های دعوت پیامبر و اعتراف دوستان و دشمنان به این پدیده شگفت و بسیار درس آموز و عبرت انگیز و راهگشا.

محمد(ص) زمانی که به پیامبری برانگیزانده شد و رسالت خویش را ابلاغ کرد, هیچ کس با او نبود, تا این که عموزاده اش, علی بن ابی طالب و همسرش، خدیجه، به او ایمان آوردند. اما دیری نپایید که همه چیز دگرگون شد و پژواک دعوت او, سر تا سر جزیرة العرب را فرا گرفت و بویژه در مکه, که کانون این حرکت بود، شور شگفتی پدید آورد. بین جوانان و سالخوردگان, پدران و فرزندان, برده داران و بردگان، سران قبیله و اهالی قبیله، بگو مگوهایی به وجود آمد. پیران ا زدین آبا و اجدادی و جوانان از دین جدید که محمد(ص) آورده بود، جانبداری می کردند. جوانان، بسیار پرشور، یکی پس از دیگری، به ندای پیامبر، لبیک می گفتند....

تاریخ اسلام، آکنده است از شگفتی ها و دل دادگیهای مردم به فرستاده خدا. در تاریخ بشر, نمی توان مصلحی را پیدا کرد, نشان داد و از او نام برد که سخنان او به اندازه و مقیاس سخنان محمد(ص) موج آفریده باشد.

سخنان نبی اکرم،در جوانان و توده مردم, زن و مرد، اثر ژرفی گذاشت.

ادامه مطلب را اینجا ببینید...


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, تاج
ادامه مطلب ...
| 



🔴دانلود فیلم سینمایی در ژاپن هر ثانیه ۲۰۰۰ فیلم و در مزینان هر دو هزار دقیقه یک فیلم چند ثانیه ای
نويسنده: علی مزینانی عسکری - یکشنبه پانزدهم خرداد ۱۴۰۱

📱رسانه های خبری امروز نوشتند محققان ژاپنی رکورد سرعت اینترنت را با «۱ پتابیت بر ثانیه» شکستند. با این سرعت می توان در هر ثانیه ۲۰۰۰ فیلم سینمایی با کیفیت 4k را دانلود کرد!

🔹شاید این خبر از چشم بادامی ها زیاد عجیب نباشد چون آنها هر کاری که دلشان بخواهد با علمی که دارند می توانند بیاموزند و از سوی دولتمردان خود حمایت بسیاری هم می شوند اما در کشوری مثل ایران که پیامبرش توصیه کرده علم را بیاموزید حتی اگر در چین باشد هر روز سرعت اینترنتش افتضاح تر از روز گذشته می شود و این افتضاح در مزینان که یک نقطه از جغرافیای کویری ایران است به یمن تلاش دست اندرکاران مخابراتی که هربار شعار می دهند فردا درست می کنیم بیشتر است.

🔹برای مردم مزینان روبراه شدن فضای اینترنتی و حضور آنها در مسیر ارتباط جهانی یک آرزو شده است و به وعده ها و خبرهایی که می شنوند فقط می خندند.

🔹در همین اواخر اردیبهشت بود که محمدجواد محمدی، مدیر مخابرات سبزوار اعلام کرد: پهنای باند اینترنت پرسرعت در ۷ مرکز مخابرات روستایی غرب خراسان، با توجه به شرایط موجود و نیاز مشترکان به اینترنت، افزایش پیدا کرد.

🔹بنا به گفته این مقام مسئول که بعد از مهندس نیکومنش سکانداری مدیریت مخابرات سبزوار بزرگ را بر عهده گرفته یکی از این روستاها مزینان و کلاته مزینان است که انگار بعد از اعلام چنین خبری بادهای اخیر این پهنای باند را با خود برد و در بعضی از روزها مزینان اصلاً اینترنت ندارد که بخواهد باند داشته باشد!

🔹و اما در گزارش خبری که از سیمای استانی در همین چند روز پیش یعنی هفتم خرداد پخش شد مدیر کل فناوری و ارتباطات استان خراسان رضوی گفت:سایت و دکل ارتباطی جدید تا دهه ی فجر امسال برای سرویس دهی تلفن همراه و خطوط ثابت در مزینان نصب می شود.

🔸خب همشهریان مزینانی ما ناراحت نباشند و یک هفت هشت ماه دیگه هم صبر کنند شاید این معضل با نصب دکل حل شود شاید!

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, مخابرات
| 



🔴آسفالت جاده مزینان شاید پایان زمستانی دیگر
نويسنده: علی مزینانی عسکری - چهارشنبه بیستم اسفند ۱۳۹۹

✍️از اول هم مشخص بود که این وعده هم به سرانجام نمی رسد چون ما مردم مزینان به این جور خلف وعده ها عادت داریم ولی خب گفتیم شاید گوش شیطان کر و چشمش کور این بار خورشید از جایی دیگر طلوع کند و قول و قرار این حضرات نماینده شهرستان سبزوار بزرگ و شهرهای تابعه که تازه بر صندلی های مجلس شورای اسلامی تکیه زده اند به سرانجام برسد.

🔷اکنون شاهد هستیم و گویا این قسمت از حوزه ی انتخابیه نمایندگان محترم جزء اولویت ها به شمار نمی آید و تنها برای روز مبادا که می خواهند بگویند ما نماینده شهرستان های سبزوار ، جوین ،جغتای، خوشاب، ششتمد و در آخر داورزن هستیم این جا را هم نام می برند تا شهرستان های غرب خراسان رضوی معنایی پیدا کند ولی به قول معروف هزار وعده ی خوبان یکی وفا نکرد...

🔷قصه ی جاده مزینان زخم کهنی است که در میان وعده های وزیر و وکیل و معاون و فرماندار و رییس این اداره و آن اداره بر دل مردم مزینان و روستاهای مجاور و دوستداران دکترعلی شریعتی مزینانی سنگینی می کند و دیگر به سخن هیچ فرد  حقیقی و حقوقی اعتماد نمی کنند چرا که سال هاست به چشم خود می بینند که هرازگاهی آقایانی چه از پایتخت و یا استان و شهرستان سبزوار و از پارلمان و پادمان و پودمان و هزار پ دیگر که گذرشان به این نقطه از جغرافیا یا کویر خسته و پیر می افتد وعده ای می دهند که از سر خرمن هم می گذرد و خوشه نشینان هم نمی توانند از آن بهره ای ببرند.

🔺چهل و اندی سال پیش جاده مزینان به داورزن با عرض شش متر و طول هفت کیلومتر آسفالت گشت و بعد هم به امان خدا رها شد و دیگر هیچ کسی به سراغش نیامد و هر چند وقت خانواده ای را در سوگ عزیزی می نشاند و بعد از هر حادثه ای مسئولین محترم شهرستان که جگرشان از غصه خال افتاده می گویند باید به داد این مردم رسید و حداقل جاده را آسفالت و تعریض کرد و بعد دیگر هیچ....

🔶دو سال پیش دوباره این زخم کهنه با حضور نمایندگان دوره قبل (مقصودی و سبحانی فر) سرباز کرد و معاون وزیر را با کبکبه و دبدبه آوردند به مزینان و این دکتر نازنین هم از مردم و معتمدین پرسید زیرگذر می خواهید یا آسفالت جاده؟ و دلسوختگان کویر پاسخ دادند: جاده! و او با خنده ای که به نیشتر می مانست تأکید کرد:« آقای رییس اداره استان خراسان رضوی جناب آقای فلانی باید این جاده تا شروع فصل زمستان (1398) به پایان برسد و بعد از آن زیرگذر را هم در ورودی داورزن به مزینان احداث کنید!» و بعد از این معاون محترم، جناب نماینده تریبون را به دست گرفت و گفت: «ما الآن به فلان جا می رویم تا فلان طرح را افتتاح کنیم و ان شاءالله هر هفته پیگیر هستیم تا جاده مزینان به سرانجام برسد و مردم شاهد بهاری در زمستان باشند!»

🔷آن پاییز و بعد هم زمستان گذشت و نه آن جاده به سرانجام رسید و نه آن نمایندگان به کرسی مجلس رسیدند و تا اینکه نوبت به نمایندگان فعلی آقایان (دکتر عنابستانی و محبی) رسید و این حضرات هم با شروع کارشان پا را از مجلس و سبزوار فراتر گذاشتند و در یک طرح دهگردشی روز جمعه چهارم مهرماه 1399 به همراه فرماندار محترم شهرستان داورزن به مزینان آمدند و در جمع مردم و معتمدین و شورای اسلامی و دهیار مزینان تأکید کردند تا پایان زمستان جاده تکمیل و آماده ی تحویل به مردم مزینان است و حتی از همان داخل هیئت امام حسن مجتبی علیه السلام با جناب دکتر حسن نیا معاون وزیر راه و شهرسازی تماس گرفتند و نامبرده چه افسوس ها که نخورد و چه رنج ها که در آن چند ثانیه نکشید و بازهم  تأکید کردند تا پایان زمستان خاطر مردم مزینان و فرماندار و نمایندگان جمع باشد که جاده آسفالت شده و تعریض شده تحویل مزینانی های عزیز می گردد...
👈و این زمستان هم به پایان آمد و قیر نیامد شاید زمستانی دیگر...

✋راستی می دانید مزینان کجاست؟!
این دهستان در 80 کیلومتری شهرستان سبزوار و هفت کیلومتری داورزن قرار گرفته و از توابع استان خراسان رضوی و محل هبوط دکتر علی شریعتی مزینانی است که حدود هفتاد شهید و ده ها ایثارگر تقدیم انقلاب اسلامی کرده است...

علی مزینانی عسکری
18 روز مانده تا پایان زمستان 1399

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر مزینان, جاده
| 



مزینان در قبل و بعد از انقلاب(6)
نويسنده: علی مزینانی عسکری - سه شنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۹

✳️مزینان در قبل و بعد از انقلاب

📢بخش ششم؛ آقای خمینی آمد!

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

🔸اجرای نمایش های طنز با رویکرد مبارزاتی در مزینان که در نوشتار مزینان و هنر به آن اشاره کردیم و قرار گرفتن بعضی از جوانان در گروه های مبارزاتی آن دوره مانند مجاهدین خلق که البته پس از انقلاب با ماهیت منافقین شناخته شد و سردمداران این گروهک آن را به انحراف کشیدند و این جوانان بلافاصله صف خود را از آن ها جداکردند و همچنین گروه های انقلابی مانند انجمن اسلامی که در زیر زمین مسجد جامع گردهم جمع می شدند و پس از پیروزی انقلاب اغلب جذب ارگان ها و نهادهای انقلابی شدند و ثبت تصاویر امام خمینی با فایل های رادیولوژی و اسپری رنگ بر روی دیوار  همه و همه بهانه ای بود برای اینکه رژیم حساسیت اش نسبت به نام مزینان زادگاه دکتر علی شریعتی که در این زمان تصاویر او در پیشاپیش تضاهرات کنندگان سراسر کشور بیشتر شود.

🔹همان طور که پیشتر اشاره شد دکترعلی شریعتی یکی دوماه قبل از شهادتش به مزینان آمد و ساواک نیز به تعقیب وی در مزینان پرداخت که وقتی علی از این ماجرا آگاه شد قبل از رسیدن آنها به زادگاهش از مزینان خارج شد ذکر دوخاطره از آخرین دیدار او با مردم مزینان خالی از لطف نیست.

حاج عباسعلی مزینانی رجبعلی خانخودی برایم نقل کرد : روزی در مدرسه به بهانه ی اینکه معلم نیامده به ما گفتند بروید داخل حیاط بازی کنید در حین بازی ناگهان مرد خوش قد و قامتی وارد شد و بعد از لحظه ای مرا صدا زد و گفت :«چرا این ساعت شما داخل حیاط هستید کلاس ورزش دارید؟!» گفتم :« نه آقا ، معلم نیامده به ما گفتندبروید بازی کنید!» گفت :«چه درسی داشتید؟» گفتم:« انگلیسی» گفت :« شما زبان انگلیسی دارید و آن وقت بیرون بازی می کنید کی به شما چنین چیزی گفته؟»گفتم : «آقای مدیر» گفت :«برو صداش بزن بگو شریعتی کارت داره .» در همین حین که با من صحبت می کرد گویا مدیر آقای استیری و ناظم و بعضی از معلمان او را از پشت پنجره دیده بودند چون سریع بیرون آمدند و هی دکتر دکتر می گفتند . این بار آن ها بودند که دیگر دانش آموزان را به داخل حیاط فرستادند و خودشان با دکتر گرم سخن شدند گویا می دانستند چنین فرصتی دیگر گیرشان نمی آید!
حاج عباسعلی خاطره ی دیگری که از دکتر شریعتی دارد مربوط به همان سال آخری است که او به مزینان آمد و بعد از آن به سوی غربت مهاجرت کرد :« جلوی مسجد جامع مزینان ایستاده بودم و مرحوم ملاحسن پیغمبر(معلمی بزرگ) در حال وضو گرفتن از جوی آب بود ناگهان دکتر شریعتی را دیدم که همراه فرد متشخصی به او نزدیک شد و سلام کرد حاجی پیغمبر سر بلند کرد و گفت :« اِ علی جان تویی کی اومدی کی می خوای بری؟» دکتر با خنده گفت : « امروز آمدم ،  اشکنه را بخورم می روم!»حاجی با همان دستان خیس دست انداخت دور گردن علی و گویا دعای سفر را درگوشش زمزمه می کرد و چه اثری داشت دعای پیرمرد که دیدم اشک از گوشه ی چشم دکتر فرو می ریزد!

🔹با طلوع طلیعه های انقلاب مردم مزینان نیز همراه و همگام با دیگر شهرها و روستاها به پاخاستند و هر روز بازار مزینان شاهد اجتماع و راهپیمایی آن ها بود . وقتی فرمان فرار سربازان از سوی امام راحل صادر شد اولین گروه سربازان مزینانی از پادگان گریخته و به زادگاه خود برگشتند. نگارنده خود شاهد حضور یکی از این جوانان به نام رحمت اله مزینانی کربلایی حبیب اله در جمع مردم و مقابل هیئت حسینی مزینان بود که وقتی دلیل فرارش را پرسیدند با قاطعیت اعلام کرد:«باشنیدن فرمان آقای خمینی شبانه با چندنفر از هم خدمتی ها فرار کردیم» مردم با شنیدن حرف های این جوان صلوات فرستادند و او را در آغوش گرفته و تبریک می گفتند. آقا رحمت پس از آن فعالیت گسترده ای در زادگاهش داشت توزیع نفت سهمیه ای، تدریس در مدرسه ابتدایی به همراه چند جوان دیگر بعد از رفتن معلمان از مزینان و تدریس در اکابر(نهضت سوادآموزی). و پس از پیروزی انقلاب و تثبیت نظام جمهوری اسلامی او هم به جمع فرهنگیان سبزوار پیوست.
🔆زنان مزینانی نیز در برپایی راهپیمایی و همپای مردان نقش به سزایی داشتند آن ها حتی سلاح های سرد(چوب،شمشیر و قمه) را زیر چادر مخفی می کردند و در کناری می ایستادند تا اگر نیروهای رژیم به مردم حمله ور شوند آن را به همسران خود برسانند . مردم با نیسان و کامیون باری خاور هر روز صبح راهی سبزوار می شدند تا حضورشان بیشتر جلوه داده شود.

🔹عاقبت روز موعود فرا رسید و خبر بازگشت امام خمینی(ره) به وطن همه جا پخش شد همه مشتاق بودند که آمدن مقتدای خود را ببینند آن هایی که می توانستند به تهران رفتند و بقیه هم شب در مسجد جامع جمع شدند و تبادل نظر کردند که فردا تلویزیونی در هیئت حسینی گذاشته شود و مردم مستقیم ورود امام را تماشا کنند اما چند مشکل عمده وجود داشت. آن زمان برق در روستاها نبود و بالطبع تلویزیون هم فقط  در یکی دو خانه موجود بود آن هم سیاه و سفید که با موتور برق گازوئیلی و یا باتری روشن می شد.

🔹بازهم جوانان متولی این کار شدند. صبح روز دوازدهم بهمن همگی به سمت هیئت رفتیم و تلویزیونی چهارده اینچ توسط غلامرضا شعبان و مرحوم عباس تهمتن تهرانچی تهیه شد و تمامی پنجره های هیئت را با پارچه مشکی پوشاندند تا صفحه ی آن بهتر دیده شود! لحظه ی ورود نزدیک و نزدیک تر می شد و نفس  در سینه ها حبس شده بود چشم ها خیره به صفحه تلویزیون که جز برفک چیزی نشان نمی داد مانده بود . بعضی از مردم گوش های خود را به رادیوهای ترانزیستوری که با قوّه (باتری) کار می کرد چسبانده بودند و ناگهان صدای صلوات بلند شد و چند نفر فریاد زدند آقای خمینی آمد...

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, انقلاب
| 



مزینان در قبل و بعد از انقلاب(5)
نويسنده: علی مزینانی عسکری - سه شنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۹

✳️مزینان در قبل و بعد از انقلاب

  📢بخش پنجم؛ شیخ شهید!

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

🔹پس از انتشار مطلب کوچه شیخ مزینانی چند پیام جالب از سوی فرهنگیان و فرهیختگان مزینانی و بستگان زنده یاد صدیقی دریافت شد و ضمن تشکر از انتشار این مطالب ارزنده در تکمیل این نوشتار ما را رهنمون شدند.جالب اینکه هیچ یک از  همراهان گرامی از این موضوع که ابراهیم آبادی های قدرشناس منطقه ای را به نام یک روحانی مزینانی کرده اند اطلاع نداشتند.

🔹استاد محمدشریفی مزینانی با اشاره به تأیید انتشار این گونه نوشته ها به اختلاف زنده یاد شیخ ابوالقاسم صدیقی با خان وقت مزینان نیز اشاره کرده اند که پس از آن شیخ به دشت سملقان بجنورد و برادرش حاج احمد به نیشابور و ملاحسن شهید به شاهرود تبعید می شوند. و در ادامه بر اساس اسناد آرشیوی سازمان اسناد ملی مشخص شد که رژیم وقتی مخالفت و مقاومت علما و متنفذین مزینانی را در برابر قانون اجباری کشف حجاب دید دستور به تبعید آن ها به مناطق دیگر داد.

🔸به هر روی عالمان مزینانی چه در دوره رضاخانی و یا فرزندش محمدرضا در بیداری مردم زمان خود از پای ننشسته و رنج تبعید و زندان و حتی کشته شدن در این راه را به جان خریدند و پیشتر نیز اشاره کردیم به نقش شریعتی پدر یعنی علامه محمدتقی شریعتی مزینانی که با تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی و جذب جوانان به محافل دینی آتش انقلاب را در خراسان شعله ور کرد و گاهی همراه فرزند برومندش در یک زندان محبوس می شدند و نشان آن را می توانید در موزه ی قصر و عبرت مشاهده نمایید .

♦️و اما زنده یاد ملاحسن صدیقی فرزند مرحوم ملاصادق پدر بزرگوار زنده یادان عباسعلی، محمد، غلامحسین(ضیا) و احمد  که همگی از تعزیه خوانان صاحب نام معاصر بودند و اکنون حاج حمیدرضا با ایفاگری نقش امام و دیگر فرزندان و نوه های آن ها این راه را ادامه می دهند ؛ یکی از شهدای قبل از انقلاب این دیار است که متأسفانه خاندان محترم صدیقی نسبت به ثبت این نام نیک در طومار بنیاد شهید اقدام چندانی نکرده اند.

🚩ملاحسن نیز چندان به مبارزه علیه رژیم ستمشاهی ادامه می دهد که مأموران امنیتی مجبور می شوند او را  تبعید کنند و وقتی از ساکت کردن این ملای مزینانی عاجز می شوند و پس از سخنان تندش در مقابل مجسمه شاه به دست سفاکان رژیم پهلوی و تزریق آمپول هوا مظلومانه جان می دهد و پیکرش در گورستان گلشور مشهد به خاک سپرده می شود...

♦️مأموران امنیتی رژیم پهلوی وقتی نقش روحانیت مزینانی و شریعتی ها را در خیزش مردمی می بینند نسبت به نام مزینان و مزینانی بیشتر حساس می شوند و با هر گزارشی سریع به تعقیب آن ها می پردازند. یکی از مطلعین پس از فوت زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری اذعان می دارد که ساواک نام او را درلیست خود قرار داده بود و همین جریان برای دیگر طلبه های جوان آن دوره از جمله شیخ محمدعلی تاج(مهدوی) رخ داده است که شبانه از مزینان فرار کرده و در منزل یکی از اقوامش در قم مخفی می شود.

♦️در تهران نیز ساواک که متوجه رفت و آمدهای دکتر علی شریعتی به هیئات مزینانی ها می شود و از طرفی بعضی از سران هیئت ها مانند زنده یاد حاج قربانعلی تشت زر علیه رژیم فعالیت می کنند و مراسم خانگی با حضور جوانان مزینانی تحت عنوان هیئت انصارالحجه(عج) تشکیل می دهند مزاحمت هایی برای آن ها ایجاد می کنند و بعضی را به بازداشتگاه می فرستند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, صدیقی
| 



مزینان در قبل و بعد از انقلاب(4)
نويسنده: علی مزینانی عسکری - دوشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۹

✳️مزینان در قبل و بعد از انقلاب
📢بخش چهارم؛ تبعید متنفذین مزینانی به روایت اسناد!
🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری


✍️در بخش قبلی اشاره ای به مبارزات شیخ ابوالقاسم صدیقی مزینانی داشتیم که نامبرده علیه تصمیم رژیم پهلوی مبنی بر کشف حجاب بانوان جبهه می گیرد و حتی در منازل مردم را قفل می کند که مبادا کسی متعرض آن ها شود و یا بدون حجاب بیرون بیایند.
🔻رژیم که می دید مخالفت شدیدی از سوی مردم صورت می گیرد بنا کرد به تبلیغ بیشتر و برپایی جشن هایی در مناسبت های دینی و به مأموران و مدیران خود دستور داد که متنفذین شهر و روستا را دعوت به این جشن ها کنند و از آن ها بخواهند خانم هایشان هم بدون حجاب حضور داشته باشند و به دنبال آن برنامه های جشن در سبزوار و حتی دبستان دولتی مزینان برگزار می شود ولی بازهم شیخ ابوالقاسم صدیقی و محمدحسین سالکی و محمد خواجوی با آن مخالفت کردند و در نتیجه گزارش های محرمانه ای از سبزوار به خراسان و مرکز حکومت ارسال شد که نام این مبارزان مزینانی به صراحت در آن آمده است و برای آن ها درخواست تبعید می شود که عین آن تقدیم می گردد:
👈در یکی از این گزارش­ها چنین آمده «شیخ ابوالقاسم صدیقی مزینانی و شیخ محمدحسین سالکی مزینانی قبل از تشکیل مجلس اظهار داشته­اند خانم­های ما با چارقد حاضر خواهند شد و موقع حضور در مجلس باید در اطاق مخصوص و از مردها مجزا باشند، حتی مأمورین را تهدید و عاقبت که در مجلس وعظ و خطابه حاضر[می­گردند] به خانم­های آقایان مذکور جداگانه بـا داشتن چارقد به طوری صورتشان از چارقد پوشیده بود کـه شناخته نمی­شدند و در محلی دور از مردها جلوس می­نمایند و جز چند نفر از خانم­های مأمورین که بی­حجاب بودند بقیه با هیکل مضحکی حاضر می­شدند…» بنابر همین گزارش هر چند سعی شده بود تا با برگزاری مجالس متعدد وعظ و خطابه، مدعوین از لجاجت خود دست برداشته و به کشف حجاب بانوانشان تن در دهند، اما با این وجود «… چند نفر از مدعوین بعضی از امضای رقعه دعوت و پاره­ای از حضور در مجلس خودداری و چند نفر بدون خانم­شان حاضر می­گردند. محمد خواجوی مزینانی که از متنفذین محل است به محض اینکه مستحضر می­شود مجلس خطابه تشکیل می­شود شبانه به سبزوار حرکت نموده، محمود داورزنی متعذر می­شود خانمم در مسافرت است. محمد ابراهیم استیری می­نویسد: خانمم در سبزوار است. شیخ ابوالقاسم صدیقی و شیخ محمد حسین سالکی و شیخ قربانعلی شریعتی از متنفذین مزینان پس از انقضای مجلس پیغام می­فرستند که خانم­های ما بایستی با چارقد و از مردها تفکیک بنشینند…» در خاتمه گزارش، کفیل فرمانده گردان ۳ سبزوار جهت رفع این مساله پیشنهاد می­کند جهت اجرای کشف حجاب در این ناحیه می­بایست «… متنفذین محلی و رعایا را به قوه جبریه آن هم با حضور یک نفر نماینده از آن اداره [اداره حکومتی و شهرداری سبزوار] وادار به اجرای امور کرده، متخلفین را تحت تعقیب قرار داد که مجازات شوند و یا چند نفر از متنفذین محلی از قبیل محمد خواجوی مزینانی و شیخ ابوالقاسم صدیقی و شیخ محمد حسین سالکی مزینانی و محمود داورزنی که به واسطه نفوذ محلی اعتنا به اخطار مأموران نداشته و مخالفت بلکه مانع کشف حجاب هستند به طور موقت هم که شده تا خاتمه این امر از محل خارج گردند تا باعث عبرت سایرین شده، پیشقدم در کشف حجاب بانوان بشوند…» 

💎منبع؛ آرشیو سازمان اسناد ملی، منشأ سند ۲۹۰، ش حلقه ۱۴، ش پرونده ۱۰۳

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, صدیقی
| 



مزینان در قبل و بعد از انقلاب(3)
نويسنده: علی مزینانی عسکری - دوشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۹

✳️مزینان در قبل و بعد از انقلاب

📢بخش سوم؛ کوچه شیخ مزینانی!

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️مزینان این کهن دیار تاریخی را باید سرزمین عجایب ایران نامید چون در هر زمان و تاریخی به دنبال نشانی از گذشته ی آن می روی درخشان است و به قول خودمان بی خود نیست که مزینانی ها می گویند:« اول مزینان در این کره خاکی خلق شده بعد ایران!» نگارنده که توفیق تحقیق و تفحص در باره زادگاه خویش را هیچ گاه از یاد نبرده و در هر گوشه و کتابی نامی از مزینان را شنیده آن را ثبت کرده است هنوز هم معتقد است صدها نکته و حکایت دیگر را از این خاک گوهر خیز نمی داند به همین خاطر است که هرگاه به موضوعی در باره آن پرداخته می شود بازهم مطالب عجیب دیگری نمایان می شود که از دید محققین و تاریخ نویسان مخفی مانده است ما می خواستیم نقش روحانیت مزینانی را در همان بخش دوم به پایان ببریم اما ناگهان خاطره ای از آزاده سرافراز مزینانی که دو سال پیش گذرش به ابراهیم آباد شاهرود افتاده بود برایمان تداعی شد او هنگام توقف در این شهر پلاک کوچه ای را به نام  شیخ مزینانی دیده و فوری با شاهدان تماس گرفته و موضوع را به اطلاع رساند و بعد با مردمی که نام او را از پدران و مادران خود شنیده بودند صحبت کرده و همگی بر بزرگ منشی این شیخ مزینانی اذعان می کردند .


💠و اما طبق قرائن و اذعان برخی بستگان و بزرگان ابراهیم آباد این شیخ زنده یاد حاج شیخ ابوالقاسم صدیقی فرزند مرحوم ملاصادق است که از روحانیون صاحب نام زمان خود بوده که مدتی دروس حوزه را نزد پدرآموخته و بعد به نجف اشرف رفته و از محضر اساتید بزرگ آن دوران بهره مند می شود و پس ازاتمام دوره حوزه علمیه به زادگاهش مزینان برگشته و درترویج تشیع علوی انجام وظفیه می کند.

دوران حیات این روحانی مزینانی مصادف می شود با کشف حجاب رضاخانی و بعد که لایحه به تصویب و قابل اجرا در تمامی استان های کشور می شود و بعد به روستاها به خصوص  مزینان می رسد این بزرگوار سر به مخالفت می گذارد و با آن مبارزه می کند و مردم مزینان آن زمان را نسبت به اقدام ظالمانه رضاخان آگاه می سازد.

شادروان محمدعلی صدیقی نقل کرده که در آن زمان به خاطر اینکه زنها ازخانه های خود بیرون نیایند و مورد هتک حرمت قرار نگیرند یک روز صبح درب اکثر منازل مزینانی ها را از داخل کوچه می بندد همین مخالفت های  او با رژیم رضاخان توسط دست نشانده هایش، حاج شیخ ابوالقاسم را طی نامه ای که به والی خراسان می نویسند همراه خانواده به شاهرود تبعید و برادر دیگر ایشان حاج ملا احمد را به نیشابور و ملاحسن را نیز به قم می فرستند.


🔹حاج شیخ ابوالقاسم در جوانی همسری از صدخرو اختیار کرده به نام فاطمه خانم سالکی که در یک خانواده روحانی بزرگ شده. پدر این بانو صدرالواعظین از شیوخ زمانه خود در صدخرو و قراء اطراف بود و با این ازدواج شجره ی سالکی ها هم در مزینان شکل می گیرد که آن ها نیز خانواده ای بزرگ و روحانی هستند...


🔆این شیخ مزینانی در تبعید نیز دست از منبر و ارشاد مردم  برنداشته و والی آن زمان شاهرود که مردی مومن بوده طی نامه ای خواستار اتمام تبعید وی شده و حاج شیخ دوباره به مزینان برمی گردد و مدتی طولانی به ارشاد و سخنرانی برای مردم می پردازد اما مدتی بعد به علت بیماری از مزینان به سبزوار منتقل شده و در بیمارستان آن شهر دار فانی را وداع گفته و طبق وصیت خود در امام زاده شعیب سبزوار و در ضلع جنوبی حرم مطهر دفن می شود.

ادامه دارد...

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, صدیقی
| 



مزینان در قبل و بعد از انقلاب(2)
نويسنده: علی مزینانی عسکری - یکشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۹

✳️مزینان در قبل و بعد از انقلاب
📢بخش دوم؛ روحانیون و جوانان انقلابی!
🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

آنچه در این نوشتار می آید مزینان و انقلاب است نه پیشینه و تاریخ و آبادانی آن، مقصود حرکت مردمی در شکل گیری و همراهی با جریان انقلاب 57 که در آن سهم بزرگی به نام شریعتی را دارد.

برای اطلاع عموم بد نیست اشاره شود که این دیار تاریخی قدمتی دیرینه و قبل از اسلام و دوره زرتشتی را دارا می باشد که وجه تسمیه دیگر آن مسینان و ریشه در یسنا پرستی می باشد و در طول دوره های مختلف تاریخی دستخوش حوادث و اتفاقات گوناگونی شده است.

دو قرن پیش مزینان قدیم را سیلی بنیان کن نابود می سازد و مزینان فعلی در بالادست آن به گفته علی فرزند شایسته کویر بر انگاره شهری کوچک ساخته می شود و آثاری همانند کاوانسرای شاه عباسی، آب انبارهای متعدد، یخدان، مسجد بلال از آن زمان حفظ می شود و مسجد جامع، مدرسه علمیه، پست و تلگراف، بهداری، خانه ی بهداشت، مدارس ابتدایی و راهنمایی و مهدکودک و شرکت تعاونی ابن یمین شکل می گیرد.

علما و دانشمندان و ادیبان بسیاری از مزینان که وجه دیگر تسمیه نام آن همین است یعنی "زادگاه دانشمندان و اندیشمندان" در زمان های مختلف سرآمد عصر خود بوده اند که در دوره معاصر اغلب مزینان را با نام بلند آوازه شریعتی می شناسند که در ادامه به نقش این خاندان بزرگ در مزینان خواهیم پرداخت.

✍️روحانیت مزینانی که در قبل از انقلاب به دیگر شهرها هجرت کرده بودند در این ایام_پنجاه و هفت_ به مزینان رفت و آمد داشتند تا انقلاب مردمی را هدایت کنند و حتی بارها از طرف ساواک مورد تهدید و تعقیب قرار می گرفتند اما بازهم با شجاعت کامل به فعالیت خود ادامه می دادند تا نهضت امام خمینی(ره) به ثمر نشست. آنها همچنان با این مردم ماندند و در دفاع مقدس هرگاه پیکر مطهر جوانی مزینانی به عنوان شهید تشییع می شد این روحانیت بود که شهر محل سکونت خود را رها می کرد و به مزینان می آمد. از جمله ی این قشر همیشه در صحنه حجج اسلام زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری ، حاج شیخ اسماعیل محمدزاده ، حاج شیخ حسن مزینانی ، زنده یاد حاج شیخ علی ژیان مقدم و حاج شیخ صادق و شیخ جعفر تاج و مهدوی بودند که در آن روزگار برای تلمذ در محضر اساتید راهی حوزه های علمیه ی مشهد و قم شده بودند.

🔹البته بعد از مدتی یک روحانی مزینان دوست  به نام شیخ نقره که مزینانی نبود به این جمع پیوست که به یقین توسط همین روحانیت مزینانی به زادگاه ما هدایت شده بود و در حرکت مردم مزینان نقش به سزایی داشت به طوری که هنوز اشعار زیبایی را که روی منبر می خواند و دولت موقت را تشویق  به همراهی با انقلاب می کرد در یادمان هست!

👈 رفت و آمد ساواک به مزینان چندان عجیب نبود چون آن ها نام افرادی را در لیست خود داشتند که در تهران و مشهد لرزه برجان کاخ نشین های شاهنشاهی انداخته بودند؛ _استاد محمدتقی شریعتی مزینانی و فرزند برومندش علی _ پدر در کانون حقایق اسلامی مشهد و فرزند در حسینیه ارشاد با سخنرانی های آتشین و روشنگرانه خود غوغایی برپا کرده بودند و چون آخرین بار علی قبل از هجرت در سال 56 به زادگاهش مزینان آمده بود بازهم سرو کله ی ساواک پیدا شد و او شبانه از بستگان خداحافظی کرد و از دست آنها گریخت اما این گروه امنیتی که فکر می کردند با کشتن فرزند شایسته کویر دیگر خیالشان از این منطقه راحت شده با شنیدن و دیدن مبارزان جوانان مزینانی فهمیدند که اندیشه ی انقلابی خیلی محکم در مزینان ریشه کرده است و این دیار علی ها دارد.

علی شریعتی نگاه ویژه ای به فرزندان زادگاهش داشت و چون رنج فقر را شاهد بود گاهی برای دانش آموزان مدارس و مهد کودک مزینان کفش و لباس و لوازم التحریرمی فرستاد.

🔆هنرمندان مزینانی که یکی از آنها رمضانعلی مزینانی عسکری برادر حجت الاسلام عسکری است به همراه برادران همت آبادی  و غلامرضا شعبان تصاویر شاه و فرح را کولاژ می کردند و گاه چند تصویر را درهم می آمیختند مثل قرار دادن فرح در فرغون و راندن آن توسط شاه خائن و زیر آن نوشته بودند شاه فراری شده سوار گاری شده! این جوانان با تشکیل انجمن اسلامی و گروه های انقلابی در مسجد جامع و مدرسه علمیه شعارها را در راهپیمایی به روز رسانی می کردند و اعلامیه های امام را که مخفیانه دریافت کرده بودند در جمع خود می خواندند و به مردم می رساندند.

🔹همان صفا و سادگی و برخورد عالمانه ی روحانیت قدیم مزینان جمعی دیگر از نوجوانان را به سوی مشهد و قم و تهران کشاند تا با حضور در سنگر حوزه اکنون مزینان مفتخر به وجود ده ها روحانی جوان و باتجربه باشد.یکی از این جوانان ذاکر اهل بیت علیهم السلام و خادم الشهدا مرحوم شیخ علی مزینانی (متقی)است که چند سال پیش در چنین ایامی برای قرار گرفتن در میان مردم محروم چهارمحال و بختیاری و همراهی آنها در راهپیمایی 22بهمن جانش را نیز فدا کرد و در مسیر رفتن به این استان در اثر تصادف به دیدار حق شتافت .

🔆و اما یکی از روحانیون همیشه در صحنه که تا پایان عمر با برکتش همچنان انقلابی عمل می کرد زنده یاد حاج شیخ حبیب الله مزینانی عسکری بود که یادمان نرفته خطبه های آتشین او موجب آغازی دیگر برای ما نوجوانان و جوانان در دفاع مقدس شد گاه مزینان بیش از یک صد رزمنده را در جبهه داشت...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر, روحانیت
| 



مزینان در قبل و بعد از انقلاب (1)
نويسنده: علی مزینانی عسکری - شنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۹

✳️مزینان در قبل و بعد از انقلاب 

  📢بخش اول؛ دیوار می گه مرگ برشاه!

  🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری 

✍️چهل و دومین بهار انقلاب اسلامی ایران نیز فرا رسید بهاری که اکنون شکوفه های آن در دیگر سرزمین های خاور دور و نزدیک و آمریکا و اروپا و تا شاخ آفریقا را نیز در نوردیده و هر روز آوای فتح و ظفر مسلمین و آزادیخواهان جهان از آن به گوش می رسد اینک نام امام خمینی (ره) به عنوان یک منجی برتارک تمامی این انقلاب ها می درخشد و امروز در کشوری امن به لطف فداکاری تمامی آنهایی که رفتند تا ما به آرامش برسیم به ویژه سرباز مدافع ولایت و امنیت و سید شهیدان جبهه ی مقاومت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی زندگی می کنیم.
در این نوشتار  با نگاهی به خدمات عمرانی و آبادانی که در طول برپایی و تثبیت انقلاب اسلامی در مزینان صورت گرفته و نقش این دیار و مردمش را در این راه باشکوه در چند بخش تقدیم می کنیم .

👈روزی و قبل از آن که فضای مجازی به خانه ی ایرانی ها راه پیدا کند و فعالیت اینترنت و وبلاگ و سایت ها از رونق خاصی برخوردار بود یکی از کاربران، وقتی می دید ما نقش مزینان را در هر زمینه ای اعم از علمی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی و... برجسته می کنیم پیامی اعتراضی در قالب طنز فرستاد و گفت : اگر به شما مزینانی ها باشد فردا مدعی می شوید که مسبب انقلاب هم شما هستید!

از شما چه پنهان ما هم در جوابش نوشتیم «دوست عزیز، خوب به هدف زدی و اتفاقاً همین طور است و انقلاب با یک مزینانی شروع شد...» و بعد به او یادآور شدیم که به پیشینه ی جریانات و نقش معلم شهید انقلاب دکترعلی شریعتی مزینانی نگاهی بیندازد خود خواهد فهمید که ما چه می گوییم.

🔹به همین آسانی آن عزیز مغلوب شد و بیشتر برایش توضیح دادیم که مزینان در انقلاب ایران بزرگترین نقش را  ایفا کرد و آن تقدیم اولین شهید بود که خونش موجب حرکت دانشجویان و آغاز نهضت به زعامت امام خمینی (ره) بود از آن روز در پیشاپیش راهپیمایان این عکس امام و دکتر علی شریعتی بود که در دست تظاهرات کنندگان خودنمایی می کرد.

🔆بی تردید مردم ولایتمدار مزینان در تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ یکی از آماده ترین مردمی بودند که در منطقه ی داورزن و سبزوار جان نثاری کردند. یادمان نمی رود که روزهای اول انقلاب بازار مزینان هر روز شاهد حضور زن و مرد مزینانی بود و انگار آنها تنها انقلابیونی بودند که علیه رژیم ستمشاهی به پا خواسته و راهپیمایی می کردند و چه روزهای باشکوهی بود وقتی که حاج شیخ محمدعلی تاج مزینانی (مهدوی) که مدتی است خاطرات سیاسی او در این پایگاه منتشر می شود در مقابل مسجد جامع برسکویی ایستاده و با شادابی خاصی می گفت : مردم می گن ! و ما باصدای بلند و مشت گره کرده می گفتیم : مرگ برشاه! و او دوباره فریاد می زد : همه می گن! و ما جواب می دادیم : مرگ برشاه و او نام همه رو می برد حتی صغرا می گه، کبرا می گه، اصغر می گه، اکبر می گه! همینطور می گفت: کی می گه و آخر سر هم دیگه کارش به اشیاء و در و دیوار کشید و می گفت : درخت می گه و ما هرچند با خنده اما با هیجان پاسخ می دادیم مرگ برشاه !

  💎و آن روزهای خوبِ همبستگی با قوّت تمام ادامه داشت و پدران و مادران و خواهران و برادران ما گاهی کفن پوشان با مینی بوس و وانت و کامیون به همراه روحانیت مستقر در مزینان ؛ مرحوم حاج شیخ محمود شریعتی و دخترانش که هدایت بانوان مزینانی را برعهده داشتند و حجت الاسلام معلمی فر راهی سبزوار می شدند و در مقابل ژاندارم های شاه فریاد می زدند: بگو مرگ برشاه!

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر
| 



مزینان پیش به سوی آبادانی
نويسنده: علی مزینانی عسکری - دوشنبه پنجم آبان ۱۳۹۹

✍️یک بار دیگر وحدت و همدلی تمامی مزینان دوستان که تا کنون نشان داده اند با این انسجام و همت و عشق به زادگاه بهتر می توان کار کرد به بار می نشیند و همه می دانند باید از وعده های تو خالی و قول و قرارهای صاحب منصبان گذشت و به نیروی داخلی و دل پاک مزینانی امیدوار بود  چرا که تا کنون هرچه گفتند عمل کردند نمونه اش در همین سال های اخیر؛ نوسازی هیئات مذهبی، ساماندهی میدان عاشورا، بوستان چشمه ، تندیس و میدان استاد محمدتقی شریعتی مزینانی و فرزندش دکتر علی شریعتی، مجتمع جامع بهزیستی، روشنایی باغستان، درمانگاه شهدای مزینان، مرکز بهداشت و درمان، دندانپزشکی، سرویس وضوخانه مسجد حضرت صاحب الزمان(عج)، گلدسته مسجد جامع، نوسازی باغچه مسجد یا همان وضوخانه و سرویس های بهداشتی که در دست اقدام است و خلاصه دل هایمان قرص و محکم است که وقتی یک مزینانی در میدان حضور دارد آن کار به سرانجام می رسد.
وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم
بند  را  برگسلیم از  همه  بیگانه  شویم
    
💠اکنون طرح و پروژه سامان دادن به خیابان ها و معابر و کوچه های مزینان به همت و پیگیری شورای اسلامی و دهیاری و همراهی خیرین نیکوکار در دست اقدام است و آغاز آن به زودی کلید خواهد خورد و قرار است با هم افزایی و همدلی و همراهی آحاد شهروندان مزینانی تمامی مسیرها سنگفرش شود  چراغ اول این کار ماندگار را خانواده خیر و نیکوکار زنده یاد سیدحسین سعید جلالی روشن کردند و به یاد این سیدجلیل القدر مبلغ 50 میلیون تومان برای صرف در عمران و آبادانی مزینان تقدیم کردند.
💠این هدیه ی سادات جلالی به زودی در مسیر میدان امام حسین علیه السلام تا بوستان چشمه هزینه خواهد شد و جدول گذاری شروع می شود اما آن چه واضح و روشن است نیاز به کمک تک تک عزیزان مزینانی است که در این راه پیشگام شوند و مزینان را به منطقه ای نمونه برای گردشگری و راحتی ساکنان و عزیزانی که دل در گرو آن دارند و گاهی که از شهر خسته می شوند به آغوش خاستگاه خود پناه می آورند، تبدیل نمایند
💠اقدام خیرخواهانه خاندان گرامی مزینانی، ناطقی، رفیعی، تاجفرد، تاج اسدی،جعفری، صانعی، حسینی، سعیدجلالی و... می تواند بهترین الگو برای همگان باشد و نیاز به توضیح نیست که تمامی عزیزانی که به علت بحران کرونا نمی توانند جشن شادی تشکیل زندگی فرزندانشان را برپا کنند و یا سوگوارانی که عزیزی را از دست داده اند به یادشان مجلسی بگیرند مبالغی از آن چه می خواستند هزینه کنند به این کار خداپسندانه  اهدا نمایند تا برای همیشه باقیات الصالحاتی شود که آیندگان نیز دعاگوی آن ها باشند.
💠مؤسسات و صندوق های خیریه و حتی هیئات مذهبی نیز می توانند در این راه پیشقدم شده و با یک وفاق جانانه به امداد آبادگران مزینان بشتابند ان شاءالله...
👈به زودی شماره حساب مربوطه از سوی شورای اسلامی و دهیاری مزینان تقدیم می گردد...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان
| 



گزارشی از یک دهه عاشقی در مزینان ...بخش سوم
نويسنده: علی مزینانی عسکری - یکشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۹

✍️در ابتدای جلسه هم اندیشی عاشورائیان مزینان حاج رضا محمدی یکی از تعزیه خوانان پیشکسوت مزینان نطق مفصلی کرد و به بیان دغدغه جوانان پرداخت و اینکه شاید سال های دیگر هم کرونا باشد و نتوانیم مجلس تعزیه را برگزار کنیم که برخی نظرات او با واکنش دیگر تعزیه خوانان مواجه شد و حاج فرج الله جعفری یکی دیگر از تعزیه خوانان صاحب نام مزینان به نمایندگی از دیگر تعزیه خوانان اظهار داشت که نمی توانیم از دستورالعمل ستاد مقابله با کرونا عبور کنیم و چنین اجازه ای به ما نخواهند داد و سلامت مردم در اولویت است.
🚩حاج حسین محمدی عضو شورای اسلامی مزینان نیز با انتقال پیام فرماندار و رییس فرهنگ و ارشاد اسلامی داورزن از حضار خواست که در یک همفکری همگانی امسال را طبق شیوه نامه ها و دستورالعمل های ستاد مقابله با کرونا و مسؤلین عمل کنند که همه متفق القول مخالف برگزاری هرگونه مجلس تعزیه خوانی هستند.
🚩در ادامه این جلسه حجت الاسلام شیخ رضا اسلامی بازهم تأکید کرد شور و شوق جوانان در اولویت است اما تاکنون تمامی رای زنی های ما به نتیجه نرسیده و شرمنده احساسات پاک آن ها هستیم.
🚩صحبت های مهدی تاج مزینانی سخنگوی ستاد مقابله با کرونای مزینان و مدیر روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان داورزن شرکت کنندگان در جلسه را متقاعد کرد که باید منتظر نظر مسئولین ستاد مقابله با کرونای شهرستان باشند و در پایان استاد محمد شریفی مزینانی کارگردان مجلس تعزیه خوانی روز عاشورا با قاطعیت به دفاع از تعزیه خوان ها پرداخت و عنوان کرد: «هرگز اجازه نخواهد داد تا شأن و منزلت این عزیزان خدشه دار شود و اگر قرار است مراسمی برگزارگردد باید تمام و کمال باشد.» وی در عین حال تأکید کرد مطیع ستاد و مسئولین بهداشت و درمان می باشد و بهتر است امسال به خاطر حفظ سلامت همشهریان این مجلس برگزار نشود.
🚩روز بعد یعنی تاسوعای حسینی مهدی تاج با ارسال پیامی به شاهدان کویر اعلام کرد که ستاد شهرستان با برگزاری تعزیه در تمامی مناطق داورزن مخالف است و امکان برگزاری مجلس نمی باشد و همین پیام به اطلاع عموم رسانده شد.


🚩شایعه ی مخالفت بعضی متنفذین مزینان به ویژه نام بردن از حسین محمدی و شیخ رضا اسلامی برای برپایی مجلس تعزیه خوانی بازهم توسط بعضی افراد به گوش رسید و دوباره موجی از تلاطم را در بین جوانان ایجاد کرد و می رفت که همین شایعات انشقاقی در مجلس عاشورا به وجود آورد به خصوص وقتی عده ای از همین عزیزان در ابتدای صبح درحالی که خانواده خاندان صدیقی به خصوص زن ها در حال استراحت بودند روانه ی منزل آن ها شدند و از حاج حمیدرضا صدیقی تعزیه خوان خوش اخلاق و متواضع مزینانی خواستند که لباس بپوشد و با آن ها همراه شود و او هم به کمک فرزندانش در حالی که بغضی سنگین از این همه شور جوانان گلویش را می فشرد آماده شد و همراه آن ها روانه ی بازار گردید. در سوی دیگر همین اتفاق برای حاج رضا محمدی ایفاگر نقش حضرت ابوالفضل(ع) رخ داد و بعد هم علی شمشیری در نقش شمر به جمع آن ها پیوست.
🚩لحظه ای سخت همراه با یک تصمیم بسیار مشکل کار را بر فرمانده میدان و همراهانش دشوارتر کرده بود و از طرفی نیروی انتظامی مستقر در میدان عاشورا مدام از آن ها و معتمدین می خواست که قدم جلو بگذارند و جمعی بروند و با این جمعیت پر احساس صحبت کنند اما کسی را یارای چنین اقدامی نبود و در این میان حسین محمدی با مشورت و سفارش ریش سفیدان حاضر شد تا با جمعیت صحبت کند و این اتفاق هم افتاد هرچند همین گفت و گو و خواهش و تمنای این عضو شورای اسلامی موجب حرف و حدیث بعدی شایعه سازان شد ولی او همه را به جان خرید و به جمع دسته ی عزادار خواهان تعزیه آمد و بعد از دقایقی این بار برادرش حاج رضا محمدی رو به جمعیت کرد و گفت : ما خواستیم دقایقی خواسته ی شما را اجابت کنیم و اکنون تأکید می کنیم که قانون در اولویت است و مجلس را همین جا (میدان امام حسین) ختم می کنیم و برای ادامه ی عزاداری به جمع همشهریانمان در میدان عاشورا می پیوندیم.
🚩این درایت تعزیه خوان پیشکسوت مزینانی جمعیت همراه را مجاب کرد که به میدان عاشورا بروند و از خیر تعزیه بگذرند و ماجرا به خیر و خوشی تمام شود اما خبر برگزاری تعزیه در روستای مجاور و دسته روی روستایی دیگر بازهم موجی از احساس را به جوانان برگرداند که با دستور فرماندار و مقام انتظامی مبنی بر پیگیری خبر فوق و بعد هم تعطیلی آن مراسم که گفته می شد آن همشهریان محترم مجوز برگزاری مجلس را داشته اند آرامش را بر میدان حکم فرما کرد.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, محرم
| 



گزارشی از یک دهه عاشقی در مزینان ...بخش دوم
نويسنده: علی مزینانی عسکری - چهارشنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۹

...✍️تدارک این مجلس عظیم مستلزم یک نیروی متحد و قوی است و افرادی که به اصطلاح پای کار باشند و بتوانند جایی را فراهم کنند که میزبان صدها میهمان باشد و در این شرایط خاص سلامت آن ها را تضمین کند پس باید همه به میدان بیایند و آمدند.
🚩شورای اسلامی و دهیاری در تمیز کردن میدان و ضدعفونی کردن هر شب پس و پیش از برگزاری مراسم با کمک مردم به خصوص تراکتور دارانی که همیشه یار و مددکار آن ها هستند. مسؤلین صوت و نور که نباید از نقش عزیزانی همچون حاج علی حسن زاده، حاج احمد زنده دل، علی اصغر و علی رضا مزینانی به آسانی گذشت، خانواده معزز ناطقی به ویژه فرزندان تعزیه خوان فقید حاج حسن ناطقی که مسئولیت میدان را برعهده دارند، دوندگی های سیدجلیل القدر سیدجواد جلالی پور در تهیه ی فرش و لوازم مورد نیاز، مرکز بهداشت و درمان شهدای مزینان خاصه مهدی تاج مزینانی و ستاد مقابله با کرونای شهرستان و مزینان که نظارت کامل را بر اجرای مراسم داشتند، نیروهای انتظامی و نظامی داورزن و بسیجیان خواهر و برادر پایگاه بسیج کوثر و شهدای مزینان در برقراری نظم، روحانیون و مادحین عزیز به ویژه حاج مصطفی مزینانی(ملایی) که مسئولیت هماهنگی نوحه خوانان را برعهده داشت، خیرین نیکوکاری که با کمک مالی و تهیه اقلام بهداشتی دست اندرکاران این مجالس را یاری کردند و از همه مهمتر اتحاد و یکدلی مردم ولایتمدار مزینان با حضور مدبرانه و حکیمانه که به راستی با رعایت کردن پروتکل های بهداشتی تحسین همگان را برانگیخت همه و همه عاملی شد تا مجالس باشکوه و آبرومندی در آخرین محرم قرن چهاردهم شمسی رقم بخورد و در یادها ثبت شود.


🚩در این میان اما نباید به راحتی از نقش فرمانده میدان یعنی حاج شیخ رضا اسلامی گذشت؛ روحانی وارسته ای که می توانست در شهر بماند و یک دهه را بدون هیچ دغدغه ای به عزاداری بپردازد اما خود را قربانی کرد و همه ی نیش و کنایه ها را به جان خرید تا مجلسی آبرومندانه و در خور و نام مزینان برگزار کند و با همین نیت حتی همراه با فرزندانش آستین بالا زد و میدان را برای شروع مراسم آماده کرد و هرشب با دلهره ای که از شیوع بیماری و عشق و ارادت جوانانی که دوست داشتند- آن طور که می خواهند عزاداری کنند نه با دستورالعملی ابلاغی- مراسم را برگزار می کرد و گاهی از این همه اشتیاق جوانان اشک هایش جاری می شد و حتی در بیان نظر بعضی از کسانی که پیشنهاد می دادند در صورت بروز احساسات آن ها را به نیروهای انتظامی معرفی کنند تأکید می کرد این ها فرزندان خود ما هستند و این شور و شوق آن ها را باید قدر بدانیم و مدام به دستگاه های مختلف اجرایی و امنیتی توصیه می کرد که مواظب باشند خللی بر روحیه این عزیزان وارد نشود.


🚩آوازه عزاداری مزینان به زودی با پخش گزارش های تصویری و صوتی نه تنها در منطقه که در خارج از کشور نیز بازخورد بسیار خوب و جالبی داشت در آن سوی مرزها به خصوص انگلیس شهروندان مزینانی عکس های مجالس مزینان را با عنوان اینجا مزینان است در گروه های دوستانه خود به نمایش گذاشتند و همگی به شو و شعور همشهریان مزینانی درود فرستادند. امام جمعه و فرماندار و مسئولین نظامی و انتظامی و شبکه بهداشت و درمان داورزن از همکاری مجدانه مردم مزینان و دست اندرکاران این مجالس اظهار خرسندی کردند و مشتاقانه در جمع سوگواران حسینی شرکت کردند تا علاوه برگزارش های دریافتی خودشان شاهد این احساس و تبلور عاشقانه مزینانی ها باشند. کادر درمان بیمارستان های سبزوار که بعضی از آن ها در شاهدان کویر عضو هستند و یا از طریق همشهریان مزینانی تصاویر این مجالس شکوهمند را دیده بودند از اینکه مردم آگاه و دانای مزینان تمامی تعصبات را کنار گذاشته و عاقلانه با رعایت پروتکل های بهداشتی به عزاداری می پردازند اظهار رضایت و از آنان تشکر و قدردانی کردند.
🚩شور و شوق جوانان مزینانی چیزی نبود که بتوان از مهار آن حرف زد و به راحتی می توانستی در روزهای منتهی به عاشورا نگرانی را در چهره های غمگین آن ها ببینی و هنوز امیدوار بودند که روز عاشورا شاهد برگزاری تعزیه باشند به خصوص وقتی موفق شدند از دستگاه های اجرایی رضایت سینه دوره را بگیرند.
🚩برگزاری جلسه مشورتی و هم اندیشی تعزیه خوانان و شورای اسلامی و رؤسای هیئات و جمعی از معتمدین و روحانیون امید را در دل بسیاری از این جوانان زنده کرد و بسیاری در مقابل محل برگزاری جلسه یعنی حسینیه و مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام اجتماع کرده بودند تا از خروجی این جلسه خبردار شوند....

ادامه دارد...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, محرم
| 



🌐گزارشی از یک دهه عاشقی در مزینان... بخش اول
نويسنده: علی مزینانی عسکری - سه شنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۹

✍️دهه ی اول محرم 1399 و روز واقعه یعنی عاشورای حسینی در میان حسرتی که به تاریخ پیوست تمام شد و مزینان ماند و هزاران دل عاشق و شیدایی و داغی که دل مردم این دیار را به همان عطشناکی و سوزندگی دشت کربلا سوزاند...
🚩چندروزمانده به محرم پیام های زیادی همراه با دل نگرانی مخاطبان گرامی به پایگاه مردمی شاهدان کویرمزینان رسید که همگی حکایت از غمی عظیم داشت و بسیاری از این عزیزان می خواستند بدانند تکلیف مراسم دهه ی اول و عاشورا چه می شود. بی تعارف بگوییم و بنویسیم که حتی مسؤلین محلی و روحانیون و رؤسای هیئات از عاقبت این دهه خبر نداشتند و نمی دانستند که باید چه بکنند هرچند پیام داهیانه رهبر معظم انقلاب که فصل الخطاب هیئتی ها و آحاد مردم ایران قرار گرفت حجت را بر همگان تمام کرد و آن هم تأسی معظم له به دستورالعمل ستاد ملی مقابله با کرونا بود که همه ی ملت ایران پذیرفتند. اما این ستاد تا چند روز مانده به آغاز محرم با توجه به شرایط خاص حاکم برکشور شیوه نامه خود را تغییر داد و مراسم را از زیر سقف به بیرون و فضای باز هدایت کرد ولی بازهم دوگانگی در برخی بندها مانند ممنوعیت تعزیه خوانی و دسته روی و حتی اطعام عزاداران، تصمیم را برای برخی شهرها و روستاها مشکل کرد و با شروع محرم شاهد بودیم که در بعضی بوستان ها و اماکن خاص نمایشی مانند مقابل تآترشهر تهران مجالس تعزیه خوانی برگزار شد که همین بهانه کافی بود تا برای بسیاری از مردم به خصوص جوان ها انگیزه ای ایجاد کند و درخواست برگزاری مجالس این چنینی داشته باشند.

  🚩و اما قدر مسلم نمی توان بعضی محافل و مجالس در شهرهایی مانند یزد و خراسان و اصفهان و همین مزینان خودمان را با این مراکز پایتخت مقایسه کرد چون استقبال بیش از حد  سوگواران با شرکت کنندگان در مجالس تعزیه خوانی بوستان ها قابل قیاس نیست ولی ای کاش مسئولین محترم اهتمام بیشتری در این کار داشتند تا همان اندک دلخوری و بهانه برای بعضی از عزیزانی که دل در گرو این مجالس دارند پیش نمی آمد.
🚩هرچه بود گذشت و محرم با تمامی قصه ها و غصه هایش فرا رسید و بازهم تکلیف مجالس آن هم در جایی مانند مزینان که عاشورای آن سرآمد بسیاری از مجالس کشور است و هرسال خیل عظیمی از دوستداران و عاشقان حسینی را به سوی خود می کشاند مشخص نبود و خبرخاصی تا روز اول محرم دریافت نشد اما به دلیل تقاضای بیش از حد مردمی بازهم در مرحله ی اول روحانیون مزینانی که عطش مردم را برای حضور در سوگواری مجالس حسینی شاهد بودند ایثارگرانه پای به میدان گذاشتند و در حالی که می دانستند از سوی برخی افراد آگاهانه یا ناخواسته مورد هجوم قرار می گیرند کمر همت را بستند تا مردم مزینان و میهمانان گرامی از فیض عزای فرزند فاطمه(س) محروم نمانند و با همین رویکرد حاج شیخ محمد مزینانی همراه با هیئتی های خود که اغلب جوانان پرشور هیئات ائمه بقیع علیهم السلام و شاهزاده علی اصغر علیه السلام مزینان هستند در اقدامی خیرخواهانه و با تهیه لوازم مورد نیاز بهداشتی مانند تب سنج و مواد ضدعفونی و ماسک و صندلی مصمم شدند تا مجالس خود را درفضای باز بقعه ی متبرک امام زادگان واجب التکریم بهمن آباد برگزار نمایند اما بعد از دوسه روز به دلبل بعد مسافتی و همچنین وزش بادهای شدید؛ آن ها روانه ی تکیه امام حسن مجتبی علیه السلام(میان) واقع در کوچه ی شهیدان تاج مزینانی شدند و بعد از برگزاری مراسم میدان عاشورا از ساعت 23 به مدت یک ساعت و نیم به اقامه عزا پرداختند که مورد استقبال بسیاری از همشهریان قرار گرفت.

🚩اما از آن جایی که هنوز تکلیف عزاداری هیئات بزرگی مانند حسینی، ابوالفضلی و علی اکبری و اعضای آن ها مشخص نبود یکی دیگر از روحانیون دلسوز مزینانی به نام حاج شیخ رضا اسلامی پا به میدان گذاشت و با متحد کردن هرسه هیئت و موافقت رؤسای این هیئات و شورای اسلامی و دهیاری با دریافت مجوز لازم از ستاد مقابله با کرونای شهرستان و ثبت این مراسم در سامانه بیرق سازمان تبلیغات اسلامی که توسط سیدجواد جلالی پور و به نمایندگی از سه هیئت بزرگ مزینان انجام شد از روز دوم محرم اقامه نماز جماعت و قرائت زیارت عاشورا و مراسم نوحه خوانی و روضه خوانی آغاز شد... به همین آسانی ؟!!! خیر!!!...

ادامه دارد...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, محرم
| 



خبرنگار همیشه خبرنگار است/به بهانه ی تجلیل از خبرنگاران و دست اندرکاران فضای مجازی داورزن
نويسنده: علی مزینانی عسکری - یکشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۹

✍️روز و هفته ی خبرنگار و پاسداشت سنگرنشینان حوزه ی خبر و رسانه با تمام فراز و فرودهایش به پایان رسید هرچند هنوز در گوشه و کنار خبرهایی از تجلیل و پاسداشت این مجاهدان جبهه ی آگاهی به گوش می رسد اما آن چه به نام این حرفه در تقویم ثبت شده تمام شد ولی رسالت خبرنگار ادامه دارد.

🔹در این نوشتار قصدمان این نیست که بخواهیم خبرنگار و شغل او را معرفی کنیم اما برای ورود و انتقادی که لازم است یادآوری شود تا ان شاءالله با همفکری و دیدی بهتر همه ی کسانی که در این زمینه به خصوص خطه ی کویر و دیار سربداران یا میقات الرضا(ع) و در یک جمله فضای مجازی شهرستان داورزن کار می کنند نسبت به آن چه دوست دارند و علاقه مند هستند و نه به عنوان کارمند و یا شاغل بلکه با احساس مسئولیت بیشتر تلاش کنند یک تعریف جامع ارائه می شود و سپس به انتقاد رخدادی که در همین هفته شاهد بودیم می پردازیم.
🖌در تعریف خبرنگار شاید این تعریف جامع و کامل باشد که؛«خبرنگار در واقع کسی است که با اتکا به ذوق و استعداد شخصی پس از گذانیدن دوره آموزش تخصصی و همچنین با توجه به مسئولیت اجتماعی که این حرفه برعهده او می گذارد، وظیفه کسب، تهیه، جمع آوری و تنظیم اخبار و انتقال آن ها را از طریق وسایل ارتباط جمعی(مطبوعات، رادیو، تلویزیون و خبرگزاری ها) به مخاطبان برعهده دارد.»
🔹بنا براین تعریف آموزش تخصصی و فراگیری اصول و آیین این حرفه و آگاهی از مفاهیم علمی به عنوان یک ضرورت اساسی اجتناب ناپذیردر شعل خبرنگاری است .
🖌در تعریف درستی خبر هم وظیفه خبرنگار این گونه تعریف شده؛«خبرنگار باید رویداد را آن طور که اتفاق افتاده است نه آن طور که مایل است اتفاق افتاده باشد به اطلاع مخاطبان برساند»


📌با این دو تعریف اکنون به سراغ فضایی می رویم که تیغ دو لبه یا دو دم است یعنی فضای مجازی که این روزها بسیاری از افراد جامعه را به خود مشغول کرده است و خواه ناخواه آحاد جمعیت ایران از کوچک و بزرگ حداقل یک ساعت از وقت خود را صرف گردش در این فضا می کنند و بسیاری نیز با این فرض که گروهی و کانالی ایجاد کرده اند شده اند مدیر و سردبیر و خبرنگار. جایی که دیگر از دروازه بانی خبر هم خبری نیست و هر اتفاق خوشایند و ناخوشایند درکمتر از آنی برای دیگران ارسال می شود. لذا انتخاب یک کانال یا گروه مطمئن نیز برای بسیاری از افراد سخت و دشوار است که البته با تطبیق بر واقعیات و اتفاقات پیرامونی و مطابقت با اصل خبر و مطلب می توان به نتیجه ای مطلوب رسید اینکه در شهرستان و یا روستای محل زندگی ما چند کانال ایجاد شده و چه فرد یا افرادی گرداننده آن هستند و با چه اهداف و سیاستی وارد این حوزه شده اند و درستی مطلب و خبرشان حتی از نظر املایی و انشایی در چه حد و اندازه است می تواند راهگشای یک انتخاب صحیح باشد.
❓آیا هرکسی را که یک کانال و گروه در فضای مجازی راه انداخت می توان خبرنگار نامید؟ به یقین خیر! چرا که با توجه به تعریف بالا خبرنگار باید آموزش لازم را دیده باشد و از تخصص و دانش و تجربه کافی نیز برخوردار باشد و بداند او در چه سطح از اجتماع و جامعه خود ایستاده است آن چه را به نفع خودش است منتشر نکند و آن چه بر ضرر اوست قلع و قمع نکند. و بداند او غایب از نظری است که با یک نوشته اش عواطف را برمی انگیزد و یا می خشکاند معنی دیگرش او با یک خبر  ممکن است آتشی را شعله ور کند و یا آب سردی بر روی شعله های سرکش بریزد.
💠یکی از ارزش های هفت گانه حوزه خبر که مصداق این نوشتار است عنوان یا تعریف "مجاورت" است که به دوصورت جغرافیایی و معنوی ارزش گذاری شده است یعنی مخاطب به صورت عام ابتدا دوست دارد آن چه در مکان زندگی خود اتفاق می افتد خبردار شود بعد سرزمین های دور که متأسفانه این روزها کانال های مجازی به خصوص در شهرستان خودمان پر است از رویدادهای کشوری و بین المللی و مطالبی که گاه هیچ سنخیتی با فرهنگ و حتی دین و مذهب خودمان ندارد و لذا وقتی مخاطب می بیند این مطالب را در دیگر کانال ها دارد دنبال می کند عطایش را به لقایش می بخشد و از پایگاهی که به نام زادگاهش راه اندازی شده انصراف می دهد. یا در بعضی از کانال های خبری که ادعای جامعیت دارند و قرار است تمامی اخبار شهرستان و روستاها را پوشش دهند از بعضی روستاها چندان مطلب می گذارند که انزجار دیگران را بر می انگیزد و از روستایی دیگر که ممکن است عضو کانال او باشند به خاطر سلایق شخصی چشم پوشی می کند.
👈در همین راستا که اهمیت وظیفه خبرنگار را در ذهن متبادر می کند نوع نگاه و گزارش خبرنگاران شهرستان در مراسمی است که سه روز پیش به همت ستاد مقابله با کرونا داورزن و با حضور فرماندار و رؤسای شبکه بهداشت و فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان و به منظور تقدیر از کسانی  که در جریان التهاب بحران کرونا صف شکن بوده اند برگزار شد و کمتر پوششی از نظر خبری این رویداد در کانال های خبری و همان عزیزانی که از آن ها تجلیل شد رخ داد و تنها برخی به چند عکس و یا سخنان نماینده خودشان بسنده کردند و متأسفانه روابط عمومی های این مقامات نیز که رسالتی همانند خبرنگار دارند و خودشان حتی در این کسوت فعالیت می کنند ضعیف عمل کردند. در صورتی که می توانست پورتال ها و وب سایت ها و کانال های خبری آن ها به عنوان یک مرجع سخنان مسئولین حاضر را منتشر نماید. به یقین جناب فرماندار که عالی ترین مقام اجرایی شهرستان هستند در این نشست سخنان ارزشمندی را بیان کردند که با عرض تأسف هیچ بازخوردی نداشت. پس خبرنگار در چه لحظه ای و مکانی باید وظیفه خود را انجام دهد آیا محفلی مهمتر از جایی هست که رودرو با مسئول یک اداره و سازمان و نهاد نشسته و حتی یک خط از او بیان نکرده است ؟!
🔆اکنون یک بار دیگر تعریف درستی خبر و وظیفه خبرنگار را مرور می کنیم تا نقد ما روشن تر باشد:«خبرنگار باید رویداد را آن طور که اتفاق افتاده است نه آن طور که مایل است اتفاق افتاده باشد به اطلاع مخاطبان برساند»
🔹خاک پای تمام اصحاب قلم و رسانه
🖌ارادتمند؛علی مزینانی عسکری
 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, داورزن
| 



✍️چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید..
نويسنده: علی مزینانی عسکری - دوشنبه سی ام تیر ۱۳۹۹

🌐 در روزهای اخیر و همزمان با 25 تیرماه تصاویری از یک جشن در فضای مجازی به مناسبت پنجاه سالگی بهشت زهرا(س) منتشر شد که طبق معمول بعضی داس و کلنگ برداشتند که ای وای دیدی چطور شد...

💢تیترهای ناجوانمردانه بعضی ارباب رسانه  و کاربران فضای مجازی تیرجفایی بود که به قلب دست اندرکاران این آرامستان اصابت می کرد جایی که همیشه جز غم و اندوه برای آن ها چیزی در برنداشته است...

💢حضور یادگار امام در این مراسم بهانه ای دیگر بود تا بهانه جویان مجازی آن را مستمسک مطالب خود قرار دهند و بازهم حملات زهرآگین شان را بیشتر کنند .

 🔶اما ماجرا چیست؟ این را دکتر سعید خال، مديرعامل سازمان بهشت زهرا توضیح می دهد:«قرار بود در پنجاه سالگی آرامستان بهشت زهرا(س) مراسمی با حضور آحاد کارکنان برگزار کنیم اما کرونا این اجازه را به ما نداد تا از زحمات طاقت فرسای این عزیزان تقدیر کنیم جایی که در اوج این بحران اگر همه در خانه هایشان قرنطینه بودند بچه های ما در محل کار حضور داشتند...اين ديدار ساده و محدود با رعايت پروتكل در جهت تقويت روحيه و تكريم پرسنلی بود كه پنج ماه در بحران هستند.»

💢به راستی آیا گاهی از خودمان پرسیده ایم اگر ما یکی از کارکنان اعم از مسئول و کارمند و کارگر و غسال و قبرکن بودیم در برخورد با جامعه ای که گاهی بی رحمانه شخصیت افراد را بنای به نوع شغل و مسئولیت قضاوت می کنند چه انتظاری داشتیم؟! جایی که بی تردید آخر این سفر زود گذر عمر به آن منتهی می شود و قرار است همین جماعت میزبان ما باشند و میزبان میهمانان ما ، اکنون یک روز شادی را هم به آن ها نمی بینیم و انتظار داریم حتی در مراسم جشن خود  این گرامیان خرما و حلوا پخش کنند !بریدن یک کیک آن هم در مراسمی که قرار است از چند نفر زحمتکش و در این مکان پر از ماتم تجلیل و تکریم شود این قدر هیاهو داشت؟! چرا شما که  به قول خودتان برای حتی طلاق و ختنه سوران بچه هایتان جشن می گیرید و کیک های چند طبقه سفارش می دهید لحظه ای نخواستید آن روی دیگر جشن بهشت زهرایی ها را مشاهده کنید آیا بهتر نیست ما به عنوان افراد این جامعه یک روز در سال را به پاس قدرشناسی از سخت ترین شغل جامعه ی بشری تجلیل کنیم و شاخه گل هایی که بر روی قبور عزیزان درگذشته می گذاریم به آن ها که زنده اند هدیه بدهیم تا بعد از نیم قرن به بهانه ی پنجاه سالگی یک آرامستان که نامش تلنگری است برای همه ی ما در انزوا جشن بگیرند و بعد هم مورد تمسخر و نیش و کنایه ظالمانه بعضی قرار بگیرند ...؟

🖌علی مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, بهشت زهرا
| 



نه به باره نه به داره.../ اندر حکایت ثبت نام کنندگان برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی
نويسنده: علی مزینانی عسکری - پنجشنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۸

نه به باره نه به داره...
✍️کاربرد این ضرب المثل که قدیمی های ما  بارها در مکالمات خود تکرار می کردند«نه به باره نه به داره...» بیشتر برای کاری است که سر زبان ها افتاده و مردم درباره ی آن صحبت می کنند و یا طرف مقابل از عنوانش حسابی کیف می کند و لذت می برد .
🔹این جمله ی ناب درست حکایت بعضی از رسانه ها و پایگاه ها و کانال های خبری و مجازی شهرستان سبزوار و داورزن است که با ورود افراد به مرکز ثبت نام برای انتخابات مجلس شورای اسلامی مدام می نوشتند: فلانی آمد او با کی آمد که درست آدم را یاد کتاب اول ابتدایی می انداخت که:« آن مرد آمد، آن مرد در باران آمد ، آن مرد با اسب آمد حالا آ اول ا غیر اول البته در زمان ما می گفتند آی با کلاه ای بی کلاه!»بگذریم...
🔶این روش تبلیغاتی تنها به شهرستان ها و روستاهای ما محدود نمی شود بلکه به هر کانالی سر می زدی چنین مطلبی به خوبی قابل رؤیت بود و بعد هم لیستی بلند بالا که ۸۰ اسم را ردیف کرده بودند تهش را هم نبسته و اعلام کرده اند سه نفر دیگر هم از فلان حوزه می آیند!
🔺در این میان هیچکس نپرسید خب این ۸۳ یار دبستانی که ثبت نام کرده اند باید در کنکور هم شرکت کنند و پس از قبولی در امتحان شورای نگهبان به میدان بیایند چرا برای هر اسم سریع عکسی و جمله ای ردیف می شود؟!
🔻تازه بعضی ها از همین الآن باورشان شده که در عرصه ی انتخابات هستند و شهر را دور زده و حتی به گلزار شهیدان رفته و با یاد و نام آن ها کار خود را آغاز کرده بعضی عکس شهدا را در دست گرفته و به ستاد رفته اند و عده ای نیز با ولی و والدین خود و عده ای هم با اعوان و انصاری که شعار می دادند :ما اهل کوفه نیستیم دکتر تنها بماند ...
🔸بعضی هم هنوز نه به باره نه به داره خود را در کسوت نمایندگی می بینند و از همین الآن وعده و وعید خود را شروع کرده  و یادشان رفته که مردم چه دل پرخونی از این وعده ها دارند !
🔷اما ما که نه تندتند نوشتیم فلانی آمد و نه لیستی را برای مردم نمایش دادیم یک جمله می گوییم: آی وکلای آینده! حرفی را بزنید که بتوانید به آن عمل کنید قولی را بدهید که مدیون مردم و همان خون شهدا نشوید ...
👈ادعای ما برای همه ی بدقولی های نمایندگان سبزواربزرگ در ادوار مختلف: « زمستان آمد؛ آسفالت  و تعریض جاده آدمکش مزینان به داورزن چه شد؟!»

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان
| 



مروری بر اهمیت آموزش فقه به اصناف و بازاریان
نويسنده: علی مزینانی عسکری - پنجشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۸

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی مزینانی، کارشناس مذهبی و رئیس مركز فرهنگی خانواده كاركنان ناجا، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده، به بررسی اهمیت آموزش احکام فقهی به اصناف و بازاریان پرداخته است که متن این یادداشت در ادامه می‌آید:

سعادت به صرف اعتقاد محقق نمی‌شود

اسلام دین سعادت و كمال است و بر كسی پوشیده نیست كه این سعادت به صِرف اعتقاد داشتن، محقق نخواهد شد بلكه عمل كردن به اعتقادات و پیاده كردن آن‌ها در زندگی فردی و اجتماعی، تنها راه رسیدن به این سعادت دنیوی و اخروی است.

حال اگر در جامعه‌ای باشیم كه همه افراد جامعه علاوه بر معتقد بودن به دین، عمل‌كننده به دین هم باشند، مسیر سعادت جامعه بسیار هموارتر خواهد شد و آرامش روحی و روانی بر فضای جامعه حاكم خواهد شد زیرا دزدی، اختلاس، تدلیس، كلاه برداری و ... در چنین جامعه‌ای به حداقل خواهد رسید.

تا آگاهی نباشد عمل معنا پیدا نمی‌کند

نكته‌ای كه نباید از آن غفلت كرد، آموختن دین و بایدها و نبایدهای دینی است. قدر مسلم تا آگاهی نباشد، عمل معنا پیدا نمی‌كند و ضرورت دارد در گام اول برای سعادتمندی، در جهت آموختن دین و احكام آن اقدام کنیم. فراگیری علم در هر زمینه‌ای كه باشد به شرط نافع و سودمند بودنش، امری پسندیده و معقول است و در بین علوم، طبق آموزه‌های دینی، فراگرفتن علم دین بر سایر علوم اولویت دارد، چون لازمه بهره‌مندی از علم، معتقد بودن به خیر رساندن به خود و دیگران است و گرنه جامعه انسانیت را به فساد و تباهی خواهد كشد.

امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند: «فراگرفتن یک حدیث درباره حلال و حرام برای تو بهتر از دنیا و زر و سیم‌های آن است؛ زیرا دنیا برای كسی ماندگار ابدی نیست و همه چیز را دیر یا زود، باید گذاشت و گذشت».

این امر برای عزیزانی كه در امور اقتصادی فعالیت می‌كنند به ویژه كسبه محترم، اهمیتی مضاعف دارد تا خدای نكرده، حرام را وارد زندگی‌شان نكنند و زحمات خودشان را هدر ندهند چرا كه امیرالمؤمنین(ع) در كلامی فرمودند: قیمت هركسی به اندازه اعمال خیری است كه انجام داده است؛ چون عمل ماست كه برای آخرت ماندنی است و دنیا فانی و رفتنی است.

ابتدا فقه کاسبی را بیاموزید

با این مقدمه می‌رسیم به فلسفه نقل معروفی كه حضرت علی(ع) در بازار حركت می‌كرده و می‌فرمودند: «ای جماعت كاسب، ابتدا فقه كاسبی را بیاموزید و سپس به تجارت بپردازید». قطعاً برای تحقق این امر، پیش‌نیازهایی لازم است كه بر آنها مروری گذرا خواهیم نمود.

١- قصد و اراده اهل كسب، بر آموختن احكام تجارت. به این معنا كه هركس كه تمایل دارد در حوزه اقتصاد فعالیت کند، خودش را مقید كند به فراگیری مسائل شرعی در حوزه كار و حرفه‌ای كه می‌خواهد آغاز نماید تا خدای نكرده حقی را ناحق نكند و خودش را مدیون خدا و خلق خدا نكند. با این كار، هم بركت را به كاسبی‌اش می‌دهد و هم خودش را عاقبت به خیر می‌كند تا مشمول این روایت باشد كه «كسی كه برای رزق حلال تلاش می‌كند تا خود و خانواده‌اش را تامین كند مانند مجاهد در راه خداست».

٢- اما پیش‌نیاز دوم تكلیفی است كه بر عهده حكومت در قالب اصناف اقتصادی و تجاری و تولیدی است؛ به نحوی كه مثلاً كه باید قبل از دادن جواز كسب به افراد، همانگونه كه گواهی سلامت و گاه آموزش لازم در خصوص شغل انتخابی را مطالبه می‌كنند، آموزش‌های لازم در حوزه مسائل دینی و آشنایی با حلال و حرام در حیطه همان حرفه را نیز را به آن‌ها بیاموزند و یا گواهی دوره آموزشی آن را مطالبه کنند.

بسیاری از مشكلاتی كه امروز در این حوزه شاهدیم از مُد لباس در تولید و فروش گرفته تا داد و ستدهای كلان اقتصادی، از سر عدم آگاهی افراد است كه ندانسته وارد این فعالیت‌ها شده و هم به خود، هم به دیگران و گاه به جامعه ضربه‌های جبران‌ناپذیری وارد کرده‌اند. 

٣- پیش نیاز سوم هم به حوزه‌های علوم دینی برمی‌گردد تا به صورت تخصصی احكام مشاغل را به تفكیك نوع فعالیت، احصاء کند و به آموزش دادن این احكام در اشكال مختلف حضوری و غیرحضوری و رسانه‌ای بپردازند و گفتمان دینی را درباره مشاغل، به صورت فراگیر مطرح كنند تا جامعه احساس نیاز به آن را در خود پیدا كند و به فراگیری آن بپردازد.

آنچه امروز در بازار كسب و كار شاهدیم، بی‌تفاوتی یا حداقل كم توجهی به این امر مهم است. از مدارس و دانشگاه‌ها گرفته تا حرفه‌های صنعتی و تجاری. نباید عقب ماندگی در سه پیش نیازی كه اشاره شد، نسبت به مشاغل موجود و مشاغل جدیدی كه به حسب پیشرفت علم و تكنولوژی شاهد هستیم از قبیل ارز دیجیتال و مباحثی مانند خرید و فروش آن یا استخراج آن و ... را شاهد باشیم.

تبعات غفلت از آموزش دین و معتقد ساختن كاسب و كارگر و تاجر را، در بی‌كیفیتی برخی كالاها، ساختمان‌ها یا سودهای كلان اقتصادی و متأسفانه اختلاس‌ها و امثال این موارد می توان عنوان کرد كه هركدام از مثنوی هفتادمن كاغذ هم فراتر می‌رود.

امیدوارم به روزی برسیم كه علاوه بر كلاس های تخصصی هر رشته شغلی، كلاس‌های دینی همان رشته هم در قالب احكام تخصصی آن برگزار شود و هر كاسب و تاجر عزیز ما، متخصصی فقیه در كار خودش باشد و هر یك از افراد جامعه به سهم خودش، حركت به سوی جامعه مدنی در قالب مدینه فاضله را رقم بزند.

فراموش نكنیم كه عمر به سرعت خواهد گذشت و نكند زمانی به خود بیاییم كه كار از كار گذشته باشد.

یك نَفَس بُود همه عمر گران من و تو
آن نفس نیز ندانیم چه سان آمد و رفت
پی دلباختگی شد به جهان نیمِ نفس
نیم دیگر پی این كندن جان آمد و رفت.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان
| 



به زادگاهم مزینان
نويسنده: علی مزینانی عسکری - چهارشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۸

زادگاه من ای کهن دیار مانایی

سالهاست که در آینه تو را می خوانم

با تو و همراه تو در غربت

در لحظه های بی کسی و تنهایی

در بستر خیال و دلخوشی

در واپسین روزهای روزمرگی

در انتهای تیک تاک زمان

                       در ابتدای صبح

و خلاصه در هر روز و شب با تو زیسته ام

از تو سروده ام و با تو به ستایش نشسته ام

با تو خوانده ام و با تو به نیایش پرداخته ام

تو را که جز به غربت رفته های این دیار

مهاجرین کوچه های تو در تونمی خوانند

      از تو می گویم!

نجوایم همه برای توست

خنده هایم و گریه های مردانه

چون یک مرد هرگز هق هق نمی زند

اشک هایش سرازیر نمی شود

هرچند شانه هایش به سختی می لرزد

تو به راستی معبد من و پرستشگاه منی

 در عبادتگاه تو من هیچ صنمی ندارم

مقصود و معشوق من تویی

هرچند ابرهه های پیل سوار

آنان که به نام و نانی تو را فروختند

 و با وامی به نام تو

مستانه و سوار برتوسن خیال خود

مغرورانه به جولانگاه شغالان پیوستند

تا چون کفتاری از استخوانت به نوایی برسند

بارها بر تو ای معبد و معبود من تاخته اند

آنان نه مزه ی نان تو را خوب چشیدند

و نه از بوستان چشمه ی تو آبی نوشیدند

و نه از ادب و متانت تو خوشه ای چیدند

هر روز خود را به ملعبه ای مشغول می کنند

قلم فرسایی شیوه ی رندانه اشان شده است

و سخن سرایی و حرافی دکان آهنگری اشان

            و تو

مظلومانه ایستاده ای

شاید با خود می گویی این نیز بگذرد

                                            آری می گذرد

من در بهشت تو چه گذرها دیدم

خان و ارباب و ملا و عامی

همه اکنون در کنار هم به سکوت آرمیده اند

و سنگ مزارشان به التماس الحمد می خواند

افسوس که این شور آفرینان شور بخت

رجاله ها و دجال های نام آور

هرگز نمی خواهند بر روی دیوارهای رباطت بخوانند

                                           سخت است ولی این نیز بگذرد

مزینان من!

اکنون من و تو تنهاییم

با هیبت تندیس مردی که ایستاده بر کویر تو

آن جا که روزی خاستگاه اسلاف من بوده

جایی که روزی کوزه گر خوش نوا چنین می خواند

«کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش»(1)

نگاه کن محبوب من

آن پسر خوش آواز کویر را (2)

بر فراز آسمان باغستان

در مسیر کاروان های بی سالار

نه با سوتکی که در حنجره دارد

نه با هیاهو و فریادهای بی ثمر

بلکه با لبخندی برلب

همراه با کبوتری که برشانه اش نشسته

و قلمی و دفتری در دست

در زیر شلاق و تازیانه های باد و باران

یا در هجوم اشعه های سوزان خورشیدکویر

همان کویر که نیستان او

مهبط و معبد اوست

نام هر رهگذری را که به دیدنت می آید

و با او نوای بی نوایی می سرایند

بی هیچ اغماضی

یا هیچ چشمداشتی

همه و همه را می نویسد

چون کار او نوشتن است

گویی از ابتدا برای همین منصب آفریده شده

با او به نظاره ی«در و دیوارهای شکسته،

 خانه‌های گلین،

مزرعه‌های غبار گرفته

و کوچه باغ‌های اندوهبار همیشه پاییزی» می نشینیم(3)

                      و می نگریم

درختان پیر و شکسته ای که آب را تا باغستان

همان خاستگاه اجدادی ما رهنمون بودند

جایی که روزگاری هَزاران ترانه سرا

بر شاخسارهای تاکستانش نغمه می خواندند

و لحظه ای با عبور از صحرای علیا و سفلی

در میان سکوتی که گاه باصدای جیرجیرک

یا زمزمه کوکوی خرابه نشین

که گویی از مردن باغ و باغبان

و خشکی توتستان

و غارت درختان آلو و زردآلو

هستی را به چالش می کشد

 و غمگین چنین می خواند:

پس کو آن سرو و کاج و انگور و انجیر این باغ

کو زمزمه ی زنبور و زنبورک ها بر شاخه های گل

کو هلهله ی زن باغبان و خنده های کودکانش

کو آن تراز و منقسم جوی آب روانش

اکنون تو را ای محبوب من!

معبود و مقصودم

کهنه دیاری که ره به مسینان(4) می بری

همان عهد یکتا پرستی

زمانه ی نیک گفتاری و نیک پنداری و نیک کرداری

به رهروان پاکی و صداقت می سپارم

امیدوارم چشم حسودان از تو دورباشد

و دلقکان و فریبندگان بی وجود

رقاصان و خیمه شب بازان روسیاه

فرزندانت را به کژی نبرند

و به دون مایه گی خویش گرفتار نسازند

و اینک

با عبور ازدشتستان پرمهرت

ایستاده در نمکزارِ کویر تو

سلامت می گویم و تو پاسخ گوی

«در بگشای!
منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من سنگ تیپا خورده رنجور
منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور
نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم»(5)

چنین افسرده می خوانم:

ای کویر!

 ای نیستان من

ای مسجد و معبد دل سِتان من

ای باغستان بی رونق من

ای قنات بی بوستان من

ای آرامستان اسلاف من

ای حدیره ، رباط و سرهون و سرآسیاب و توتستان من

ای چاپارخانه ی بی میرشکار

ای کوره ی کوزه گر خاموش و تنها مانده در سراب

و شما ای مردمان مهربان دیار من

ای علی مرد تنهای این داستان من

                    و...

 ای مزینان ای زادگاه من ...

                                  سلام...

 

علی مزینانی عسکری

تهران ... مرداد1398

پی نوشت ها

1-رباعی عمرخیام 2-دکتر علی شریعتی مزینانی 3-دلنوشته شریعتی برای زادگاهش مزینان 4- مسینان نام دیگر مزینان در عهد زرتشت 5- شعراخوان ثالث

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان
| 



یادداشت مزینانی تحلیلگر مدیریت و بانکداری/ اولویت‌های جدید مشتری‌مداری در دنیای بانکداران
نويسنده: علی مزینانی عسکری - جمعه یازدهم مرداد ۱۳۹۸


محمود مزینانی، تحلیلگر مدیریت و بانکداری در یادداشتی به بررسی رویکردهای جدید مشتری‌مداری در نظانم بانکی پرداخته و راهکارهایی را برای اصلاح رویه‌های موجود و حرکت به سوی فنآوری‌های جدید در حوزه بانکداری، ارائه داده است.


اگرچه بانک‌ها در تماس با فن‌آوری‌های نوین و به‌کارگیری آن، دچار چالش‌های مداوم هستند لیکن این  موضوع می‌تواند منجر به عرضه محصولات جدید شود، که البته موفقیت در آن وابسته به "بهبود تجربه مشتری" است.
رویکرد بهبود تجربه مشتری در صنعت خدمات (در این یادداشت خدمات بانکی) و الزامات فنی و انسانی آن، می‌تواند ترسیم‌کننده راهبرد بانک‌ها در دوره پیش رو هم باشد.
تجربه مشتری نگاه به تمامی مسیرهای اخذ خدمت  و تعامل فی‌مابین بانک و مشتری شامل تارگاه، شبکه اجتماعی، تلفن‌بانک، همراه بانک، اینترنت بانک، حسابداری شخصی، و... دارد که در آن باید هر بخش و خدمت، روایت منسجمی از کل و سایر اجزاء داشته و رضایت او را کسب کند.
در بازاریابی تک‌به‌تک و عناوینی از این دست، تمرکز بر برخورد متفاوت با هر مشتری، بر پایه اطلاعات رفتار مالی و پولی مشتری است که هدف نهایی آن، افزایش نرخ سود حاصل از مشتری و تداوم تقاضای خدمات، با ایجاد روابط پایدار به‌خصوص طبقه مشتریان بزرگ و سودآور است.
در این راه بانک‌ها نیازمند ایجاد برخی تغییرات و انجام برنامه‌ریزی‌های جدید هستند زیرا شرکت‌های نوپای مالی عناصر ذاتی احتیاط و بروکراسی سازمانی بانک‌ها را ندارند و می‌توانند محصولات مالی را مطابق نیاز بازار از نو طراحی کنند و پارادایم حاکم بر بازار پول و سرمایه را، حتی با مقاومت‌های نهادی، تغییر داده و به‌عنوان رقیب ایفای نقش کنند؛ در این شرایط بانک‌ها می‌توانند با استفاده از مزیت اندازه، قدرت سرمایه‌گذاری و وظایف و اختیارات قانونی، ضمن قبول تغییرات، سهم بازار خود را حفظ کنند.
در ایجاد تجربه‌ای موفق برای مشتری که اهرم رشد بانک نیز می‌تواند باشد سه راهبرد کوتاه‌مدت و "آغازگر" پیشنهاد می‌شود که عبارت‌اند از:
1)     سازمان‌دهی مجدد در بخش فن‌آوری
2)     یکپارچه‌سازی
3)     طراحی از صفر
سازمان‌دهی مجدد در بخش فن‌آوری
در بانکداری جدید، حجم اطلاعات تولیدشده توسط مشتری بسیار گسترده بوده و چالش مداوم بانک‌ها دست‌وپنجه نرم کردن با این داده‌هاست که برای بسیاری از آن‌ها هزینه نیز پرداخت شده است. تحلیل و به‌کارگیری این داده‌ها و اطلاعات، نیازمند دانش فنی بالا و ورود به عرصه‌های نو از قبیل داده‌کاوی، اینترنت اشیاء، هوش عملیاتی، هوش تجاری، هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و... است. البته این دشواری در مدیریت و پردازش اطلاعات فرصت مغتنمی در ارائه محصولات سفارشی و تعمیق رابطه با مشتری نیز می‌تواند باشد از این بابت مهم‌ترین نقطه برای آماده‌سازی مواجهه، تغییر و تعیین رویکرد در واحد منابع انسانی و بخش فن‌آوری بانک‌هاست؛ سیاست‌ها و رویه‌های مدیریت منابع انسانی بانک‌ها فاقد توانایی کافی برای برخورد با موج فن‌آوری است؛ رویه‌های جبران خدمت، طول خدمت، برون‌سپاری و یا درونی سازی، همه موضوعاتی است که در مراحل بالاتر، متوجه راهبرد بانک و استعداد و توانایی‌های کلیدی آن است.
البته صرف قبول اهمیت فن‌آوری از سوی مدیریت عالی بانک‌ها تضمین موفقیت نخواهد بود و از سویی  نمی‌توان از نقش وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی غفلت کرد لیکن به هر شکل در استیلای فن‌آوری بر نحوه فعالیت آینده بانک‌ها نمی‌توان  تردید داشت. برخی بانک‌ها خود را آماده کرده‌اند و برخی بانک‌های بزرگ دولتی و نیمه‌دولتی هنوز در چتر مدیریت دولتی قرار دارند و از سرعت کمتری در تطبیق لایه‌های سازمانی خود با الزامات کاری برخوردارند.
یکپارچه‌سازی
افراد، حسب نیاز خود از مجاری مختلف از خدمات مالی و پولی استفاده می‌کنند و این فرصت بانک‌ها در عصر حاضر است که با یکپارچه نمودن و نزدیک کردن سامانه‌های خود، سلیقه مشتریان را درک کنند و محصول موردنیاز و حتی افزون بر نیاز او را ارائه کنند.
یکپارچگی در محصولات و خدمات بانکی اشاره به ایجاد ارتباط و تعامل هم‌افزا در کلیه محصولات و خدمات بانکی و راهبرد و برنامه‌های عملیاتی آن دارد که در پس مجموعه‌ای از امکانات فنی و پایگاه داده‌های غنی و روزآمد از اطلاعات مشتری، ایجاد شده است.
یکپارچگی وابسته به ارتباط و انطباق سامانه‌ها برای جمع‌آوری داده‌های مشتری و ارائه پیشنهاد ویژه  منحصربه‌فرد برای هر مشتری است.
ازجمله مزایای یکپارچگی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:جمع‌آوری اطلاعات مشتری در زمان اخذ خدمت به شکل برخط و افزایش قدرت واکنش در رسیدگی به درخواست جدید یا تقاضای رفع مشکل از سیستم‌های مختلف.کاهش هزینه‌های واکشی، انتقال  و همسان‌سازی داده برای کاربرد در سیستم‌های دیگر.دسترسی به اطلاعات و داده‌ها در لحظه و بدون دغدغه تغییر در مسیرهای آفلاین و پالایش‌های فرعی.داشتن اطلاعات جامع و 360درجه از فعالیت مالی و بانکی مشتری است.
طراحی از صفر
طراحی از صفر(zero-base design) از طریق بازطراحی کانال ارائه یک خدمات، در پی اطمینان از رضایت و ارتقاء حس عاطفی مشتری از شرکت و خدمت کسب شده است؛ طراحی از پایه تمام پیش‌بینی‌های لازم برای یک محصول را انجام می‌دهد تا مشتری شاهد شکافی در مسیر خدمت نباشد و نیازی برای مراجعات مکرر و ضربدری،  برای تکمیل خدمت مدنظر خود نداشته باشد.
در این شیوه قدرت فرایند نویسی، توانایی بخش فن‌آوری و ایجاد یکپارچگی سامانه‌ها، هم‌زمان، موردنیاز است.
بازطراحی چرخه خدمات و تکمیل آن‌ها، برای تمام بانک‌های ایرانی، به‌رغم تمام محدودیت‌های حوزه کسب‌وکار، ضروری و ابزاری برای کاهش برخی هزینه‌ها نیز می‌تواند باشد. بسیاری از محصولات بانک‌ها فاقد این شرایط هستند، محصول اعتباری فاقد زیرساخت فنی و محصول فن‌آورانه ایراداتی در رویه‌های اعتباری دارد یا محصولی توسط واحدهای اجرایی به دلیل پیچیدگی در طراحی به‌درستی عرضه نمی‌شود؛ این موارد ایجاب می‌کند بانک‌ها به طراحی مجدد محصول که قابلیت تغییر و انعطاف گسترده در آن تعبیه شده باشد بپردازند.
منبع: پایگاه خبری اتاق ایران
 
 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan
 
 


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان
| 



عاشقانه ی پاییزی/  محسن مزینانی عسکری
نويسنده: علی مزینانی عسکری - شنبه هفدهم آذر ۱۳۹۷

 متن ادبی

نویسنده :محسن مزینانی عسکری دانشجوی کارشناسی علوم و قرآن و حدیث

از دیرباز بهار برای تمام مخلوقات خداوند فصل رویش بوده است .فصلی که تن درختان سبز،گونه ی گلها سرخ و چشمان آسمان آبی تر از همیشه می شود ،قناری ها مطرب می شوند و چمنزارها با نوای بادها رامشگر.

لاله ها فرش قرمز به زیر پای رهگذران پهن می کنند و با رنگ های شان چشم ناظران را نوازش می دهند.

پرستو ها نغمه ی شوق سر می دهند و سرخوشانه از دیاری به دیار دیگر سفر می کنند تا شاهد محبت مخلوقات به یکدیگر باشند.

کبوترها در جمع عاشقانه اشان آمدن بهار را جشن می گیرند و یا کریمان کو کو کنان نغمه ی شادی سر می دهند.

جارچیان همه جا جار می زنند به هوش باشید که فصل بیداری رسیده،کینه از دل بیرون کنید که بهار فصل عاشقی است ،بذر محبت در باغچه ها بکارید.شادی را هدیه کنید به کسانی که آن را از تو گرفته اند،عشق بورزید به آنها که دلتان را شکسته اند.با داروی  عشق دردهایتان را التیام دهید که هر درد بی درمان را دواست.

آدمی نیز به تبعیت از طبیعت به نو نوار شدن مشغول می شود.غبار غم ز دل می زداید ،لباس کهنه ی کینه از تن خارج می کند و رنگ عاشقی بر خانه و کاشانه اش میزند.

فروردین را کوچه به کوچه به دنبال دوست و آشنا می گردند تا از این بهار لحظات خوش با هم بودن را عیدی بگیرند.

یاران کنار یکدیگر پیمان وفاداری می بندند و زیر لب می خوانند:"نتوان ترک تو ای قبله دلها کردن ".

شاعران آدمی را به خوش دل بودن فرا می خوانند:"نو بهار است در آن کوش که خوش دل باشی".

اما مشاهده ی احوال مخلوقات در پاییز حقیقت دیگری را بیان می کند، پاییز فصل عاشقی ست.

نمی دانم چه رازی در پاییز نهفته است اما خوب می دانم که  جوشش عشق برای من و نه من تنها بلکه حتی برای کائنات در این فصل است.

اصلا تمام عاشقانه ها نیز در این فصل سروده می شوند و اشعار همه بوی پاییز می دهند.

انگار باران در پاییز بی امان می بارد گویی که آسمان بغضی فرو خورده در گلو داشته است که سنگینی اش را فقط تا پاییز تحمل کرده.

در این جهان چیزی الهام بخش تر از روزهای بارانی پاییزی وجود ندارد.

پاییز را ساده منگر،پاییز اتحاد جنون آمیز برگی است که هم رنگ خورشید شده است.

انگار درختان از فراق یاری بیمار گونه زرد می شوند.تن رنجور کهنه درختان هم خبر از دردی کهنه می دهند.

بلبلان آنقدر گریسته اند که دیگر نای آواز ندارند.

بادها سوزی عجیب دارند ،صدایشان را می توانی از حنجره ی نی ها بشنوی ،دل می رباید این نوا گویا که دشتی می زنند.

ساق های نحیف گل ها توان ایستادن ندارند بس که منتظر مانده اند.پژمردند وقتی که غم بلبلان را دیدند.

خبر از دل انار ها نداری که چه خون است همچون دل عاشقی که معشوق اش با او جفا کرده است.

  پاییز فصل آزادی است برگ ها به جای سبز بودن می توانند زرد،قهوه ای و نارنجی بودن را انتخاب کنند.

آدمی فارغ از مشغله های روزمره می تواند عاشقی را،می تواند لحظه ای شاد بودن در کنار دلبری را تجربه کند،

می تواند دنیا را در آغوش گرم و امن یار جست و جو کند.

من تمام لذت دنیا را در همین ساعات عاشق بودن در می یابم.دوست دارم عاشق شوم،عاشق زندگی کنم و عاشق بمیرم.

از خدا می خواهم که مرا در مسیری قرار دهد که راه به خانه ی معشوق دارد و خیالم راحت باشد که در این مسیر گم نمی شوم چرا که پاهایم تنها خانه ی دوست را بلدند و بیراهه نخواهند رفت.

دوست دارم در کنار یارم بنشینم و او به من دلداری دهد سال های نبودنش را.سرم را بر شانه اش بگذارم و او با صدای آرامش بخشش در گوشم زمزمه کند:نفس عمیق بکش و چشمانت را ببند،آرامش طبیعت را احساس کن اجازه بده آرامش در ذهنت جریان پیدا کند ،بگذار زمزمه باد در گوش هایت بپیچد در شب آرام پاییزی.

من نیز نصیحت اش کنم که موهایت را رها نکن ،پاییز است ،باد می آید و بوی موهایت را با خود می برد و برگ ها عاشق می شوند.

و پاییز :

باغ بی برگی

 روز و شب تنهاست

با سکوت پاک غمناکش

ساز او باران،سرودش باد است

جامه اش شولای عریانی است

ور جز اینش جامه ای باید

بافته بس شعله ی زر تار،پودش باد[1]

[1] مهدی اخوان ثالث

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر, ادبی
| 



حال اینترنت در مزینان اصلاً خوب نیست
نويسنده: علی مزینانی عسکری - چهارشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۵

توفیقی شد تا باردیگر چند روزی را به زادگاه خود سفر کنیم و در کنار زیارت پدر و مادر و بستگان؛ حال و هوایی به دور از هرگونه چه کنم چه کنم شهر تازه نماییم و البته که با آسمان آبی و پر ستاره اش تا دل کویر به مرور خاطرات پرداختیم و قصدمان آن بود تا از وسیله ای صوتی و تصویری که ما را از این فضا دور می سازد دوری کنیم اما گاه به لحاظ رسالت خبری مجبور به استفاده از گوشی همراه می شدیم که حکایات جالبی برایمان رخ داد و شنیدنش خالی از لطف نسیت و شاید شما هم به این درد گرفتار شده باشید.

 باورم نمی شد که باید برای یافتن نت گوشه گوشه ی خانه ی پدری را جست وجو کنیم و اگر لحظه ای به چنگش می آوردیم از همان نقطه تکان نمی خوردیم تا مطلبی را ارسال کنیم جالب آن جا بود که یکی از رفقای قدیمی همراه با زن و فرزندش در این حالت مرا دید و شروع به سلام و احوالپرسی کرد و وقتی مرا میخکوب در آن حالت تماشا کرد و از اینکه برای روبوسی جلو نرفتم عذر خواهی کردم و گفتم: می ترسم نت بپره  و او همراهانش کلی خندیدند و گفتند: پس همین جا بمان!

و اما حکایت دوم ؛ خبر درگذشت یکی از عزیزان مزینانی از طریق دوستان شاهدانی اعلام شد و برای ارسال آن مجبور شدم راهی داورزن شوم تا شاید جناب نت را در آنجا به دست آورم و عاقبت به هزار زور و زحمت موفق به دیدن جمال مبارکش شدم و به زور خبر را فرستادم اما با بنده زاده هرکلک و ترفندی را امتحان کردیم تا بلکه عکس آن مرحوم را ارسال کنیم نشد که نشد تا اینکه پس از دوساعت توقف در این شهر بالاخره خودش شرمنده شد و موافقت کرد که عکس را هم بفرستد.

اکنون توبه نامه ی خود را تقدیم می کنم به ساحت مقدس تمام شهروندان ساکن در مزینان و به خصوص دوستانی که همیشه از آن ها گلایه داشتم که چرا مطلب کم می فرستند و یا چرا از تلگرام استفاده نمی کنند و نمی دانم این درخواست را چه کسی باید اجابت کند که آقا فکری به حال این اینترنت خراب کنید! ...

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر
| 



آقای شهردار 566 تن قیر جاده مزینان کجارفت+عکس
نويسنده: علی مزینانی عسکری - جمعه سی ام بهمن ۱۳۹۴

همه چیز شنیده بودیم و همه ی حرف ها را درباره بعضی از کارهای مسئولین محترم داورزن خوانده و دیده بودیم اما این یکی نوبره و تحملش سخت! شاید ما اشتباه می کنیم اما امیدواریم شهردار محترم پاسخ بدهند تا این شبه برطرف شود.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ چندی پیش در پی اعتراض مردم مزینان و پیگیری مستمر شورای اسلامی و دهیاری مزینان مبنی بر ترمیم جاده مزینان به داورزن ، خبر خوشحال کننده ای از طرف شورا دریافت و در شاهدان کویرمنتشر شد که جاده مزینان به داورزن آسفال مجدد می شود و اتفاقاً این اتفاق افتاد و لودر ها و بولدزرهای راه سازی آمدند و قیر ریزی بر روی این جاده مالرو که حدود سی و اندی سال از اولین آسفالت آن می گذرد آغاز شد. اما در کمال ناباوری در میانه ی راه این کار قطع و طبق خبر دریافتی ، مصالح اختصاصی که 566تن قیر می باشد  در حومه ی شهرستان داورزن توسط شهردای محترم استفاده گردید.حال سئوال این جاست که جناب شهردار و فرماندار محترم که خودشان بارها بر روی این راه رفت و آمد کرده اند و شنیده اند که در همین چند سال اخیر بعضی از شهروندان مزینانی و غیر مزینانی به خاطر خرابی جاده جان خود را از دست داده اند نمی خواهند فکری بکنند و نمی دانند سلامتی فقط در پیرامون داورزن نیست و مزینان بزرگ هم سهمی در این منطقه دارند؟

ظاهراً با این 566 تن قیر رایگان که در اختیار شهرداری قرار گرفته می توان 16 کیلومتر را آسفالت کرد که با توجه به مسافت 6 کیلومتری مزینان به داورزن در داخل مزینان نیز می توانست حدود 10 کیلومتر آسفالت ریخت تا در زمستان ها شاهد راه افتادن سیل و گل و لای شدن کوچه و خیابان ها نباشیم ما مزینانی ها از این هم می گذریم اما شما را به خدا جاده را دریابید...

تمامی مکتوبات شورای اسلامی با مسئولین برای روشنگری بیشتر در این وب منتشر می گردد و امیدواریم مسئولین محترم داورزن پاسخگوی شورای اسلامی و دهیاری و افکار عمومی باشند.


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر, داورزن
| 



دلنوشته یک جوان هنرمند مزینانی
نويسنده: علی مزینانی عسکری - پنجشنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۴

به رسم بی مزه ی روزمرگی انگشت شصت را بر صفحه گوشی بازی می دادم تا شاید نکته ای جدید و جالب در این شبکه های به اصطلاح اجتماعی بیابم.یکی از دوستان مجازی ام عکس دست قطع شده ای را برایم فرستاده بود که مربوط می شد به یکی از رزمنده های دوران جنگ تحمیلی .کنجکاو شدم بدانم چه کسی در اینجا دست از دنیا کشیده است اما هرچقدر به این ذهن مخدوش فشار آوردم چیزی نصیبم نشد،خب حق دارد بیچاره از بس که فضایش را با افکار دنیوی و مادی شلوغ کرده ام دیگر جایی برای اندیشیدن به غیر دنیا نمانده است.نشستم پای درد و دل قلم تا شاید او جواب سئوالم را بگوید.آهی کشید و دستم را موج وار بر کرانه ی دریای کاغذ لرزاند و نام عباس را نوشت.چه زیبا بازی می کنند قلم و سر انگشتانم .

مردی با قامت رشید چون سرو را محکم بر صفحه ی کاغذ ترسیم می کند .او استوار ایستاده؛قطرات آب التماسش می کنند که دست هایش را لحظاتی به دست فرات بدهد،دریا آرام می گیرد.مرد دست های پر آبش را به کویر خشک لب هایش نزدیک می کند .قلم دوباره دست به کار شد و در چشمان مرد گلهایی را نقش زد که منتظر باریدن باران بودند،آب با دیدن این صحنه چون عرق شرم از میان انگشتان ساقی به دریا باز گشت.ابرهای تیره هجوم آوردند؛صدای چکاچک شمشیرها چون رعد و برق فضای صحرا را پر کرده بود.نعره ی والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی پسر شیر خدا تن دشمن را به لرزه انداخته بود.

قلم در حالی که می گرید نقش دیگر می زند،در میان انبوه گرد و غبار نبرد بانویی با قدی خمیده چون کمان یک دست برسینه می کوبد و با دست دیگر چیزی را از روی زمین برمی دارد که گویی آیه های قرآن اند،بانو می خواند: « و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون».بانو اما آیه هارا با خود نمی برد تا روز موعود فرا رسد ،روزی که همه ی اولاد انسان هراسان منتظر دستور و اتفاق جدید اند.بانو وارد می شود همراه با دست های ساقی .لحن سوزناکش اهالی یوم القیامه را به گریه وا می دارد.

قلم با کشیدن این تابلوی پر حماسه و با شکوه به من می فهماند آن دستی که در کربلای ایران جا مانده بود میراث ماندگار همه ی عباس های وطنم است که راه ساقی کربلا را در پیش گرقتند و دست از دنیا کشیدند برای نجات آدمیان.   (محسن مزینانی.دانشجوی عکاسی خبری)https://telegram.me/shahedanemazinan


برچسب‌ها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویر, نویسنده
| 



در چله نشینی شب یلدا یادمان باشد...
نويسنده: علی مزینانی عسکری - دوشنبه سی ام آذر ۱۳۹۴

در چله نشینی شب یلدا ؛ یادمان باشد سال ها پیش مادرانی به یاد عزیزانشان تا صبح به سوگ نشستند و گریستند اما شیون نکردند تا ما شب یلدامان خراب نشود.

در آخرین شب پاییز و برآمدن اولین روز زمستان و در میان شادی بلندترین شب سال ؛ یادمان باشد جوانان دهه ی شصت از جان گرانمایه ی خویش گذشتند تا ما سال ها جشن شب یلدامان با خوشی و خرّمی و در امنیت سپری شود.

در این شب یلدا ؛ یادمان باشد بازهم جوانانی هستند که به دفاع از حرم نبوت و امامت رفته اند و دوباره بوی عطر شهادت فضای شهر را معطر کرده و مادرانی هستند که در چله نشینی امشب برای سلامتی فرزندانشان دعا می کنند ما نیز با آن ها هم صدا شویم و برای رهایی حرم پیام آور کربلا و حفظ حریم آل رسول (ص) از خباثت داعش و النصره های جانی دعا کنیم.

راستی در این بلندترین شب سال یادمان باشد چله نشین مدینه از ما می خواهد برای ظهورش دعا کنیم او بی تاب است تا انتقام پهلوی شکسته ی مادرش و فرق شکافته ی پدرش و حنجر بریده ی جدش را از قاتلان بستاند بیاییم در این شب با او هم نوا شویم و برای تعجیل در فرجش دعا کنیم و کاری نکنیم که قلب نازنینش از ما برنجد .

یادآوری؛ ما که دلمان در این روز می تپد تا شب طولانی سال را برای فرزندانمان شبی خاطره ساز نماییم از همسایه ی دیوار به دیوارمان خبر داریم بیایید کام آن ها را هم به نگاه مهربانانه ای شاد نماییم.

و در آخر یادمان باشد اکنون من و تو مانده ایم تا یلدای دیگری را جشن بگیریم چه قدر زیباست که اسیران خاک هم در این شب در جشن ما فراموش نشوند و در میان گفتن ها و شنیدن های امشب برای آرامش روح آن ها نیز فاتحه ای بفرستیم و با ذکر صلوات فضای خانه ها را معطر سازیم ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

شهدای مزینان در ماه آخر پاییز

شهیدسیدعلی اکبرحسینی(مزینانی)      شهیدحسین مزینانی(شهیدی)           شهید سیدحسین حسینی مزینانی

تاریخ شهادت :1360/09/30گیلانغرب           تاریخ شهادت: 1370/09/21 سبزوار             تاریخ شهادت:1364/09/17دهلران

          شهید حمیدرضا مزینانی

تاریخ شهادت:1366/09/11 ماووت

 


برچسب‌ها: مزینانی, مزینان, شاهدان کویر, یلدا
| 



یلدا در ایران باستان به قلم حسن دست مراد مزینانی + عکس
نويسنده: علی مزینانی عسکری - یکشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۴

بدون هیچ مقدمه ای به میمنت شب یلدا ، متن تحقیقی و ادبی دوست و همراه همیشگی حسن دست مراد مزینانی کارشناس ارشد آموزش و پرورش تقدیم می گردد و امیدواریم دیگر صاحبان اهل قلم به خصوص فرهیختگان مزینانی مانند این هنرمند گرامی  ما را در چنین مناسبت هایی یاری نمایند.

یلدا در ایران باستان

یلدا

شب یلدا ،درازترین شب سال و یکی از بزرگ ترین جشن های ایرانیان است .ایرانیان همیشه خواهان و شیفته شادی و جشن بوده اند و همشه این جشن را با نور و روشنایی می آراستند.آنها خورشید را نماد نیکی می دانستند .
واژه یلدا به معنای میلاد و زایش  و از زبان سریانی می باشد.یلدا یک جشن آریایی است و جشن شب چله  ، همچون بسیاری از آیین های ایرانی ، ریشه در رویداد های کیهانی دارد.
آداب شب یلدا از ادوار گذشته بوده و در سالیان دراز هیچ تغییری نکرده است و ایرانیان در این شب ،میوه هایی که انبار کرده و یا خشک کرده اند همراه با تنقلات دیگر میل می کنند و خود را تا طلوع آفتاب سر گرم می نمایند و به انتظار سپیده دم می نشینند تا پایان تاریکی و ظلمت را نظاره گر باشند و آمدن روشنایی را به جشن بنشینند.
یکی از معروف ترین میوه های که در این شب طرفدار بیشتری دارد هندوانه است که این میوه نماد زایش و باروری است.هنوز در بسیاری از نقاط کشورمان ایران  به خصوص خراسانی ها و به ویژه ما مزینانی ها که در برگزاری مراسم آئینی به لحاظ قدمت خاستگاه مان در برگزاری آئین و مناسک ید طولایی داریم به جای شب یلدا از واژه شب چله  استفاده می کنیم .ایرانی ها نزدیک به چند هزار سال است شب چله ،آخرین شب پاییز را که دراز ترین و تاریک ترین شب در طول سال است تا سپده دم بیدار می مانند و خود را سرگرم می کنند که غیبت طولانی خورشید و تاریکی و سردی آن شب را بتوانند تحمل کنند و روحیه آنان تضعیف نشود.
در این شب اغلب  ،قوم و خویش ها ،شب نشینی به خانه بزرگ فامیل می روند و هر کس به اندازه توان خود ، هندوانه یا اناری که بعد از میزان از درخت چیده و زیر خاک پنهان کرده با خود می آورند و انگار که این میوه ها را تازه چیده باشند با شادی و ولع خاصی نوش جان می کنند و در مناطق روستایی بزرگ فامیل زیر کرسی گرم داستان سرایی کرده و با دیوان حافظ فال می گیرند و گرمی خانواده را بیشتر می کنند .

سفره شب یلدا را مِیَزد می نامند و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک ازقیبل  توت و برگه زردآلو و ...که به افتخار ویژگی مهر یا خورشید پهن می کنند.

جشن شب چله یا یلدا ؛ جشنی است که هفت هزار پیش تاکنون درمیان ایرانیان برگزار می شود و یکی دیگر ازدلایل برگزاری این جشن شب زادروز ایزد مهر یا میترا است مهر به معنای خورشید است که تاریخ پرستش آن در میان ایرانی ها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت باز می گردد که پس از ظهور زرتشت او را اهوره مزدا نامید.
اوستا، مهر یشت ،ای سپیتمان یعنی من مهر رامی ستایم،آن نیک را،آن دلیر مینُوی را،آن بسیار مهربان را،آن بی همانند بلند پایگاه را،آن نیرو مندِ دلاور را ،آن یَل کار آزموده را.

برای دیدن تصاویر مرتبط به ادامه مطلب بروید...


برچسب‌ها: مزینانی, مزینان, شاهدان کویر, یلدا
ادامه مطلب ...
| 



آسیب شناسی مراسم تعزیه خوانی عاشورای مزینان/ بخش چهارم
نويسنده: علی مزینانی عسکری - پنجشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۴

همان طور که پیش از این ذکر کردیم ُ هدف ما در این نوشتار برای بهتر شدن و نمود بیشتر عاشورای مزینان است که از سابقه ی تاریخی خاصی برخوردار می باشد لذا قصد توهین و یا جسارت به هیچ یک از عزیزان و دست اندرکاران زحمتکش را نداریم و اگر به طور تلویحی اسمی در ذهن مخاطبان متبادر می شود این نظر ما نیست و برداشت و یا نظر خود افراد است.

اما چرا ما به چنین اقدامی روی آوردیم ؟به قول بعضی از مخاطبان آیا بهتر نبود این موارد رسانه ای نمی شد و در جلسه ای مطرح می گردید بعد اگر حرفمان به جایی نمی رسید دست به انتشار این مطالب می زدیم؟

بعد از بررسی های مختلف و طرح این مباحث با دوستان هم فکر و از آن جایی که نظری واحد برای نشستن و برطرف کردن بعضی از این مشکلات نبود تنها راه رسیدن فریاد بسیاری از کسانی که مانند ما بر روی سکو می نشینند و تماشاگر هنر نمایی تعزیه خوانان گرانمایه هستند همین بود و امیدواریم قبل از آنی که دیگران بنویسند و بگویند مجریان و برگزار کنندگان این مراسم آپینی نظر خیرخواهانه شاهدان کویر را دریابند و همه باهم برای نظم و هماهنگی بیشتر به یک نتیجه ی مطلوب برسند. امروزه عصر عصر ارتباطات و رسانه است با کوچک ترین اشتباه در تمامی دنیا تصویر آن آگراندیسمان می شود و دیگران خواهند دید پس بیایید دست به دست هم دهیم تا مانند گذشتگانمان که برای برپایی و ماندگاری این مراسم تلاش می کردند ما نیز در این راه بکوشیم و همان طریق را به پیماییم.

ضمن تشکر از عزیزانی که با ارسال پیام و تماس تلفنی به خصوص آقایان شیخ محمد مزینانی و مداح اهلبیت حسین محمدی که با مناعت طبع و سعه ی صدر و راهنمایی ها و نظرات شایسته موجب شدند تا این مسیر ادامه پیدا کند و خود پیشگام برای اصلاح نقایص موجود هستند از تمامی صاحب نظران و اهل قلم مزینان در خواست می شود هدایتگر ما برای آنچه خود باید بگویند باشند!

بخش چهارم / محتوا

یکی از مسائلی که شاید ذهن بسیاری از تعزیه دوستان را به خود مشغول کرده تفاوت بین خوانش ما مزینانی ها از تعزیه ی روز عاشورا و خوانساری هاست که آیا آن ها درست می خوانند یا ما ؟ سبک آن ها درست است یا تعزیه خوان های ما؟ تعزیه ی مزینان از نظر آوایی و موسیقایی در چه سبکی است و آن ها چه سبکی را اجرا می نمایند؟

طبق نظرسنجی و تبادل نظری که ما با استادان موسیقی به خصوص یار همیشه همراه شاهدان کویر سیدمصطفی جلالی پور که خود سال هاست به عنوان مدرس ؛سبک های مختلف موسیقی را در رادیو و تلویزیون و کلاس های کارگاهی تدریس می کند ، از نظر آوایی نوع خواندن و سبک اجرایی تعزیه خوان های ما با دیگر شهرها و روستاهای ایران تفاوت آن چنانی ندارد و هنرمندان مزینانی همان روشی را اجرا می کنند که سال ها پیش یعنی از زمانی که تعزیه سراسری شد و به مزینان رسید و مرسوم گردید. یعنی حر خوان و یا عباس خوان ما طبق یک رسم دیرینه و برپایه  ی آن چه بنا شده است اکنون ایفاگر شایسته ی این نقش ها هستند فقط گاه موسیقی و نوع آهنگ هایی که توسط گروه صوت پخش می شود این شائبه را در ذهن متبادر می سازد که تعزیه خوان دارد خارج از سبک می خواند در صورتی که این گونه نیست و نوع ضرباهنگ تعزیه ی مزینان با تعزیه ی دیگر مناطق تفاوت دارد یعنی اگر در خوانسار با سبک افشاری می خواند آهنگ و موسیقی آن نیز افشاری است اما در مزینان اگر تعزیه خوان عراقی می خواند باید موسیقی آن هم عراقی باشد ولی می بینیم همان آهنگی پخش می شود که مختص تعزیه ی خوانسار است و تعزیه خوان ما گاهی می خواهد خود را هماهنگ کند که نمی شود و اگر بخواهیم این روش را تغییر دهیم زمانی بیش از ده سال به طول می انجامد پس چه بهتر که نوازندگان ما خودشان را با صدای تعزیه خوان همراه نمایند یعنی همان روش نواختن قدیمی خودمان را داشته باشیم که مرحوم کربلایی محمد و خانواده نیکوفر می نواختند !

عاشورای 94

یکی دیگر از آسیب های جدی تعزیه و البته نه تنها تعزیه ی مزینان که در تمامی نسخه های موجود از سنوات گذشته است؛ به کار بردن کلمات نامناسب و در بعضی مواقع فحش و ناسزا به لشکر مخالف است که مثلاً از کلمات« ای زنازاده ی شیطان یا ای زسگ کمتر »استفاده می شود و یا آنکه وقتی یک نفر از اولیاء می خواهد دشمن را به جنگ طلب کند هدفش را فقط طلب آب معرفی می کند و می گوید: «تمام آمدنم فقط برای جرعه ی آبی است » در صورتی که در اصل ماجرا چیز دیگری است و مهمترین آن ولایت پذیری شهدای کربلاست و قهرمانانی مانند ماه منیر قمر بنی هاشم و حضرت علی اکبرعلیهمالسلام و زهیر و حبیب و وهب خود از جنگاوران صاحب نامی بودند که نامشان لرزه برجان اشقیا می انداخت و آن ها جرأت رویارویی با این مجاهدان را نداشتند و در نوع شهادت هریک به حیله ای متوسل می شدند. حال آیا سزاوار است که تمامی هدف آن ها را فقط آوردن قطره ای آب معرفی کنیم! و یا آن که از لسان خاندان رسالت که جز ذکر خدا و کلمات مهر آمیز شنیده نشده این گونه دشنام ها خارج شود؟!

این نقیصه و یا ضعف به تعزیه خوان ما برنمی گردد و تقصیری را متوجه آن ها نمی کند بلکه وقتی در احوال نسخه نویسان و مقتل نویسان و اجرا کنندگان تعزیه  اولیه دقت می کنیم می بینیم اغلب آن ها توده ی عامی و یا امی آن دوره بوده اند که  چون از شهادت فرزند فاطمه(س) به شدت می سوخته اند هرچه از دل پاکشان بر می خواسته همان را اجرا  و بر روی کاغذ کتابت می کرده اند ولی در زمان فعلی همان طور که در بعضی مصیبت خوانی ها و نوحه خوانی ها تحولی ایجاد شده و اگر کسی بخواهد از این نوع کلمات استفاده کند با واکنش دیگران مواجه می شود به نظر می رسد نیاز به یک بازنگری اساسی در نسخ می باشد و بهتر است این جور کلمات برای همیشه حذف شود.برای این منظور نیز می توان کمیته ای از ادبا ، علما ،نویسندگان و تعزیه خوانان و تعزیه گردانان مزینانی تشکیل داد تا در فرصت یک ساله ای که هست نسخه ها بررسی و درستی آن جایگزین شود و در اختیار تعزیه خوان قرار داد این کار شدنی است همچنان که بعضی از کلمات توسط فرهنگستان علوم فارسی معادل سازی شد و اکنون به صورت مصطلح رایج است و همگی از آن استفاده می کنیم.

در تعزیه و نه تنها تعزیه ی مزینان بعضی از شخصیت ها با همان رویکردی که گفتیم یعنی نوشتن و آفرینش این نسخ توسط شاعران دلسوز ؛ به خاطر برانگیختن حس حزن و اندوه بیشتر ، وارد تعزیه شده اند که هرگز در صحنه ی کربلا نبوده اند و یا اگر حضور داشته اند شخصیت آن ها این گونه نبوده است مانند ام لیلا مادر بزرگوار حضرت علی اکبر (ع) که شهید مطهری در حماسه ی حسینی به طور کامل به آن می پردازد و ثابت می کند ام لیلا در کربلا نبوده اما در تعزیه ی علی اکبر بیشترین نقش را دارد و یا شخصیت عابس فرزند ابی شبیب بن شاکر شاکری از رجال شیعه، رئیس، شجاع، خطیب، عابد ومتهجد  همراه با شوذب که آزاد شده طایفه ی شاکر است در کربلا با یاران امام حسین (ع) حضور داشته و در تعزیه او همچنان غلام عابس خوانده می شود که به کربلا رسیده اند و به خدمت امام مشرف می شوند و از ایشان می خواهند که به جهاد بروند! و باز تأکید می شود این دو از ابتدای حرکت امام (ع) همراهش بوده اند و در هنگامه ی نبرد اجازه ی میدان می گیرند و به جنگ با دشمن می روند.

 شوذب و عابس  یکی از بهترین قسمت تعزیه خوانی است که پیش از این توسط مرحوم حسین ملاحسن و پدر بزرگوارش که از صدایی رسا برخوردار بوده اجرا می شد و چنان زیبایی به نقش می دادند که احساس جنگاوری عابس برای همه روشن می شد لذا می طلبد در عبارات و ابیات این نقش نیز بازنگری شود و نحوه ی شهادت او به گونه ای بازسازی شود تا هم علم و هم شجاعت او برهمگان روشن شود او جزء شهدایی است که چون لشکر مخالف نمی توانست در مقابلش ایستادگی کند سنگبارانش کردند و وقتی به شهادت رسید شمر سرش را به سوی امام حسین (ع) پرتاب کرد. تعزیه ی با این کیفیت مدتی بود به خاطر کوتاهی روز و طول کشیدن بعضی از نقش ها همانند بخش فاطمه ی صغری (س) حذف شده بود و مدت دو سال است که با اختلاف اینکه کی باید بخواند  اجرا می شود که متأسفانه به جریانی کمیک تبدیل شده و شرکت کنندگان در این مراسم از وضع موجود ناراضی هستند.

در سال های نه چندان دور سنت خوبی در تعزیه ی مزینان به نام مقابله رایج بود و در یکی دوشب به عاشورا بزرگان این عرصه به همراه هنرمندان تعزیه در هیئتی گردهم می آمدند و نقش ها را اجرا می کردند هرکس بهتر می خواند روز عاشورا نقش را ایفا می کرد و دیگر هیچ اعتراضی نبود اما پس از درگذشت این بزرگان این سنت هم با آنان دفن و به فراموشی سپرده شد و الآن چنان شده که یک نفر در آن واحد چند نقش را بازی می کند ؛ گاه زینب خوان می شود چنددقیقه بعد مادر وهب و سپس درویش کابلی و در آخر فضه و اگر همچنان ادامه داشته باشد فاطمه ی صغری و یا همان طور که پیش از این اشاره شده چند شمر و چند ابن سعد در میدان نقش آفرینی می کنند و در بخش خردسالان هم دو سکینه و تو خود بخوان قصه ی مفصل از این مجمل!

یکی دیگر از نقش های جا افتاده  که مدتی است به عنوان تعزیه ای مستقل  در عاشورای مزینان اجرا می شود شبیه خوانی وهب و عروس و مادرش است که گاهی نحوه ی اجرای آن و چسبیدن و غلط زدن عروس و داماد صحنه های نامناسبی را به وجود می آورد که البته مدتی است کم شده و این صحنه حذف گردیده است.

جریان سلطان قیس نصرانی و وزیرش و حضور شیرغرّان نیز از نقش هایی است که هیچ سندیت تاریخی ندارد اما وارد تعزیه شده و در عاشورای مزینان اجرا می شود. نظر ما بر این نیست که این تعزیه باید حذف شود بلکه با کوتاه کردن بعضی از نقش ها و جلوگیری از اضافه کردن رجزها و ابیات و صحنه های دیگر توسط تعزیه خوان ها می توان از تمامی بخش ها استفاده کرد...

ادامه دارد...


برچسب‌ها: مزینانی, شاهدان کویر, محرم, عاشورا
| 



آسیب شناسی مراسم تعزیه خوانی عاشورای مزینان/ بخش سوم
نويسنده: علی مزینانی عسکری - سه شنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۴

در بخش های قبلی به قابلیت ها و بعضی معایب نمایشی مانند حضور عوامل غیر مسئول در میدان تعزیه خوانی عاشورا اشاره کردیم و تأکید کردیم اگر نمونه هایی ذکر می کنیم دلیل آن نیست که ما با این فرد و یا خانواده خصومت شخصی داریم بلکه فقط برای بهتر برگزار شدن مراسم مجبوریم به تمامی زوایا بپردازیم و از همین طریق از تمامی دست اندرکاران ، تعزیه خوانان و خادمان عاشورای مزینان طلب عفو بخشش می نماییم و امیدواریم خود این عزیزان شاهدان کویر را همراهی نمایند همچنین از فرهیختگان و هنرمندان و علمای مزینانی در خواست می نماییم اگر مطلبی و نظری در این خصوص دارند به شاهدان کویر مزینان چه از طریق بخش نظر در هر مطلب و یا ایمیل : alimazinani@mihanmail.ir یاری رسان ما باشند.

بخش سوم /بازهم غیر ضرورها

باز جای خوشبختی است که از همان قدیم که تعزیه در این دیار تاریخی اجرا می شده قسمت مخالف خوانان و موافق خوانان جداست اما اکنون به خاطر وسعت میدان اگر کسی در پشت سر لشکر نشسته باشد تشخیص افراد موافق خوان برایش بسیار مشکل است و چه بسا که اگر از تعداد این هنرمندان آن هم با لباس متحد الشکل و سراسر سبز بخواهی مثلاً قاسم و علی اکبر و ابوالفضل و دیگر نقش ها را قبل از اجرا بشناسی کاری است بس مشکل و اضافه شود افرادی که به این جمع افزوده شوند و آن ها بخواهند صندلی بگذارند و در کنار این هنرمندان بنشینند و بدتر از افراد مسئولی که گاه در یک صف قرار می گیرند و می خواهند نسخه گردانی بکنند.

 بعد از گذشت سال ها از اجرای این تعزیه ی سنگین و مراسم آئینی ماندگار که نه تنها در ایران بلکه در کشورهای دیگر نیز شناخته شده است و امیدواریم به کمک فرهیختگان مزینانی بتوانیم آن را در مراکز هنری بین المللی به ثبت برسانیم ؛ به نظر می رسد در این عصرِ پیشرفت تکنولوژی به خصوص در زمینه ی هنر و رسانه بهتر است با مطالعه و دریافت نظرِ کارشناسی هنرمندان طراح لباس برای هر نقش لباسی مخصوص تهیه شود تا این مراسم بزرگ که از نظر معنوی و اجرا در سطح بالایی قرار دارد از نظر هنری نیز به همین برجستگی برسد. بروز جنگ های من در آوردی گاه و بی گاه بعضی از افراد که ممکن است به خاطر نامفهومی و نابلدی ،طرف مقابل آسیب ببیند یکی دیگر از مسائل جدی در هنگام نبرد اشقیا و اولیاست به خصوص حضور بعضی از نوجوانان و خردسالان که در عاشورای 94 خیلی بیشتر از سال های گذشته بود  و باید این رویکرد تغییر پیدا کند.

عاشورای 94

همان طور که در بخش های قبلی گفتیم در سنوات گذشته که مرحوم شاه رضا نیکدل زنده بود بر حضور لشکر نظارت می کرد و هیچ گونه ادوات نظامی (نیزه) در اختیار افراد کم سن و سال قرار نمی داد که بعضی از همان افراد با وجود پاگذاشتن به میان سالی همچنان در نقش خود باقی مانده اند و باید یک دست مریزاد و خداقوت جانانه به آن هاگفت .

قرار گرفتن این نونهالان در گروه لشکر نه تنها کمکی به اجرا نمی کند بلکه به لحاظ توانایی علاوه برضربه دیدن خودشان تعزیه را سبک نشان می دهد و گاه پدران و مادران نگران برای اطمینان از سلامتی فرزندانشان روانه ی میدان می شوند! بهتر است برای تمرین و حضور آتی آن ها، در صف لشکر در دهه ی دوم مشغول شوند هرچند در این مراسم هم باید مواظب بود که  مبادا در گیرودار نبرد مورد اصابت شمشیر و یا برخورد با اسب قرار بگیرند.

2/سقایان و نذرکنندگان

عاشورای 94

از دیگر شلوغی های میدان ورود دقیقه به دقیقه ی سقایان و نذرکنندگانی است که می خواهند لشکریان را متنعم سازند . البته ما نمی گوییم لشکر باید از صبح گرسنه و تشنه بماند اما باید تدبیری اندیشید که ورود افراد شخصی کمتر شود و اگر هم قرار است نذری داده شود توسط خود لشکر که می تواند نماینده ای داشته باشد و با لباس در میدان تردد نماید صورت بگیرد حتی آب دادن به لشکر اگر با مشک باشد بهتر است . برای ناهار این افراد هم که از صبح زحمت می کشند و  تا آخر مجلس در میدان حضور دارند می توان محلی را در نظر گرفت و با تنظیم نوبت به محلی در خارج از میدان مراجعه کنند و ناهار خود را نوش جان کنند تا میدان به ناگاه خالی نشود.

یکی از کارهای خوب و حسنه که توسط بعضی از دوستداران آل الله علیهم السلام در عاشورای مزینان نمود دارد پذیرایی از همه ی شرکت کنندگان با چای و شربت و پخش غذا می باشد که  با برپایی خیمه نظم خاصی به این فعالیت داده اند ولی گاه آوردن نذورات با ماشین در کناره های میدان و پخش غذا موجب بی نظمی می شود که هم شلوغی را درپی دارد و هم قداست و احترام زائرین زیر سئوال می رود با توجه به اینکه هیئات مزینان آماده ی پذیرایی از همه ی شرکت کنندگان هستند چه خوب است این عزیزان مبالغی که می خواهند در این راه هزینه نمایند به این هیئت ها اهدا کنند تا آن ها هم بتوانند غذایی بیشتر و بهتر برای میهمانان تهیه نمایند و اگر هم خودشان دوست دارند چنین خدمتی را ادامه بدهند حداقل چادری تهیه کنند و پس از پخش نذورات خودشان هم در پاکسازی محیط کمک نمایند . بعضی از مواقع وقتی به اطراف میدان نگاه می کنی انباشته هایی از ظروف و لیوان یک بار مصرفی می بینی که فضای نامناسبی به وجود آورده اند امیدواریم دهیاری و شورای اسلامی که برای برگزاری مراسم محرم قبل از شروع ایام عزاداری زحمات فراوانی می کشند برای  زیبا ساری و پاک کردن محیط هم در این روز بزرگ تدبیر نمایند.

3/ لباس شخصی ها

از گذشته های دور حضور افرادی با عنوان جوانان بنی هاشم که مأمور خارج کردن بدن شهید واقعه ی کربلا از میدان است مرسوم بوده و این گروه که شکل و شمایل و لباس خاصی ندارند و همگی از شرکت کنندگان در مجلس هستند با ندای امام خوان که می گوید:« جوانان بنی هاشم بیایید ...بردرخیمه رسانید »همراه بانواختن سنج و نوای نوحه های مرسوم وارد میدان می شوند و ابدان شهدا را از میدان خارج می نمایند. در گذشته که مرحوم محمدعابد(دست مراد) وظیفه زدن سنج را برعهده داشت و خود او به طریقی ناظم این گروه بود بیشتر افراد بزرگسال به میدان می آمدند و به طور نسبی شناخته شده بودند اما در حال حاضر بازهم همراهی کردن خردسالان آن شکوه واقعی را تحت الشعاع قرار می دهد . با توجه به اینکه گفتیم بهتر است افراد لباس شخصی کمتر در میدان دیده شوند پیشنهاد می گردد برای این افراد هم لباسی در نظر گرفته شود و با نظمی خاص برای بردن پیکر اقدام کنند تا بازهم شاهد جلوه ای از هنر در این مراسم باشیم. گاه دوسه نفر سنج زن همراه گروه هستند و گاهی اصلاً کسی پیدا نمی شود تا سنج بزند! خوانندگان این گروه هم که از مداحان اهلبیت علیهم السلام هستند و مدت هاست خدمت گزار این مجلس می باشند بهتر است سازماندهی شوند و نواهایی را انتخاب کنند که همراهی کنندگان ؛ دم های مربوطه را به خوبی پاسخ بدهند این گروه در نمایش هایی آئینی معروف به همسرایان هستند که جزئی از کاراکترها ی نمایش محسوب می شوند.

در کنار این افراد نیز باید از نوازندگان نی و طبل و شیپور نام برد که سهم به سزایی در اجرای تعزیه دارند و مدتی است به همت گروه صوت این نقش کمرنگ شده و خودشان با میکسر آهنگ و مارش پخش می کنند اگر بناست این برنامه یعنی نواختن به صورت زنده و با حضور این افراد انجام شود پس باید جایگاهی را برای آن ها در نظر گرفت نه اینکه هنرمند محترم از صبح طبل و نی به دست منتظر بماند ولی هیچ اعتنایی به او نشود و اگر هم میکروفن به دستش داده شود صدای اعتراضش در میدان طنین انداز گردد! این گروه هم می توانند لباسی متحد داشته باشند و در مکانی که برای آن ها ساخته شده استقرار پیدا کنند.

گاه دیده می شود فردی خارج از این گروه به خاطر آن که یکی از بستگان او ایفاگر نقش هستند نذر می کنند که خودشان در برداشتن نعش کمک کنند و مجلس را به فیض برسانند که هم موجب ناهماهنگی و هم دلخوری مداحانی است که از صبح در این گروه مشغول به خدمت هستند.

همچنان که پیش از این گفتیم خوشبختانه تعزیه خوانان صاحب نام مزینان از جمله؛ ایفا گران نقش امام (ع)، حضرت عباس (ع)، حربن یزید ریاحی، شمر ، ابن سعدو... افراد کارکشته و اغلب از پیشکسوتان این عرصه هستند و در کار خود استادند و نیازی نیست دیگران نگران آن ها باشند و شمشیر و سپر به دستشان بدهند و یا مواظب باشند در تاختن اسب خطایی بکنند لذا به نظر می رسد می توان در میدان و یا خارج از میدان جایی را برای نگهداشتن اسب در نظر گرفت که خود تعزیه خوان برود و اسبش را وارد میدان کند و اگر این امکان فراهم نیست بهتر است آورندگان اسب افرادی مشخص و با لباس تعزیه خوانی باشند گاه دیده می شود به ناگاه به خاطر رقابتی که بین این افراد است دو اسب برای تعزیه خوان وارد میدان می شود!

برای برقراری این نظم و اتفاق ممکن می توان ستادی را انتخاب کرد و هربخش را به فردی با قابلیت مدیریتی سپرد که هماهنگی لازم را با کارگردان اصلی داشته باشند.

بسیج و نیروی انتظامی منطقه از جمله نهادهایی هستند که به طور ذاتی وظیفه دارند در امنیت و برقراری نظم خدمت نمایند به همین منظور پایگاه شهدای مزینان در طی سالهای اخیر تعدادی از نیروهای خود را با لباسی واحد به میدان می فرستد که این عزیزان از صبح زود در تمامی صحنه ها حضور دارند و جا دارد به این خادمان دستگاه عزاداری سالار شهیدان عرض خداقوت گفت اما به نظر می رسد باید هماهنگی بیشتری برای برقراری نظم انجام شود امسال در صبح عاشورا در مسیرهایی که نخل و جمعیت از آن عبور می کنند علی رغم تذکرات شب های قبل در جایگاه بازهم شاهد توقف و پارک وسائل نقیله بودیم که معلوم بود راننده از این جریان اطلاعی نداشته است. یکی از کارهای جالبی که  امسال انجام شده بود نصب تراکت و اطلاعیه در مسیر عبور نخل بود که توسط متصدیان نظم صورت پذیرفت  این برنامه اگر با همان شیوه  در سرتاسر مسیر اجرا شود دیگر نگرانی برای پارک ماشین نخواهد بود.علاوه برنیروهای بسیج مزینان امسال شاهد حضور چندتن از مأموران نیروی انتظامی شهرستان داورزن بودیم که در برقراری نظم نیروهای مردمی را همراهی می کردند که از همه آن ها تقدیر و تشکر می شود و انشاء الله اجرشان را از صاحب مراسم بگیرند اما حضور اکثری انتظامات در میدان خود موجب اعتراض دیگران می شود به خصوص اینکه بعضی از این عزیزان گاه وظیفه ی خود را فراموش می کنند و با گوشی موبایل شروع به تصویربرداری از مجلس می کنند!

عاشورای 94

یکی دیگر از کارهایی که نیروهای بسیج در روز عاشورا برعهده دارند و به طور داوطلبانه اجرای فریضه ای واجب را انجام می دهند برپایی نماز جماعت ظهر عاشورا در کنار میدان است که بسیاری از شرکت کنندگان نظرشان این است که نماز در داخل میدان برگزار شود چرا که تمامی این سوگواری ها پایه و اساسش نماز است و امام شهیدان در ظهر عاشورا و در گرماگرم نبرد به نماز ایستاد و یاران با وفایش به او اقتدا کردند. اگر امروزه با گذشت پانزده قرن از اولین پرتو افکنی دین مبین اسلام می گذرد و نام رسول خدا(ص) از مأذنه ها شنیده می شود به خاطر آن است که نور نماز در مساجد؛ آن هم به صورت جماعت متجلی می شود و چه زیباست تعزیه خوانان عزیز که همگی پیروان راستین ولایتند خود در این راه پیشگام شوند همچنان که در دهه ی دوم این فریضه ی واجب الهی به صورت جماعت برگزار می شود.اگر برگزاری تعزیه در روز عاشورا یک سنت شده پس می توان با اندکی توان و تشکیل ستاد اقامه ی نماز، برپایی نماز با شکوه جماعت در ظهر عاشورا را برای همیشه نهادینه کرد.چگونه است که بعضی از دست اندرکاران محترم حاضرند بلندگو را به دست بگیرند و تعزیه را قطع نمایند و از فلان آقای نماینده و سروران ارجمند و مقامات اداری تشکر کنند اما حاضر نیستند چنددقیقه ای که البته خود آن گوشه ای از این مراسم باشکوه است متوقف شود و ندای الله اکبر در میدان طنین انداز گردد!

پایان بخش این قسمت که اختصاص به افراد غیرضرور و نظم در مجلس دارد و در ادامه به نوع نقش ها و محتوای نسخه ها خواهیم پرداخت؛ حضور افراد تصویربردار و عکاس است.

 بی شک یکی از ابزار اصلی تبلیغ برای تعزیه ی مزینان حضور تصویربرداران و عکاسان رسانه ها و مستند سازان است که در اعصار مختلف این هنرمندان به مزینان آمده اند و عاشورا را به تصویر کشیده اندکه می توان به هنرمندانی همچون علی اکبر و منصور مزینانی، امیر قویدل، محمد برومند، محمدرضافرزین، حسین نیرومند و... اشاره کرد. در حال حاضرکه سیستم ارتباطی و تصویربرداری به صورت سهل و آسان از طریق گوشی های موبایل در دسترس افراد قرار گرفته و هر شهروند گرامی دوست دارد گوشه هایی از این مراسم را ضبط و ثبت نماید و گاه پا به داخل میدان می گذارند و حتی به یک متری نقش ها نزدیک می شوند که موجب ناراحتی دیگر شرکت کنندگان می گردد و اگر دوربینی از رسانه ای رسمی آمده باشد نمی تواند تصویربرداری مطلوب بکند و به خاطر همین شلوغی ها پس از تکمیل مراحل تصویربرداری ها و حتی تدوین نهایی از طرف ممیزان سیما مردود اعلام می شود لذا اکنون که میدان عاشورا در شکل و شمایل استادیومی به نظم خاصی رسیده بهتر است چند سکو  یا پرتی کال در قسمت های مختلف تعبیه شود تا هم از ورود دوربین به دست های غیر ضروری جلوگیری شود و هم اصحاب رسانه و اهل هنر بتوانند تصاویر مورد نظر خود را تهیه نمایند(شاهدان کویر برای ساماندهی و در اختیار قرار گرفتن سریع فیلم های تعزیه در همان روز آماده همکاری با ستاد برگزاری تعزیه می باشد و طرحی را آماده ی اجرا دارد که در سال آینده رونمایی خواهد کرد) این شلوغی به خصوص در زمان وارد شدن نقش حضرت عباس به آب فرات رخ می دهد جایی که یکی از بهترین صحنه های تعزیه است اما به دلیل بی نظمی خیل عظیمی از دیدن آن محروم می گردند و تذکرهای پیاپی همراهان با بلندگو اعصاب شرکت کنندگان را درهم می ریزد.

 ادامه دارد...

 


برچسب‌ها: مزینانی, مزینان, شاهدان کویر, محرم
| 



آسیب شناسی مراسم تعزیه خوانی عاشورای مزینان/ بخش دوم
نويسنده: علی مزینانی عسکری - دوشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۴

در بخش قبلی به تاریخ برگزاری تعزیه در مزینان اشاره کردیم و در ادامه خدمات دهی بعضی از خیرین در این روز را برشمردیم و گفتیم که عاشورای مزینان تنها یک مراسم صرف شبیه خوانی نیست بلکه مراسمی آئینی است که افراد متعددی در آن دخیل هستند در این بخش علاوه بر نقش افراد ودستگاه های مختلف که در برگزاری این مراسم کمک می نمایند به برخی از معایب و نواقص آن نیز می پردازیم تا در سال های بعد به مدد آل الله علیهم السلام برنامه ای بهتر را شاهد باشیم.

بخش دوم / غیر ضروری ها

عاشورای 94

میدان قتلگاه  یا میدان عاشورا که برای بسیاری از شهروندان مزینانی به خاطر برپایی مراسم سوگواری فرزند فاطمه (س) از قداست خاصی برخوردار است و خیلی ها با متوسل شدن و قرار گرفتن در این میدان حاجت خود را از خدا می خواهند به خاطر همین احترامی که این نقطه از زمین پیدا کرده و برای بهتر برگزار شدن مراسم و اجر و ثواب معنوی آن همیشه کانون توجه خیرین نیکوکار بوده و به هر طریق ممکن چه با مسقف کردن آن و چه با نصب کتیبه و علم و پرچم سعی در نمود بیشتر میدان دارند تا زائرین امام حسین (ع) بهتر بتوانند از مراسم استفاده کنند و همان طور که اشاره شد نقش خاندان مرحوم حاج حسن ناطقی ؛ هنرمند تعزیه خوانی که خود در سرودن بعضی از اشعار نقش حربن یزید ریاحی کمک فراوانی به برجسته شدن این نقش داشته برکسی پوشیده نیست و فرزندان خلف او همان راه را ادامه می دهند و هم در آماده سازی میدان و هم تعزیه خوانی پیشگام هستند و امیدواریم در آینده بعضی نواقص میدان  مانند نصب نیمه ای سایه بان برطرف شود تا همه ی سوگواران به خصوص عزیزان غنی آبادی که یار و همراه و میهمان گرامی مزینانی ها هستند به راحتی بتوانند از آن بهره مند شوند.

عاشورای 94

آن طور که شنیده ایم و خود شاهد بوده ایم هرسال کتیبه های نو خریداری می شود که هزینه ای چند میلیون تومانی بابت آن پرداخت می شود که البته اجر و ثوابش برای عزیزانی است که بانی این امر خیر هستند اما از آن جا که دین مبین اسلام روی عدم اسراف تأکید فراوان دارد چه زیباست کسانی که متولی این کار هستند همان طور که در روز تاسوعا نسبت به نصب آن همت می کنند پس از برگزاری مراسم هم این پارچه ها را جمع آوری کنند و در گوشه ای نگهداری نمایندد و مبلغ نذری خود را سال بعد در جایی دیگر هزینه کنند.

یکی از کارهای اصلی و قابل تأمل در بهتر برگزار شدن مراسم تعزیه خوانی روز عاشورا سیستم صوتی آن است که به مدد و همت حاج احمد زنده دل و همراهی برخی از افراد خیّر که بعضی از آن ها خود در دهه ی دوم تعزیه خوان هستندهرسال مخارج و لوازم آن را تأمین می کنند و در روز تاسوعا تمامی بلندگوها تعبیه می شود و در روز عاشورا مراقب هستند تا مخاطبان ناراضی نباشند و صدای تعزیه خوانان را به گوش همگان برسانند و این کار با تمهیداتی که اندیشیده شده از جمله اتاق فرمانی که در گوشه ای از میدان برای اشراف بهتر به صورت موقت آماده می گردد و تهیه ی لوازم پیشرفته تر نسبت به گذشته بسیاری از ضعف های صوتی برطرف شده اما ای کاش  این اتاق فرمان به صورت دائم در میدان ساخته شود تا علاوه برنگهداری تجهیزات آن ، دست اندرکاران بتوانند در آسودگی کامل خدمات رسانی بکنند. تهیه ی میکروفن بی سیمی به خصوص هاشف و یا هدفن یکی از نیازمندی های اصلی است تا افراد متفرقه در میدان کم شوند و تعزیه خوان به راحتی بتواند نقش خود را ایفا نماید دویدن و رساندن میکروفن جلوه ی خوبی در مجلس ندارد و اگر این امر ممکن نیست چه قدر خوب است همان طور که ایفاگر نقش حضرت ابوالفضل(ع) برای رساندن اسب و حتی آب ، فرزندانش را لباس پوشانده و با ایده ی هنری خود هنرمندانه از ورود افراد متفرقه جلوگیری کرده متولیان صوت نیز لباس بپوشند تا نمایش بهتری را شاهد باشیم.

از افراد اضافه و متفرقه درمجلس گفتیم که تردد بی مورد برخی نفرات غیر مسئول موجب ناراحتی تماشاگران می شود که به تمامی موارد آن اشاره خواهیم کرد و امیدواریم کسانی که این مطلب را می خوانند برما خرده نگیرند چرا که موجب پرسش و تأکید بسیاری از همشهریان می باشد.

1- نسخه گردان های اضافی و کارگردان و افراد غیر مسئول

معمولاً در هیچ نمایشی و فیلمی کارگردان اثر در روز اجرا در داخل صحنه راه نمی رود تا دیالوگ و یابازی هنرمند را به او یاد آوری کند اما در تعزیه های میدانی حضور معین البکا یا تعزیه گردان از قدیم مرسوم بوده و در دوره ای ضرورت داشته است چون در قدیم بسیاری از هنرمندان تعزیه افراد عامی و زحمتکش بوده که از داشتن سواد محروم بوده اند و باید نکاتی را به آن ها یاد اوری می کردند ولی میانگین سواد تعزیه خوان های فعلی مزینان آدم های با سوادی هستند که دارای مدارک علمی بیش از دیپلم هستند و به راحتی می توانند نسخه های خود را حفظ کنند و بعضی از این تعزیه خوان ها مانند ایفاگر نقش حضرت عباس (ع) که سی و اندی سال این نقش را استادانه اجرا می کند و از همان بدو ورودش تحول خاصی را در نسخه خوانی ایجاد کرده و تمامی اشعار را از حفظ می خواند و برای بهتر شدن این نقش مطالعات فراوانی داشته و دارد و یا نقش حربن یزید ریاحی که او نیز از پیشکسوتان اجرای تعزیه می باشد چه نیازی به حضور افراد متفرقه در کنارشان هست که بخواهد به آن ها مطلبی را متذکر شوند . البته باز تأکید می شود فهرست گردان و یا کارگردان هنری لازم هست اما نه به صورت محسوس و اگر تعزیه خوانان ما آن را واجب می دانند بهتر است یک نفر که سابقه ی این کار را دارد و سال هاست زحمت آن را می کشد این مسئولیت را برعهده بگرید و خود او نیز  ملبس به لباس مخصوصی باشد تا نقشش و حضورش در میدان به عنوان عضوی از تعزیه متجلی شود.

عاشورای 94

متأسفانه بارها دیده شده همراه تعزیه خوانی که سالهاست در تعزیه ی مزینان حضور داشته افراد وابسته؛ او را همراهی می کنند و مسئولیت فهرست گردان را برعهده می گیرند و گاه با دمیدن در میکروفن از لشکر و یا مردم می خواهند که برای سلامتی این و آن صلوات بفرستند و یا مسائلی را تذکر می دهند که هیچ نیازی به گفتن آن ها نیست. روی سخن ما با این عزیزان است که اگر احساس می کنید فرزند و یا برادر شما نمی تواند شبیه خوانی کند و شما بهتر می توانید اجرا کنید بسم الله بستان و بزن ! اما اگر مطمئن هستید که او هنرمند قابلی است پس بگذارید کار خودش را بکند. در کنار این همراهان بعضی دیگر از دوستداران تعزیه خوان مراقب هستند که هنرمند محبوبشان خدای نکرده گلویش خشک نشود و لحظه به لحظه با لیوان آب به وسط میدان می آیند و گاه از تعزیه خوان خواهش می کنند که آب را بخورد که گاه یک تعزیه خوان این طور که ماشمردیم در یک ساعتی که نقش آفرینی می کند بیش از صدلیوان آب می نوشد ! و یا افرادی دیگر مواظب هستند که شمشیر و سپر و کلاه خود او جایی نیفتد و به محض اینکه جا به جا می شود فی الفور آن رابر می دارند و به دستش می رسانند. بعضی نیز مراقب هستند تا اسب تعزیه خوان را بر زمین نزند و جای بسی  تعجب است که چگونه پابه پای اسب می دوند و گاهی از این حیوان زبان بسته هم جلو می زنند و او با تعجب همراه خود را نگاه می کند و سرتکان می دهد! حضور این افراد نه تنها به تعزیه و تعزیه خوان کمکی نمی کند بلکه موجب طنزی می شود که در این روز عزا بعضی از سوگواران را به خنده وا می دارد...

از دیگر افراد غیر مسئول در میدان ؛ حضور چهره هایی است که نه تعزیه خوانند و نه در آینده می خواهند تعزیه خوان شوند این افراد امسال با رویکرد جدیدی در قسمت مخالف خوانان و موافق خوانان دیده می شدند که لباسی همانند آن ها پوشیده بودند.این کار از جهتی خوب است چون  آن ها که طاقت ایستادن در کنار زمین را ندارند حداقل با پوشیدن لباس خود را با هنرمندان و هنروران همرنگ کرده بودند اما از جهاتی توی ذوق می زند که تماشاگر نمی داند تعزیه خوان اصلی کیست و گاه فکر می کند این ها دوقلوهای به هم چسبیده ای هستند که اگر جدا شوند موجب غم و افسوس دیگری می شوند! چه زیباست حالا که این عزیزان خودشان احساس می کنند با لباس تعزیه خوانی می توانند به مجلس امام حسین(ع) کمک کنند لباسی جدا از نقش هنرمند اصلی بپوشند چرا که در کربلا در لشکر اشقیا امرای خبیث دیگری مانند یزیدبن رکاب ،شبث بن ربعی،حصین بن نمیر،حجاربن ابجر و..بودند که می توان لباسی را به نشانه ی شناخت آن ها انتخاب و پوشید همین فرضیه در طرف اولیاء هست...

ادامه دارد...


برچسب‌ها: مزینانی, مزینان, شاهدان کویر, محرم
| 



آسیب شناسی مراسم تعزیه خوانی عاشورای مزینان/ بخش اول
نويسنده: علی مزینانی عسکری - شنبه نهم آبان ۱۳۹۴
عاشورای 94

عاشورای 94 هم با عزاداری و سوگواری و حضور خیل عظیمی از شهروندان مزینانی برگزار شد. مراسمی که علی رغم سنگینی ماتم شهادت فرزند زهرا(س) برای بسیاری از همشهریان خاطره ای به یاد ماندنی برجا گذاشته است. خاطره ای از یک حضور با همتی والا و بلند که همه حتی کسانی که به عنوان مهمان در آن شرکت داشتند تلاش می نمودند تا به نوعی در این برنامه سهمی داشته باشند.

عاشورای مزینان جدای از بحث عزاداری و تعزیه خوانی یک آئین به یادگار مانده از اسلاف ما مزینانی هاست که اگر بگوییم از اولین های اجرای این آئین در ایران است گزاف نگفته ایم چرا که نسخ به جا مانده از پیشنیان و خاطرات پدران ما از نوع تعزیه خوانی هنرمندان این رشته در مزینان خود گواه این ادعاست نسخه هایی که سینه به سینه و نسل به نسل گشته تا امروز فرزندان آنان راه پدران خود را به خوبی ادامه دهند و با آنکه شاید بیش از شش قرن از رسیدن این نسخه هایعنی از زمانی که ابن‌حسم قهستانی خوسفی که  در سال 830 خاوران نامه را سرود و یاروضة‌الشهداء نوشته کمال واعظ کاشفی سبزواری (متوفی 910) به عنوان نسخه های اولیه تعزیه خوانی  که توسط مداحان و ذاکران آل الله علیهم السلام و مقتل خوانی و روضه خوانی از آن استفاده می کردند و می نمایند به مزینان نیز رسیده است و در تعزیه ی این دیار تاریخی نمود پیدا کرده و از دوران حکومت صفوی که زمان تحول و شکل گیری  مراسم شبیه خوانی در ایران به طور رسمی می باشد و در دوران قاجار که چند نفر از زنان دربار قاجاری به مزینان پناهنده می شوند تعزیه روز عاشورا هم رسمیت پیدا کرده است و همچنان ادامه دارد.

البته تاریخ اصلی تعزیه خوانی در سوگ شهادت امام حسین (ع) به دوران آل بویه در قرن چهارم هجری بر می گردد که معزالدوله از حکام آل بویه  دستور می دهد از اول تا دهم محرم را در بغداد تعطیل کنند و به عزاداری مشغول شوند. دسته های سینه زنی و زنجیر زنی در بغداد و کم کم در شهرهای دیگر شکل می گیرد. در مراحل بعدی حول تعزیه آوازهای دسته جمعی کم شده و واقعه خوانها به تنهایی اشعار را برای مردم می خواندند و سنج و طبل آنها را همراهی می کرد. در مرحله بعدی آوازهای دسته جمعی کمتر شد و نشانه‌ها بیشتر‌ و یکی دو واقعه خوان نیز به آنان اضافه شدند‌که واقعه را برای تماشاگران نقل کرده و سنج و طبل و نوحه آن‌ها را همراهی می‌کرده است‌. چندی بعد به جای نقالان‌، شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که با شبیه‌سازی و نشانه‌های نزدیک به واقعیت می‌آمدند و مصائب خود را شرح می‌دادند. مرحله بعد گفت‌و‌شنید شبیه‌ها بود با هم و بعد پیدایش بازیگران‌.اما آنچه مسلم است  اوج تکامل تعزیه در دوره ناصرالدین‌شاه (1264- 1313) بود. چرا که به تعزیه علاقه فراوانی داشت و ساخت تکیه دولت موجب شکوفایی این مراسم می شود و تعزیه خوانان دولتی ! زیر نظر معین البکا به تعزیه خوانی می پرداختند...

تمامی این برنامه ها نه تنها در مزینان  به فراموشی سپرده شده بلکه پویاتر و جدی تر برگزار می شود. برگزاری مراسم عزاداری  سینه زنی و زنجیرزنی در 3 هیئت و 14 تکیه از اولین شب محرم ، حرکت دسته های عزاداری سینه زنی و زنجیر زنی از شب ششم در بازار مزینان با نواختن طبل و سنج های متعدد، اجرای مراسم شبیه خوانی از روز اول محرم تا روز عاشورا، مراسم دسته جمعی سینه زنی موزون با عنوان سینه ی دوره، برداشتن کتل و عماری و علم و نعش در روز عاشورا که تداعی اجرای مراسم سوگ سیاوش در دوره ی قبل از اسلام و پس از شهادت امام شهیدان است به همراه آئین نخل گردانی نشان از تاریخی بودن آئین سوگواری در مزینان است و گاه با افزوده شدن مراسمی دیگر  مانند مراسم روز یازدهم و حرکت کاروان اسرای کربلا که یاد آور شبیه خوانی در قرن چهارم می باشد که در ابتدا  نعش هایی را به عنوان شهدای کربلا شبیه سازی می کردند و تعزیه خوانان  بدون دیالوگ و تنها به نقل خوانی اکتفا می کردند در روز یازدهم نیز جمعی از جوانان  مزینانی با همراهی هنرمندان تعزیه خوان به بازسازی این واقعه بدون دیالوگ و تنها با مداحی و روایت گری یکی از مداحان می پردازند.

هرچند نمود اصلی تعزیه در مزینان محرم است اما در ایام شهادت بعضی از ائمه علیهم السلام مانند امام رضا(ع)و امام علی (ع) و امام حسن (ع) مجلس شبیه خوانی برگزار می شود که مدتی است به همت هنرمندان مزینانی زمان حضور امام هشتم در مزینان و سرزمین مرو به صورت یک مراسم شبیه سازی می شود.

قصد ما در این نوشته ؛تاریخ نگاری و یا تعریف و تمجید از این مراسم نیست اما برای آشنایی ذهن مخاطبان گرامی غیر مزینانی مجبوریم به این نکات اشاره کنیم تا اگر روزی خواستند به تماشای یک مجلس خوب شبیه خوانی بروند بدانند مزینان و مزینانی با آغوش باز از آن ها استقبال می کنند و هر مزینانی خود را خادم زائر شایسته ی امام شهیدش می داند و او با فراغ بال می تواند گوشه هایی از مصائب اهلبیت را به تماشا بنشیند و با ریختن اشکی بر این مصیبت خاطر خود را تسلی دهد چرا که معنای اصلی تعزیه  یا تعزیت همان تسلی دان خاطر است.

گفتیم که تعزیه خوانی مزینان تنها یک مجلس صرف شبیه خوانی نیست و از آن به عنوان یک مراسم آئینی یاد کردیم آئینی که از ابتدای محرم آغاز می شود و در روز عاشورا به اوج خود می رسد. این مراسم ماندگار حتی در دوره ی رضا خان میرپنج  که سعی می کرد به بهانه های مختلف آن را خاموش کند با شکوه خاص برگزار می شد .

سرهای به یغما رفته ای که در تعزیه ی روز اربعین به نماد سرهای شهدا ی کربلا بر نیزه می گردید و یا در دربار یزید نشان داده می شد و نخل چوبی که اکنون در قالب آهنی و وزن 450 کیلو بردوش صدها عاشق دلباخته حمل می شود نشان از همان دوران است که هیچ قدرتی حتی جریانات جوّی و آب و هوایی نتوانسته جلوی برگزاری تعزیه ی روز عاشورا را در مزینان بگیرد.

خاندان بزرگ جعفری ، ناطقی ، صدیقی،محمدی ،شمشیری،ملاحسن ، حاجی،بشیری، عسکری ،نجار و... سالهاست که تعزیه خوان مزینان هستند و هریک نقشی را که پدرانشان اجرا می کردند به میراث برده اند و شاید یکی ازدلایل ماندگار نسخه ها و نقش ها همین ارثی بودن باشد مسئله ای که گاه موجب دلخوری بعضی از کسانی است که می توانند آن را بهتر ایفا کنند اما به دلیل موروثی بودن آن از اجرا محروم می شوند و ما در ادامه به آن می خواهیم پرداخت.

ارثی بودن در این مراسم بزرگ تنها در نقش ها خلاصه نمی شود بلکه همه ی کسانی که به نوعی در خدمات رسانی کمک می نمایندنیز وظیفه ی خود را به فرزندان و بستگانشان هدیه می کنند مانند ؛ خادمان نخل ، نعش برداران و حمل کنندگان علم و کتل و عماری،سقایان و تدارکات صحنه ای ، تعزیه گردانان و کارگردانان، نوحه خوانان و حتی میانداران ...

در روز عاشورا هیچ خانواده ای متحمل هزینه ی سنگین نمی شود یک اتحاد و همدلی و همزبانی خاصی در مزینانی ها به وجود می آید که به مدد و عنایت خاصه ی اهلبیت علیهم السلام تمامی مخارج آن تأمین می گردد ، آماده سازی نخل و امکانات تعزیه همه به صورت خودجوش و توسط دوستداران آل الله فراهم می شود زنان پارچه های نذری خود را که سال هاست در صندوق خانه ی خود نگهداری کرده اند و تنها برای تزئین نخل از آن استفاده می کنند در روز تاسوعا به متصدیان که به درب خانه ها مراجعه می کنند تحویل می دهند و روز پس از عاشورا به همان نحو دریافت می نمایند و تا سال بعد همچنان از آن مراقبت می کنند. شب عاشورا عده ای از زنان در منزل یکی از مزینانی ها جمع می شوند و با ذکر صلوات و گاه مصیبت خوانی شمایل علی اصغر(ع) و عماری ها را آماده می کنند.

خادمان نخل تا نیمه های شب و با کمک مردم نخل را تزئین و آماده می کنند و صبح عده ای از حاملان نخل در حالی که محروما و مظلوما می گویند به مکان استقرار نخل می آیند و پس از ذکر دعا و نوحه ای مختصر آن را بر دوش می گیرند و در میدان امام حسین (ع) مستقر می کنند.

علمداران نیز که هر علم سه چهار نفر همراه دارد و برخی از آن ها فامیل و یا دوست هستند خود علمشان را آماده می کنند و روز عاشورا با اتحاد و همدلی و همراهی خاصی همدیگر را یاری می رسانند.

تعزیه خوانان نیز یا خود لباس و وسایل را فراهم می نمایند و یا از خانواده صدیقی که امانتدار وسایل تعزیه هستند تحویل می گیرند و پس از ایفای نقش دوباره به آن ها بر می گردانند.

شترداران و اسب داران نیز در این مراسم نقش خاصی دارند فرزندان مرحوم حاج حسین حسن عباس  که متصدیان نخل بوده و هستند در آوردن شتر برای مراسم عاشورا پیشتاز هستند و بعضی خانواده ها به خصوص کسانی که در تعزیه خوانی نقشی ایفا می نمایند در طول سال اسب های خود را تیمار می کنند و در روز عاشورا پیشگام برای رساندن اسب به تعزیه خوانان هستند.

لشکر نیز خود لباس هایشان را فراهم می کنند اما نیزه ها در منزل نیکدل نگهداری می شود و در روز تاسوعا از این خانواده تحویل می گیرند؛ مرحوم شاه رضا یکی از فعالان این عرصه بود که جمع و جور کردن لشکریان را نیز بر عهده داشت و اکنون نوه های او این نقش را ایفا می کنند.

زوار گروهی از مزینانی ها هستند که در روز عاشورا چوب و توبره همراه دارند و با حسین حسین گویان  عزاداران  را همراهی می نمایند، آن ها نیز وسایل خود را فراهم می کنند.

صوت و  نوازندگی ترمپت و نی و طبل نیز توسط مشتاقان خدمت به عزاداری سیدالشهدا(ع) آماده می شود که این کار هم به نوعی موروثی شده و فرزندان آن ها هم راه شان را ادامه می دهند.

در روز عاشورا هزاران مزینانی و غیر مزینانی میهمان سفره ی کریمانه ی اهلبیت علیهم السلام در جوار میدان عاشورا و یا هیئات ابوالفضلی و حسینی هستند و یا آن که از نذورات آماده شده که به کنار میدان آورده می شود متنعم می گردند . عده ای از مزینانی ها نیز با برپا کردن چادر تا عصر عاشورا با چایی و شربت از زائران پذیرایی می نمایند.

میدان قتلگاه یا میدان عاشورای مزینان قدمتی صدساله دارد و چندسالی است که به همت خانواده مرحوم حاج حسن ناطقی ایفاگر نقش حر به صورت پلکانی ساخته شده و نظم خاصی به برگزاری مراسم داده است این میدان روز تاسوعا توسط عده ای خیرین مزینانی تزئین می شود و اگر نیاز به زدن سقف باشد این کار را انجام می دهند.

ادامه دارد ...

 

 


برچسب‌ها: مزینانی, شاهدان کویر, محرم, عاشورا
| 



زنان و محدوديتهاى جهانگردى- قسمت دوم
نويسنده: علی مزینانی عسکری - سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲


نويسنده: محمد صادق مزيناني

3. مذاق شريعت

درموضوع مورد بحث ممكن است‏شمارى از مذاق شريعت‏ به عنوان دليل ياد كنند به اين بيان: مذاق شريعت ‏حكم مى‏ كند كه زنان در پس پرده باشند و از هرگونه آمدوشد و سيروسفر و كارهاى اجتماعى، مگر به هنگام ضرورت دامن برچينند. اين گروه بر اين باورند كه: وظيفه زن خانه‏دارى و تربيت فرزندان است و بس:
«سلامت و سعادت زن در اين است كه يا حامله باشد و يا بچه به زير پستان خود داشته باشد.» (44)
«زنان بايد پيوسته يا حامله باشند و يا شير دهند تا در كاروان انسانيت... با مردان هماهنگ باشند.» (45)
اين ديدگاه به زن، به عنوان كارخانه مولد انسان مى‏نگرد، از اين روى، هرگونه حضور او را در جامعه ناپسند مى‏داند.
آيت‏الله خويى، در اين باب سخنى دارد، ما را به كار مى‏آيد. البته سخن ايشان، در باب تقليد از زن است، ولى استدلال ايشان فراگير است و موضوع ما را نيز در بر مى‏گيرد. ايشان پس از آن كه دليلهاى كسانى كه مى‏گويند مرجع تقليد بايد مرد باشد به نقد و بررسى گذاشته و نتيجه مى‏گيرد: هيچ‏دليلى بر اين كه مرجع تقليد بايد مرد باشد نداريم و مقتضاى اطلاقات و سيره عقلا همسانى زن و مرد در مرجعيت تقليد است. ولى ايشان از اين مبنا، به استناد مذاق شريعت صرف نظر مى‏كند و فتوا مى‏دهد كه مرجع تقليد بايد مرد باشد و تقليد از زن جايز نيست:
«والصحيح ان المقلد يعتبر فيه الرجوليه ولايسوغ تقليد المرئه بوجه وذلك لاناقد استفدنا من مذاق الشارع ان الوظيفة المرغوبه من النساء هى التحجب والتستر وتصدى الامور البيتيه دون التدخل فيما ينافى تلك الامور.» (46) درست اين است كه مفتى بايد مرد باشد و تقليد از زنان به هيچ روى، روا نيست;زيرا از مذاق شريعت استفاده مى‏شود كه زنان بايد حجاب و پوشش خود را حفظ كنند و به كارهاى منزل بپردازند و به كارهايى دست نزنند كه با اين امور ناسازگار است.
ايشان در گفتار بالا، بر اين باور است كه مذاق شريعت‏حكم مى‏كند كه: زن حجاب و پوشش خود را حفظ كند و به كارهاى منزل بپردازد و با كارهايى كه با اين امر سازگار نيست روى نياورد.
ايشان، چون درباره مرجعيت‏بحث مى‏كند، نتيجه مى‏گيرد كه تصدى مقام افتاء، زن را در مقام پرسش و پاسخ قرار مى‏دهد و اين كار با وظيفه اصلى او كه حجاب و دورى از نامحرمان باشد سازگار نيست. بنابراين، شارع مقدس، به هيچ‏روى، به چنين كارى راضى نيست. دليل ايشان فراگير است و مسائلى از قبيل: سيروسفر و گردشگرى را نيز مى‏گيرد. چون گردشگرى نيز بر اين اساس، با وظيفه اصلى زن ناسازگار است.
اين استدلال بر دو پايه استوار است:
1. تصدى مقام افتاء، با حفظ حجاب و پوشش و تستر ناسازگار است. در موضوع بحث هم مى‏توان گفت: حفظ حجاب و پوشش با گردشگرى منافات دارد.
2. مذاق شريعت‏حكم مى‏كند كه زنها به كارهاى منزل بپردازند و خود را در معرض ديد نامحرمان قرار ندهند.
در ادامه مطلب این مقاله محقق برجسته مزینانی را بخوانید ...


برچسب‌ها: مزینانی, محمدصادق مزینانی, حقوق زن
ادامه مطلب ...
| 



زنان و محدوديتهاى جهانگردى- قسمت اول
نويسنده: علی مزینانی عسکری - سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲

نويسنده: محمد صادق مزيناني
در مسائل مربوط به زنان زمينه‏ هاى بررسى و پژوهش بسيار است و كارهاى بر جاى مانده فراوان.
با اين كه پس از انقلاب اسلامى، كتابها و مقاله‏ هاى فراوانى در اين باره نگاشته شده و سمينارهاى بسيارى برپا شده است، ولى هنوز كارى در خور انجام نگرفته است; از اين روى، بايسته است پژوهشگران مسائل و معارف اسلامى، با توجه به گستردگى ميدان تحقيق و گوناگونى موضوع ها، با همتى بلند و عزمى آهنين در اين عرصه به تحقيق و پژوهشهاى بايسته بپردازند و به پرسشهاى گوناگون پاسخ دهند.
از جمله بحثهاى بايسته تحقيق و پژوهش، جايگاه زنان در جهانگردى است كه در دو بخش پى مى ‏گيريم:
الف. زنان مسلمان جهانگرد: يعنى زنانى كه با اعتقاد و باور به ارزشهاى مكتبى و اسلامى مى‏خواهند به گردشگرى بپردازند.
ب. زنان غير مسلمان جهانگرد: يعنى زنان غير مسلمانى كه براى گردشگرى به كشورهاى اسلامى سفر مى ‏كنند.
در هر دو بخش، با پرسش‏ هاى فراوانى رو به رو هستيم كه پاسخ هاى بايسته ‏اى را مى‏ طلبد. در بخش نخست‏ با پرسشهايى از اين دست روبه رو هستيم:
آيا سيروسفر و گردشگرى زن مسلمان به كشورهاى اسلامى و يا غير اسلامى جايزا ست ‏يا نه؟ آيا در اين مساله بين زن و مرد تفاوت است؟
بر فرض جواز، آيا اين حكم، مطلق است‏ يا محدود؟ يعنى آيا سيروسفر زن محدود به شرايط و آدابى است كه رعايت آن از سوى زن واجب باشد يا نه؟ از باب نمونه:
آيا سيروسفر زن نياز به اجازه پدر و يا شوهر دارد؟
اگر گفتيم نياز به اجازه است، حدودآن كدام است؟
آيا بين سفرهاى واجب، مستحب و مباح تفاوت است، و يا همه اين‏ها يك حكم دارند؟
آيا وجود همراه: شوهر يا يكى از محرم‏هاى ديگر در سفر لازم است‏يا نه؟
بر فرض اين كه زن مجاز باشد بدون همراه مسافرت كند، در صورتى كه امنيت جانى، مالى يا آبرويى او تضمينى نداشته باشد، سيروسفر او چه حكمى دارد؟
اگر بداند كه براى گردشگرى در كشورهاى غيراسلامى، بايد به پاره‏اى از گناهان و كارهاى زشت تن در دهد، آيا در اين صورت سفر او جايز است ‏يا نه؟ و....
در بخش دوم، يعنى زنانى كه براى جهانگردى به كشورهاى اسلامى وارد مى‏شوند، پرسشهاى زير در خور طرح است:
آيا رفت‏وآمد زنهاى غير مسلمان، به كشورهاى اسلامى، جايز است ‏يا نه؟
بر فرض جواز، آيا زنان غير مسلمان، همانند: زنان مسلمان، بايد محدوديتهاى شرعى را رعايت كند؟ از باب نمونه: داراى پوشش اسلامى باشند؟ يا مى‏ توانند بدون حجاب در كشورهاى اسلامى به گردشگرى بپردازند؟
اگر گفتيم حجاب براى آنان الزامى نيست، آيا به عنوان ثانوى و ضرورت و يا براساس مصلحت و حكم حاكم اسلامى، مى ‏توان حدود و ضوابطى براى پوشش و يا حتى ورود آنان به كشورهاى اسلامى، وضع كرد؟
رفتار مسلمانان، با آنان چگونه بايد باشد؟ آيا نگاه كردن به سروصورت و موهاى آنان جايز است‏ يا نه؟
آيا ورود زنان به مساجد و مشاهد مشرفه جايز است‏ يا نه؟
آنچه در اين دو بخش آمد، نمونه ‏اى از پرسش هاى درخور طرح بودند كه تلاش خواهيم كرد در اين مقاله، درحد توان، بدان پاسخ دهيم.

در ادامه مطلب این مقاله محقق برجسته مزینانی را بخوانید ...


برچسب‌ها: مزینانی, محمدصادق مزینانی, حقوق زن
ادامه مطلب ...
| 



ویژه نامه شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی به قلم محمدصادق  مزینانی استاد و محقق حوزه
نويسنده: علی مزینانی عسکری - چهارشنبه یکم آبان ۱۳۹۲

به مناسبت سالروز شهادت ایشان؛
دیدگاه‌ شهید مصطفی خمینی درباره «ولایت» و «حکومت اسلامی»
شعار حکومت اسلامی، یک شعار موسمی و گذرا نیست، شعاری است که قرن‌ها می‌توان پای آن سینه زد و برای تحقق آن تلاش کرد. و در جای دیگر می‌نگارد: "به نظر من، جا داشت حوزه خواب زده نجف، بیش از نیم قرن از وجوهات اسلامی استفاده کند و سرپا بماند، تا امروز خمینی چنین طرحی را در این حوزه مطرح سازد".

  ولایت فقیه، ریشه در اعماق فقه شیعه دارد و از دیرباز در میان فقهای شیعه مطرح بوده است; زیرا بسیاری از احکام و قوانین اسلامی، بسته به وجود حاکم و ولی شرعی است و یا دست کم، باید با اجازه وی اجرا گردد .

فقهای پیشین، هرچند به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر تاریخ گذشته کشورهای اسلامی و چیرگی حکومتهای ستم پیشه و مهیا نبودن زمینه حاکمیت فقها، به گونه ای مستقل به این مقوله نپرداخته اند، ولی در جای جای کتابهای فقهی خود، به تناسب مورد، از آن سخن گفته اند و احکامی را نیز بر آن بار کرده اند . (1)

ملا احمدنراقی (2) و میرفتاح حسینی مراغه ای (3) ، از نخستین کسانی اند که به گونه ای مستقل و تا اندازه ای جامع، از ولایت فقیه و مسائل مربوط به آن سخن گفته اند . پس از آن دو بزرگوار، این بحث با فراز و نشیبهایی از لحاظ کمی و کیفی، از سوی فقیهان شیعی پی گرفته شده است .

امام خمینی، به گونه ای فراگیر و گسترده، پیش از انقلاب اسلامی، به این مقوله پرداخت و از دیگر متفکران اسلامی نیز، تحقیق و بررسی آن را خواستار شد:

"ما، اصل موضوع را طرح کردیم، لازم است نسل حاضر و نسل آینده در اطراف آن بحث و فکر کنند و راه به کار بستن آن را پیدا کنند . سستی، سردی و یاس را از خود دور سازند و ان شاالله تعالی کیفیت تشکیل و سایر متفرعات آن را با مشورت و تبادل نظر به دست بیاورند و کارهای حکومت و مملکت اسلامی را به دست کارشناسان امین و خردمندان معتقد بسپارند و دست خائنین را از حکومت و بیت المال مسلمین قطع کنند و مطمئن باشند که خداوند توانا با آنهاست" . (4)

در ادامه مطلب با دیدگاه های یادگار امام بیشتر آشنا شوید...


ادامه مطلب ...
| 



مزینان از نگاهی دیگر 14
نويسنده: علی مزینانی عسکری - یکشنبه یکم بهمن ۱۳۹۱

ازحدیره تا باغستان

ره آورد سفربه مزینان


بخش  چهاردهم

سوز وسرمای زمستان در کویر با دیگر مناطق تفاوت بسیاری دارد همچنان که تابستان وبهارش نیز متفاوت است .در کویر آسمان به زمین نزدیک است گاه چنان می نمایاند که انگار در انتهای این سرزمین پهناور آسمان را به زمین دوخته اند . در روز تاچشم کار می کند دریایی از آب را می بینی که چون به سراغش می روی تازه می فهمی که سرابی بود ه که تشنه ای را فریفته است و در شب ستارگان و راه شیری و یا شاه راه علی و یا راه رسیدن به خانه ی خدا! وشهابهای نورانی وزیبایش تو را بر بال ملائک می نشاند و با ماه هم سخن می شوی . به راحتی می توان هزاران ستاره را برای خود نشان کنی و هرشب به تماشایشان بنشینی درست درهمان دقیقه و همان ساعت امکان ندارد با یکی از آنان قرار فردا شب را بگذاری و او خلف وعده کند و شاید برای همین است که در چند سال پیش عده ای از اهل نجوم به مزینان ما آمدند تا شبی را درکویر به صبح برسانند و از نزدیک ستارگانش را رصد نمایند. آنان نیز کویر مرا خوب شناخته اند و می دانند چه گوهری نصیب ما مزینانیها شده و باید به خوبی قدرش را بدانیم .

در شبهای تابستان که در وسط حیاط هزارمتری خانه ی پدری ام  وبر روی زمین دقی *مانندش که اکنون با موزاییک سنگفرش شده است ؛ جا پهن می کردم و برروی نهلی هایی * که توسط پدر م بار شده بود گاه تا نیمه های شب چشمانم با سوسوی ستارگان گره می خورد و من با آنها عمارتهایی از آرزو می ساختم و هریک را به شکلی متصور بودم  . وهمین نزدیک بودن زمین به آسمان و فضای آزاد و زمینهای بایر و شوره زارهای فراوان گاه اجازه می دهد که بادهای موسمی وغیر موسمی ، باد گرگو و نیشه بور * وزیدن بگیرد وبارشهای سیل آسا وگاه برفهای نیم متری چه در سرمیزو *ویا چله بزرگ و چله خوردی *؛ سرمای طاقت فرسایی را به ارمغان بیاورد چنان که حتما باید به پناه کرسی و در زمان فعلی بخاری گازی خزید تا ازسوز سرما درامان بمانی واین خود سعادتی است تا دوباره خانواده دور هم جمع شوند و شاهد نقل داستان قدیمی ها باشند جایی که روزگاری اجدادمان پای پیاده مسافرت می کردند وگاه سفرشان به خصوص به عتبات عالیات روزها وماهها طول می کشید و بعضی از آنان در طول سفر چشم از جهان فرو می بستند و حتی اکنون فرزندانشان که هر کدام از آنها نوه و نبیره هایی دارند نمی دانند که آرامگاه پدرشان کجاست و یا در شب سرد زمستان پیرمردانی مانند کبل غلامرضا و مندلی جعفربرای گرفتن آب به صحرا رفته و مردم مجبور شدند در نیمه شب یخبندان به دنبال یافتن جنازه اشان بروند.

گاه درهمین سرزمینی که ماهها برای قطره آبی له له می زند چنان بارانی می بارد که تمامی کوچه هایش مانند کوچه ی سرچشمه پر از گل ولای و تازانو آب جمع می شود که راه رفتن را مشکل می  نماید و ما بچه ها که در آن زمان در مدرسه ی ابتدایی شیخ قربانعلی شریعتی که درکناره جاده ی منتهی به داورزن و اکنون بلوار شریعتی قرار دارد در دو شیفت درس می خواندیم صبح زود با پوتینهای جیری * و پلاستیکی در حالی که کیفهای رنگ و رو رفته که بسیاری از آنها را مادرانمان با پارچه های در صندوق داشته دوخته بودند روی دوش می انداختیم و از میان این گل ولای می گذشتیم و به مدرسه می رفتیم .

در مزینان که سنگ بنایش را برعلم و دانش بنا نهاده اند دو مدرسه ی ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان دخترانه و پسرانه وجود دارد که در قبل ازانقلاب به نام کوروش و داریوش هخامنشی نامیده شده بود و اکنون با نام خاندان شریعتی مزین شده اند و باز پیش از انقلاب دختران می توانستند فقط تا پایان ابتدایی درس بخوانند که به برکت انقلاب به مرور زمان راهنمایی و دبیرستان نیز برای آنان ایجاد شد. بسیاری از دختران و پسران در دهه های پیش ازانقلاب درمکتبخانه و حوزه ی علمیه درس می خواندند که اجداد دکتر شریعتی همچون شیخ محمود و شیخ قربانعلی و ملا احمد و همچنین مرحوم حاجی پیغمبر پدر شیخ محمدتقی معلمی فر ضرب ضربا ضربو را تدریس می کردند و قرآن خواندن را به شاگردانشان یاد می دادند. از همین حوزه ای که مرحوم شریعتمدار مدرسه ای را برایشان ساخته است چند روحانی سرشناس تربیت شده و در حال حاضر در شهرهای نیشابور و مشهد و قم و تهران می درخشند .

در دوره ابتدایی گاهی تا ساعت هشت و نه صبرمی کردیم چون سرویس معلمان از سبزوار نمی آمد خوشحال و شادمان  و هماهنگ و یکصدا در حالی که آهنگی موسیقایی با زدن برکیف هایمان تولید می کردیم می خواندیم:

ساعت هشت ونیم شد زمعلم خبری نیست    مگر مدرسه چیزی است مگرمدرسه چیزی است

و با همین آهنگ  به تحریک بزرگترها که هرکدام جوانی رشید البته از دید ما! در آن زمان بودند و درحقیقت نیز چنین بود "ماشاء الله قد و قواره ی دانش آموزان آن زمان کجا وحالا کجا ! "گاهی معلمان و مدیران مدرسه ی ما جرأ ت نمی کردند به آنها بگویند بالای چشمتان ابروست و "من دقت می کردم و می دیدم راستی راستی بالای چشم آنها ابرو ست !" و ما با فرمان آنها مدرسه را ترک می کردیم  و به خانه هایمان برمی گشتیم و گاهی هنوز نرسیده بودیم که مینی بوس  معلمان از راه می رسید و به سرعت خود را به مدرسه می رساندیم .غیظت می گرفت که در همان هوای سرد ناظم مدرسه که آدم بد اخلاقی بود و قیافه ی ترسناکی برای دانش آموزان داشت و فرقی نمی کرد تو گناهکاری ،شاکی هستی یا متهم به محض آنکه به او مراجعه می کردی شلاق همیشه آماده اش کف دستت را نوازش می داد. و او درهمان هوای سرد که خودش از سرما دستش درجیبش بود می خواست ببیند آیا ناخنهایمان را گرفته ایم و یا به حمام رفته ایم! بیچاره دوستانم که بسیاری از آنها نمی دانم چرا همیشه پشت دستانشان خشکی زد ه ویک من نیم کبره *بسته بود و سعی می کردند با تف مالیدن پاک کنند و یا آنکه ناخنشان را با دندانهایشان کوتاه نمایند.  این آقای محمدی نسب ناظم چپول مدرسه اگردر هر روز یکصد ضربه شلاق به بچه های مردم نمی زد شب را نمی توانست آرام بخوابد .با دیدن شپشی بر روی کت چند وصله شده ی دانش آموزی آبرویش را به خراب آباد می برد. و بعد هم سه چند نفری را درهمان هوای سرد نگه می داشت و دستور می داد که همگی منظم و با صف وارد کلاسهایمان شویم. البته گاه همین سخت گیری او موجب می شد که دانش آموزی در مقابلش قد علم کند و با فحش دادن به او لقای درس خواندن را به عطایش ببخشد.

در دوره ابتدایی بیشتر معلمان ما زن بودند که در آن زمان یک نفر از آنها سرلخت به مدرسه می آمند و همیشه کانون توجه جوانان و دانش آموزان بود گاهی وقتها خانم معلم درحالی که درس را می خواند قلمی و یا دفتری از روی میز می افتاد و یکی از همکلاسی ها دقایقی طولانی سعی می کرد آن را بردارد اگر خانم معلم نزدیک میز او بود سر آن دانش آموز هم به دامن او نزدیک می شد ! وبعضی وقتها همین فضولی ها موجب می شد که سر و کله ی محمدی نسب بد هیبت با شلاقش پیدا شود و همه را به تازیانه ببندد .البته باز خدا پدر و مادر او را بیامرزد چون پدرم تعریف می کرد که ؛در زمان آنها بچه ها را فلک می کردند و با ترکه ی انار بر کف پایشان می زدند. با تمام این احوال ما با معلمان رابطه ی خوبی داشتیم چرا که بعضی از آنها مادرانه با دانش آموزان برخورد می کردند و همین رفتار باعث شده بود که در اوایل انقلاب وقتی آنها برای ادامه ی تدریس به سویز منتقل شدند گروه گروه درهمان هوای سرد این مسافت طولانی را طی کنیم و به دیدنشان برویم آنها هم وقتی می دیدند که ما با چه شوق و ذوقی برای دیدارشان آمده ایم خوشحال می شدند و تشکر می کردند .من وعلی رضا اکبرنباتی برایشان ترانه ی آی ربابه جان را می خواندیم و بچه ها دست  می زدند . گاهی در تاریکی به مزینان برمی گشتیم.

تمام دلخوشیمان به بعداز ظهر بود که از مدرسه خلاص می شدیم و تا پاسی از شب در کوچه بازی می کردیم و در صبح جمعه به زور پدرانمان در حالی که هنوز هوا تاریک بود لخ لخ کنان به حمام  عمومی می رفتیم تا آنها بعد از خواندن نماز صبح که هیچ وقت وضو نمی گرفتند و یک راست از زیر دوش بیرون می آمدند و در مکانی که برای نماز آماده شده بود نماز صبحشان را بلند بلند می خواندند ! و آنگاه به سراغ ما می آمدند و همان آب داغی را که می خواستند بر روی خودشان بریزند بر روی ما می ریختند و هرچه داد می زدیم داغه ، سوختم طرفی نمی بستند و کار خودشان را می کردند در یک چشم برهم زدن حسابی کیسه شده بودیم و تمام بدنمان لیف و صابون می شد و بعد از آن نوبت خودشان می رسید که دلاکان و یا یکی از دوستانشان آنها را حسابی مشتمال دهد جوری که گاهی صدای ترق و ترق استخوانهایشان را می شنیدیم بعد هم زیر دوش اول ما را می شستند و بیرون می فرستادند و بعد نوبت خودشان می رسید سپس به اتفاق به رختکن می رفیتم و در حالی که از سرما دندانهایمان محکم بهم می خورد پایمان در آب حوض کوچک می زدیم که همیشه آب در آن جریان داشت و تر وتمیز بیرون می آمدیم . وآنگاه بعداز لباس پوشیدن انگار که از فتح سرزمینی آمده ایم تاس به دست وسارق به بغل در میان بازار قدم می زدیم و پیروزمندانه و سربلند راهی خانه می شدیم . تمام کیف این حمام باقالی و یا نخود پخته ای بود که پدر  دربین راه می گرفت و ما زیر کرسی خانه همگی می خوردیم.

دم دمای غروب تمام غم عالم هری می ریخت توی دلم و هنوز که هنوزه این غم روز جمعه با من همراهه و از صبح شنبه نفرت دارم .باز صبح زود و رفتن به مدرسه و صف ایستادن و درس پس دادن .

اکنون آن شور و حال دیده نمی شود گویی بچه ها هم بچه های آن زمان نیستند تعدادشان بسیار کم شده است برخلاف آن زمان الآن به زور می توانند یک کلاس را تشکیل دهند درحالی که در دوران ما فقط دوسه تا کلاس اول داشتیم . اکنون آن مدرسه ی قدیمی با آن راهرو درازش با خاک یکسان شده و به جایش ساختمان جدیدی بنا کرده اند.

مدرسه را با زمستانش رها می کنم به سرچشمه برمی گردم که هیچ اثری از آن سوفه های *عمیق و درختان بیدش نیست  زمانی در این حوالی یعنی درست در زیر دیوار ارگ ریگی که اکنون اداره ی پست وتلگراف جایش را گرفته است به تعبیر فرزند شایسته کویر؛ روزگارانی "چشمه آبی سرد که در تموز سوزان کویر، گویی از دل یخچالی سرد بیرون می آید؛ از دامنه کوههای شمالی ایران به دل کویر سرازیر می شود و از دل ارگ مزینان سر بر می آورد"  به راستی آن آب ،سرد و زلال بود به گونه ای که نمی توانستی بیش از دوسه دقیقه دستانت را درآن نگهداری .پدرم که پیری سرد وگرم چشیده ی روزگار است و مویش را در عبادتگاه قنات وکاریز ،سپید کرده وسالیان دراز چون جراحی زبردست استادانه به" اعجاز کلنگها وزیبایی کار وتلاش درتاریکی وحشمت قهرمانی سفردرقعرزمین ومعنی پرمعنی جستجوی آب وتقدس ماورایی کند وکاو درعمق ظلمت ، دور از زمین وزندگی ، برای باز کردن چشمه هایی که کور شده اند" تلاش فراوان نموده است و اگر ادعا کنم که جوشش و خروش آب قنات مزینان بیشتر مرهون رنج ایامی است که در زیرخروارها خاک و درنقب های طولانی و درعمق ده ها متری زمین کشیده است بیهوده نگفته ام و افتخارم این است که تمامی آباء و اجدادی من مردمانی زحمتکش و رنج دیده ای هستند که با دستان تاول زده و پینه بسته رزق و روزی حلال را با آبرومندی و شرف کسب کرده اند و به راستی آنها پیامبران واقعی و فرستادگان حقیقی خداوندگار مستضعفین و محرومینند که با سربلندی رسالت عظیم خویش را درعین تنگدستی و استضعاف بی هیچ توقعی به سرانجام رساندند ومن پیامبر زاده ای از تبار سامیان هستم که این راه را نرفتم و به دنبال زندگی بهتر در شهر بیهوده پرستان گم شدم . هروقت که چون امروز به کویر سفر می کنم و به سیمای نورانی او نگاه می نمایم و در چین و شکن صورت سالخورده اش می نگرم  قوتی تازه می گیرم و پای سخنان استادانه ی او می نشینم که هرگاه برای بردن سفره ی غذایش که نانی کاک و مقداری ماست کیسه ای و یا نان روغنی و اجاری بود به سر قنات می رفتم باترس به چاه نزدیک می شدم و می دیدم که او و همراهانش تا زانو در آب رفته اند و از چهار گوشه ی کاریز بر رویشان آب می بارد و هر لحظه بیم آن می رود که چاه فرو ریزد و آنها درزیر خروارها خاک وگل مدفون شوند ولی انگار هیچ ترسی در دلشان نیست و با داستانهای پدر که با سواد اکابریش چند کتاب داستان را خوانده وشبها تا نیمه های شب قصه شب را گوش می کند می خندند و قوت می گیرند و دوباره با جانی تازه و نیرویی بیشتر کلنگ برزمین می کوبند و گل ولایش را در دلوی که از بالا فرستاده اند خارج می کنند تا به همت آنان کویر دوباره زنده شود و آب به مزارع کشاورزان برسد و روستانشینان از آن سیراب شوند و او یعنی مقنی زاده ای که پدر و مراد من است برایم نقل می کند که آب ین و یا ینگی قلعه ی مزینان دو هزار وپانصدسال پیش توسط طاهر آبشناس در مزینان قدیم جاری شده وچاه قناتش صدوسی متر عمق دارد که در میان قناتهای ایران منحصربه فرداست چرا که عمق بیشتر مادرقناتها یکصد و بیست متری است اما مادر چاه چشمه ی آب مزینان صدوسی متر ارتفاع وقنات آن 17کیلومتر  طول دارد و با سیصد و هفده حلقه چاه بهم متصل می شوند باز اومی گوید که در کنار آب سردچشمه ی قدیم چشمه ای آب گرم دیده است که نگذاشته اند آن را جاری کنند وبعید نیست اگر این آب، روان می شد همچون آب گرم سرعین اردبیل برای بسیاری دردها التیام بخش بود.  

و درآن روزگار زنان کوزه ای بردوش می گرفتند و آب شرب خانه را از آب چشمه  تأمین می کردند و همین آب از داخل جویی به میان بازار می رفت و."از اینجا درختان کهنی که سالیان دراز سر بر شانه هم داده اند،آب را تا باغستان و مزرعه مشایعت می نمایند و بدین گونه صفی را در وسط خیابان مستقیمی که ستون فقرات این روستای بزرگ را تشکیل می دهد، پدید می آورند و از دو سو،کوچه های هم اندازه و رو در روی هم و راسته و همگی در انتها، پیوسته به خیابانی کمربندی که محتوای ده را از باروی پیرامون آن جدا می سازد."  وباز زنها در آن ایام یعنی زمانی که من طفلی بیش نبودم  رخت و لباس و ظرف و ظروفشان را در این آب می شستند معمولا چربی کاسه وبشقابهای لعابیشان را با گل رسی که در کنار جوی آب بود می زدودند و الحق که چه خوب تمیز و براق می شد. ودر وسط بازار در غروب هر روز مردان که خسته دست از کار شسته بودند بردیوار تکیه می دادند و یا در کنار جوی آب می نشستند و چپقهایشان را چاق می کردند و تمام دلخوشیشان به همین لحظاتی بود که درکنار هم نشسته اند ومی گویند و می خندند وب عد هم تا اذان قربانعلی ساعت ساز را می شنیدند که هنوز هم با آنکه هشتاد سال از سنش گذشته صدای رسای اذانش همگان را دعوت به نماز جماعت می کند ؛آنها هم به سمت مسجد رهسپار می شدند ومی شوند.

من که یادم نمی آید اما از پیران روشن ضمیر شنیده ام که در زیر ارگ ریگی سالها پیش که شاید شصت هفتاد سال پیش باشد کبل شیر آسیابی آبی داشته که گندم کشاورزان را آرد می کرده و حیف و صد حیف که هیچ آثاری از آن برجای نمانده وبه هر بهانه ای گوشه ای از ابنیه تاریخی مزینان را خراب و به جایش عمارتی و بنایی ساختند.همچنان که دیوار ارگ و همین سرچشمه را به بهانه ی ساخته شدن مرکز پست وتلگراف و درمانگاه ازصفحه ی روزگار محوگردید.

نه مرا توان رفتن به بالای مزینان است و نه دل برمی دارم که نروم اما چه کنم که امروز تمامی آنچه را که با آن زندگی کرده ام و دوستشان می داشته ام را باید دوباره با نگاهی عمیق بنگرم درست همانند سیاح غریبه ای که برای اولین بار پا به مزینان گذاشته و می خواهد خاطرات سفرش را برای دیگران به ثبت برساند من نیز سفری را از حدیره آغاز کرده ام و در جای جای تاریخ مزینان می گردم و..

                                                              و ادامه دارد...

·        دقی : به کسردال  زمین صاف وبایر

·        نهلی : تشک

·        گرگو و نیشه بور:  گرگان و نیشابور

·        میزو : میزان ، پاییز

·        چله خوردی : چله خردی ، کوچک

·        جیری : کشی

·        کبره :  پوسته ، چرک

·        سوفه : نقب ، سوراخ

    


برچسب‌ها: مزینان, کوچه سرچشمه, دبستان شریعتی, مدرسه شریعتمدار
| 



عاشورا و معیارهای روایی «زبان حال»
نويسنده: علی مزینانی عسکری - جمعه دهم آذر ۱۳۹۱
واقعه ی تلخ عاشورا درسال 61هجری وشهادت جانسوز فرزند فاطمه (س)وهفتاد و دویار باوفایش وبعد از آن اسارت اهلبیت عصمت وطهارت داغی است که با گذشت صدها سال همچنان تازه است و چون محرم می رسد در هر گوشه ای از این کره ی خاکی مراسم عزاداری به گونه های مختلف برگزار می شود حتی در دورترین آبادیها درمحرم مجالس روضه خوانی ونوحه خوانی وذکر مصیبت دایراست و درهر سرزمین با زبان حال خودشان این رستاخیز عظیم را روایت می کنند .
برپایی مجلس عزاداری و اجر وثواب گریه ی بر این مصیبت عظما در روایات اسلامی که از امامان معصوم نقل شده بسیار است ودرزمان حیات مبارکشان خود مجالس روضه خوانی داشته اند وپس از آن شیعه در هر زمان ودر هر مصیبتی از حسین و رویداد عاشورایش یاد می نماید.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی وبرقراری این نظام مقدس درایران معمار کبیر انقلاب ، حیات طیبه این نظام را مرهون زنده نگهداشتن محرم وصفر می داند و خود در حسینیه ی جماران به صورت سنتی  مجلس روضه خوانی برگزار می نماید ومرحوم کوثری درکمال سادگی برای او مصیبت خوانی می نماید به گونه ای که هر بیننده ای با صدای او محزون می شود.
درجنگ هشت ساله هرگاه تلویزیون صحنه ای را نشان می دهد رزمندگان اسلام را می بینید که با همان روش  زادگاهشان درسنگرها برای مولایشان عزاداری  می کنند وپس ازجنگ نیز مداحان با شیوه های مختلف سعی در باشکوهتر برگزار شدن این مجالس می نمایند که البته بعضی نیز درانتخاب شعر وآهنگ افراط می ورزند و به سبک خوانندگان ترانه های مجاز وغیر مجاز نوحه هایشان را تنظیم می نمایند که هر چند مواردی از آنها معروف وجوان پسند می شود اما از سوی علما و هیئتی ها مورد اعتراض قرار می گیرد.
عزاداری در سوگ عزیزان آن هم ائمه ی هدی  اجر فراوان دارد اما نه به هر شیوه وهرزبان حالی که موجب سوءاستفاده وبهر ه برداری دشمنان قرار بگیرد وبخواهند از مسلمانان به خصوص شیعه چهر ه ای غیرمنطقی ویا افراطی ترسیم کنندهمانند؛ قمه زنی وزنجیر زنی با تیغ و لخت شدن وبدن را خونین کردن ویا به کار بردن عباراتی در باره ی معصومین که از حالت عرف وگاه انسانی خارج می شود .
با این مقدمه به سراغ استاد حوزه ودانشگاه و پژوهشگر توانمند مزینانی می رویم تا ببینیم او درنگاه تیز بینانه اش دراین باره چه می گوید .حجت الاسلام محمد صادق مزینانی که سالهاست باقلم توانایش در عرصه ی تحقیق وپژوهش با تولید صدها مقاله وکتاب می درخشد و شاهدان کویرمزینان مفتخر است که درهر رویدادی از محضر فرزندان شایسته مزینان استفاده می کند و دراین راه در معرفی آثار آنان نیز به مخاطبانش پیشگام است
مقله تحقیقی ونقادانه ی این استاد برجسته در12دی ماه 1388شماره 270حوزه باعنوان عاشورا و معیارهای روایی «زبان حال» منتشرشده است که تقدیم می شود.

عاشورا و معیارهای روایی «زبان حال»

زبان حال، اگر به گونه ای درست و با شرایط به بازگویی رویداد عاشورا بپردازد کاری منطقی و درست و مورد پذیرش عالمان دینی است و آثار بسیار خوبی را نیز در پی دارد. اما با کمال تاسف گاهی زبان حال هایی گفته و خوانده و نمایش داده می شود که موجب شرمساری و سر افکندگی است. زبان حال هایی که به هیچ روی با مبانی اعتقادی اسلام و آموزه های آن و همچنین با مقام امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان سازگاری ندارد. برای این که میزان و معیاری برای شناخت زبان حال های درست از نادرست داشته باشیم، اشاره ای به حدود و شرایط بازگویی رویداد عاشورا به زبان حال مفید و مناسب می نماید:

1. پرهیز از خلط زبان حال به زبان قال: در زبان حال، همانند زبان قال، هر چند شاعر، نویسنده و نمایشنامه نویس می تواند آن را به امام(ع) و یا یکی دیگر از اهل بیت(ع) و یا دیگر عاشورائیان، به صراحت و یا به اشاره نسبت دهد. مثلا براساس زبان حال بگوید که امام(ع) چنین گفتند و یا چنین کردند ولی آن چه مهم است این که در مواردی که ممکن است برخی به اشتباه بیفنند باید تصریح کرد که زبان حال است نه زبان قال. بر همین اساس برخی بین زبان حال ، به نثر و شعر تمایز قائل شده و گفته اند: چون در شعر و همانند آن، استفاده از زبان حال زیاد رواج دارد، نیاز به قرینه و یا تصریح به این که آن چه می گوییم زبان حال است نه زبان قال، ضرورتی ندارد. ولی در برخی از نثرها نیاز به قرینه و یا تصریح است، چرا که ممکن است برخی به ظاهر آن، توجه کرده و گمان برند که این عین سخنان امام(ع) است(1) .

به همین جهت علی(ع) در خطبه ای مفصل و مشروح پس از آن که سوره الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر «را تلاوت کردند در بیان حال مردگان در بخشی از آن فرمودند:

وَ لَئِنْ عَمِیَتْ آثَارُهُمْ وَ انْقَطَعَتْ أَخْبَارُهُمْ لَقَدْ رَجَعَتْ فِیهِمْ أَبْصَارُ الْعِبَرِ وَ سَمِعَتْ عَنْهُمْ آذَانُ الْعُقُولِ وَ تَکَلَّمُوا مِنْ غَیْرِ جِهَاتِ النُّطْقِ فَقَالُوا کَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَّوَاضِرُ وَ خَوَتِ الْأَجْسَامُ النَّوَاعِمُ وَ لَبِسْنَا أَهْدَامَ الْبِلَی وَ تَکَاءَدَنَا ضِیقُ الْمَضْجَعِ وَ تَوَارَثْنَا الْوَحْشَةَ وَ تَهَکَّمَتْ عَلَیْنَا الرُّبُوعُ الصُّمُوتُ فَانْمَحَتْ مَحَاسِنُ أَجْسَادِنَا وَ تَنَکَّرَتْ مَعَارِفُ صُوَرِنَا وَ طَالَتْ فِی مَسَاکِنِ الْوَحْشَةِ إِقَامَتُنَا وَ لَمْ نَجِدْ مِنْ کَرْبٍ فَرَجاً وَ لَا مِنْ ضِیقٍ مُتَّسَعا».(2)

هر چند نشانه هایشان ناپدید گردیده است و خبرهایشان قطع شده، چشم عبرت آنان را دید، و گوش خرد بانگشان را شنید. سخن سر دادند بی لب و دهان چنین گفتند: (اما نه زبان قال) که: چهره های شاداب در ترنجید، و تن های نرم پوسید، و مارا پوشاک فرسودگی در بر است و سختی تنگی گور برسد وحشت را به ارث می بریم از یکدیگر. سرایهای خاموش بر سرمان فرو ریخت. چندان که زیبایی تن هامان بر پر نماند و آب و رنگ چهره هامان بر جا... و ماندنمان در خانه وحشت دراز و دیرپا. نه ازاندوهی گشایش یافتیم و نه از تنگی جای، فراخی و رهایش.

2. سازگاری زبان حال با زبان قال: زبان حال نباید با خطبه ها، نامه ها و کارهای امام(ع) ناسازگار باشد. بنابراین شعر و یا نثر و نمایشی که با انگیزه ها و اهدافی که به روشنی در گفتار امام(ع) آمده است ناسازگار است درست نیستند.از باب نمونه: زبان حال هایی که بیانگر آنند که امام حسین در نهضتی که به وجود آوردند مضطر و بدون اراده بودند و یا زبان حال هایی که می گویند: امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان شهید شدند تا از گنه کاران امت شفاعت کنند، با سخنان امام حسین(ع) بویژه با وصیت نامه مشهور آن بزرگوار ناسازگار است.(3) چرا که امام حسین(ع) در این وصیت نامه از اصلاح امور امت امر به معروف و نهی از منکر و... سخن گفته که هم با اضطرار و هم با هدف قیام برای شفاعت از گنه کاران امت سازگاری ندارد. بنابراین، چنین چیزهایی را نمی توان به عنوان زبان حال، گفت و یا نمایش داد.

3. سازگاری با مقام امام(ع) و دیگر عاشورائیان: زبان حال باید با مقام امام(ع) و دیگر عاشورائیان سازگاری داشته و از افراط و تفریط به دور باشد. بنابراین، زبان حال هایی که با علم و عصمت امام(ع) و عزت عاشورائیان سازگار نباشد و یا زبان حال های غلو آمیزی که امام(ع) را موجودی مافوق انسان و در حد خدا و... قرار دهد همانند سخنان کفر آمیزی که برخی از مداحان به تقلید از صوفیان می گویند: ما حسین اللهی ایم، به هیچ روی، درست نیست. متاسفانه در زبان حال هایی که گفته شده افراط و تفریط های بسیاری صورت گرفته است اشعاری از این دست:

شدم راضی که زینب خوار گردد اسیر کوچه و بازار گردد.

با روش و منش امام حسین(ع) و اهل بیت سازگاری ندارد. قیام امام حسین(ع) افزون بر بعد عرفانی و تربیتی بعد حماسی نیز دارد. امام حسین(ع) شخصیتی است که در برابر ستم و ستمگران قیام کرده است و به هیچ روی، ذلت و خواری را نه برای خودش و نه برای هیچ مسلمان دیگری چه رسد به عقیله بنی هاشم زینب کبری نمی پسندد. سخن و عمل او در جاهای گوناگون از عزت و شرافت و آزادی و آزادگی حکایت دارد.(4) ذلت و خواری از نگاه امام(ع) تسلیم در برابر یزید است. اسارت اهل بیت از جمله زینب کبری که به جرم دفاع از حق و حقیقت صورت گرفته، عین عزت و افتخار و سرافرازی است.

این مقاله را درادامه بخوانید...

برچسب‌ها: مزینان, حجت الاسلام محمدصادق مزینانی, زبان حال
ادامه مطلب ...
| 



فرزند شایسته کویرمزینان درباره عاشورا چه گفت
نويسنده: علی مزینانی عسکری - چهارشنبه هشتم آذر ۱۳۹۱

شاهدان کویرمزینان؛ قبل از سفر به مزینان بسیار تلاش کردم تا ازگفته ها ونوشته های فرزند شایسته کویرمزینان درباره حسین (ع)ونهضت عاشورایی اش مطلبی منتشرنمایم ولی هرچه گشتم نتوانستم ویا به دلیل مشکل ارتباطی این توفیق حاصل نشد ولی اکنون که از این سفر معنوی برگشته ام در اولین روز به سراغ دوستان مجله اینترنتی اسرار نامه رفتم که بی تعارف نقش به سزایی در شناساندن افکار واندیشه های بزرگان خطه عالم پرور سبزوار دارند ودرهر مناسبتی با مطلبی ونوشته ای از دانایی سبزواری نقش ونام ویاد او را زنده نگه می دارند .کاری که متاسفانه به هردلیل دراین سرزمین مهجورمانده ودیگران از این نامها بیشتر بهره می برند.این بار این یاوران اندیشه با نوشته ای ازاستاد شریعتی که چهل ودوسال پیش ودر شبی عاشورایی نگاشته است به مدد شاهدان کویرمزینان آمدند وما نیز با همان عنوان وبا تغییر درزمان تقدیم همراهان شاهدان کویرمزینان می نماییم

دکتر شریعتی چهل ودوسال قبل در باره عاشورا چه نوشت؟

دکتر شریعتی چهل سال قبل در باره عاشورا چه نوشت


این نوشته را به نقل از کتاب " حسین وارث آدم" می خوانید:

شب عاشورا بود، عاشورای سال ۴۹؛ گفتم بروم به مجلس روضه ای، که صدایش از هر کوچه و خانه امشب بلند است. منصرف شدم. اما شب عاشورا بود شهر یکپارچه روضه بود وخانه یکپارچه سکوت و درد، چه می‌توانستم کرد؟ از خودم توانستم منصرف شوم، از روضه توانستم منصرف شوم، اما چگونه می‌توانستم خود را از عاشورا منصرف کنم؟
نامه ام را که به دوستم نوشته بودم - دوستی که هرگاه روزگار عاجزم می‌کرد و رنج به نالیدنم وا می‌داشت، به پناه او می‌رفتم - برگرفتم، گفتم در این تنهایی درد و این شب سوگ، بنشینم و با خود سوگواری کنم، مگر نمی‌شود تنها عزاداری کرد؟ نشستم و روضه ای برای دل خویش نوشتم، آنچه را در نامه ی او برای خود نوشته بودم و تصور غربت و رنج خودم بود، تصحیح کردم تا تصویر غربت و رنج حسین گردد.
... پیش چشمم را پرده ای از خون پوشیده است.

در میان هیاهوی مکرر و خاطره انگیز دجله و فرات، این دو خصم خویشاوندی که هفت هزار سال، گام به گام با تاریخ همسفرند، غریو و غوغای تازه ای برپا است:
صحرای سوزانی را می‌نگرم، با آسمانی به رنگ شرم، و خورشیدی کبود و گدازان، و هوایی آتش ریز، و دریای رملی که افق در افق گسترده است، و جویباری کف آلود از خون تازه ای که می‌جوشد و گام به گام، همسفر فرات زلال است.

می‌ترسم در سیمای بزرگ و نیرومند او بنگرم، او که قربانی این همه زشتی و جهل است. به پاهایش می‌نگرم که همچنان استوار و صبور ایستاده و این تن صدها ضربه را بپاداشته است و شمشیرها از همه سو برکشیده، و تیرها از همه جا رها، و خیمه ها آتش زده و رجاله در اندیشه غارت، و کینه ها زبانه کشیده و دشمن همه جا در کمین، و دوست بازیچه دشمن و هوا تفتیده و غربت سنگین و دشمن شوره زاری بی حاصل و شن ها داغ و تشنگی جان گزا و دجله سیاه، هار و حمله ور و فرات سرخ، مرز کین و مرگ در اشغال «خصومت جاری» و ...

می‌ترسم در سیمای بزرگ و نیرومند او بنگرم، او که قربانی این همه زشتی و جهل است. به پاهایش می‌نگرم که همچنان استوار و صبور ایستاده و این تن صدها ضربه را بپاداشته است. ترسان و مرتعش از هیجان، نگاهم را بر روی چکمه ها و دامن ردایش بالا می‌برم: اینک دو دست فرو افتاده اش، دستی بر شمشیری که به نشانه شکست انسان، فرو می‌افتد، اما پنجه های خشمگینش، با تعصبی بی‌حاصل می‌کوشد، تا هنوز هم نگاهش دارد... جای انگشتان خونین بر قبضه شمشیری که دیگر ...
... افتاد! و دست دیگرش، همچنان بلاتکلیف.

نگاهم را بالاتر می‌کشانم: از روزنه های زره خون بیرون می‌زند و بخار غلیظی که خورشید صحرا می‌مکد تا هر روز، صبح و شام، به انسان نشان دهد و جهان را خبر کند.
نگاهم را بالاتر می‌کشانم: گردنی که، همچون قله حرا، از کوهی روییده و ضربات بی امان همه تاریخ بر آن فرود آمده است. به سختی هولناکی کوفته و مجروح است، اما خم نشده است. نگاهم را از رشته‌های خونی که بر آن جاری است باز هم بالاتر می‌کشانم:  ناگهان چتری از دود و بخار! همچون توده انبوه خاکستری که از یک انفجار در فضا میماند و ... دیگر هیچ!
پنجه ای قلبم را وحشیانه در مشت می‌فشرد، دندان هایی به غیظ در جگرم فرو می‌رود، دود داغ و سوزنده ای از اعماق درونم بر سرم بالا می‌آید و چشمانم را می‌سوزاند، شرم و شکنجه سخت آزارم می‌دهد، که: «هستم»، که «زندگی می‌کنم».

این همه «بیچاره بودن» و بار «بودن» این همه سنگین! اشک امانم نمی‌دهد؛ نمی‌توانم ببینم. پیش چشمم را پرده ای از اشک پوشیده است.در برابرم، همه چیز در ابهامی ‌از خون و خاکستر می‌لرزد، اما همچنان با انتظاری از عشق و شرم، خیره می‌نگرم؛
شبحی را در قلب این ابر و دود باز می‌یابم، طرح گنگ و نامشخص یک چهره خاموش، چهره پرومته، رب‌النوعی اساطیری که اکنون حقیقت یافته است. هیجان و اشتیاق چشمانم را خشک می‌کند. غبار ابهام تیره ای که در موج اشک من می‌لرزد، کنارتر می‌رود . روشن تر می‌شود و خطوط چهره خواناتر.
چقدر تحمل ناپذیز است دیدن این همه درد، این همه فاجعه، در یک سیما، سیمایی که تمامی ‌رنج انسان را در سرگذشت زندگی مظلومش حکایت می‌کند. سیمایی که ... چه بگویم؟

مفتی اعظم اسلام او را به نام یک «خارجی عاصی بر دین الله و رافض سنت محمد» محکوم کرده و به مرگش فتوی داده است. و شمشیرها از همه سو برکشیده، و تیرها از همه جا رها، و خیمه ها آتش زده و رجاله در اندیشه غارت، و کینه ها زبانه کشیده و دشمن همه جا در کمین، و دوست بازیچه دشمن و هوا تفتیده و غربت سنگین و دشمن شوره زاری بی حاصل و شن ها داغ و تشنگی جان گزا و دجله سیاه، هار و حمله ور و فرات سرخ، مرز کین و مرگ در اشغال «خصومت جاری» و ...

در پیرامونش، جز اجساد گرمی‌که در خون خویش خفته اند، کسی از او دفاع نمی‌کند. همچون تندیس غربت و تنهایی و رنج، از موج خون، در صحرا، قامت کشیده و همچنان، بر رهگذر تاریخ ایستاده است.
نه باز می‌گردد،
که : به کجا؟
نه پیش می‌رود،
که : چگونه؟
نه می‌جنگد،
که : با چه؟
نه سخن می‌گوید،
که : با که؟
و نه می‌نشیند،
که : هرگز !
ایستاده است و تمامی ‌جهادش اینکه ... نیفتد

همچون سندانی در زیر ضربه های دشمن و دوست، در زیر چکش تمامی ‌خداوندان سه گانه زمین(خسرو و دهگان و موبد - زور و زر و تزویر - سیاست و اقتصاد و مذهب)، در طول تاریخ، از آدم تا ... خودش! به سیمای شگفتش دوباره چشم می‌دوزم، در نگاه این بنده خویش می‌نگرد، خاموش و آشنا؛ با نگاهی که جز غم نیست. همچنان ساکت می‌ماند.

نمی‌توانم تحمل کنم؛ سنگین است؛ تمامی‌«بودن»م را در خود می‌شکند و خرد می‌کند. می‌گریزم. اما می‌ترسم تنها بمانم، تنها با خودم، تحمل خویش نیز سخت شرم آور و شکنجه آمیز است. به کوچه می‌گریزم، تا در سیاهی جمعیت گم شوم. در هیاهوی شهر، صدای سرزنش خویش را نشنوم.
خلق بسیاری انبوه شده اند و شهر، آشفته و پرخروش می‌گرید، عربده ها و ضجه ها و عَلم و عَماری و «صلیب جریده» و تیغ و زنجیری که دیوانه وار بر سر و روی و پشت و پهلوی خود می‌زنند، و مردانی با رداهای بلند و.......
عمامه پیغمبر بر سر و....... آه ! ... باز همان چهره های تکراری تاریخ! غمگین و سیاه پوش، همه جا پیشاپیش خلایق!

تنها و آواره به هر سو می‌دوم، گوشه آستین این را می‌گیرم، دامن ردای او را می‌چســــبم، می‌پرسم، با تمام نیــــــــاز می‌پرسم؛ غرقه در اشک و درد: «این مرد کیست»؟ «دردش چیست»؟ این تنها وارث تاریخ انسان، وارث پرچم سرخ زمان، تنها چرا؟ چه کرده است؟ چه کشیده است؟ به من بگویید: نامش چیست؟
هیچ کس پاسخم را نمی‌گوید!
پیش چشمم را پرده ای از اشک پوشیده است
منبع : مجله اینترنتی اسرارنامه به نقل ازخبرآنلاین

برچسب‌ها: حسین وارث آدم
| 



مطالب قديمي تر »