درباره نويسنده
علی مزینانی عسکری
کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان  معرفی نماید.
دهستان مزینان باقدمت هزاران ساله اش ،  و از  توابع بخش داورزن و شهرستان سبزوار، با مختصات جغرافيايي 56 درجه و 49 دقيقه طول شرقي و 36 درجه و 18 دقيقه عرض شمالي، در 6کيلومتري جنوب غربي شهرستان داورزن و در 295 کيلومتري شهر مقدس مشهد  و هشتاد کیلومتری شهرستان سبزوار قرار دارد. اين دیار با ارتفاع 810 متر از سطح دريا و اقليم نيمه بياباني، تابستان‌هاي گرم و خشک و زمستان‌هاي سرد دارد.
مزینان از شمال غربي به روستاي بهمن آباد، از جنوب به روستاي غني آباد و از شرق به ارتفاعات پيرامون محدود مي‌شود.
قدمت  مزينان به دوره‌هاي قبل از اسلام مي‌رسد. محوطه باستاني، مسجد جامع و کاروانسرا، در داخل و همچنين بافت قديمي روستا نشانگر تاريخ کهن آن است.
ريشه کلمه مزينان، مزن و مزنا است. در زبان کردي، «مزن» به معناي دانشمند و «مزنا» به معناي جايگاه دانشمندان است و از اين رو، لغت مزينان به معناي جايگاه دانشمندان ترجمه شده است.
رود کالشور از جنوب مزینان می گذرد و قنات پرآبی در قسمت جنوبی این روستا وجود دارد که سرچشمه ی آن کوه های شمالی بخش داورزن می باشد و گوارایی و وفور آن در حاشیه کویر موجب حیرت است. مرحوم دکتر علی شریعتی از این قنات درکتاب کویر خود یاد کرده است .
مسجد جامع آن تک ایوانی و مربوط به عهد صفوی است. صنیع الدّوله می نویسد : «ده سال قبل در مزینان مسجد جامعی بنا کرده اند . ولی قبل از این ، در همین مکان مسجد جامعی بوده است.»
بقعه امام زاده سید حسین و آرامگاه سید اسماعیل در 2 کیلومتری مزینان و در حاشیه بهمن آباد قرار دارد. تپه ی باستانی بِل قوز و خرابه های شهر قدیمی بادغوس درمسیر بادقوس و آب انبار و رباط شاه عبّاسی و یک بنای چاپارخانه مربوط به عهد مأمون عباسی که برای امرِ بَرید و مراسلات از آن استفاده می شده ، در اطراف این روستا قرار دارد. مضافاً این که دَه ها مسجد درکوچه وخیابان های آن ساخته شده که نشان از اعتقاد و ریشه های دینی اهالی دارد. در دوره ی قاجار وقایعی در آن رخ داده است از جمله ، قتل شاهرخ میرزا ، نوه ی نادرشاه افشار به دستور آقا محمدخان قاجار ، هجوم ترکمان ها دراواخر قاجار به ناحیه ی بیهق که باعث ناامنی و بی ثباتی منطقه گردیده و عدم کنترل دولت مرکزی باعث هجوم یاغیان وراهزنان به این دیار شده است.
مزینان از دیرباز دارالحُکم یا دادگاهی محلی داشته و بزرگان آنجا مورد وثاق منطقه بوده ، برای حلّ و فصل دعاوی خود به آن مراجعه می نموده اند . در مورد بیارجَمَند و میامی و عباس آباد می خوانیم که اهالی آن جا برای تأمین مایحتاج و نیز برای مداوای امراض و تأمین داروی مورد نیاز خود به مزینان می رفته اند. از طرف دیگر عشایر "خارتوران" نیز محّل رجوع و رفت و آمدشان مزینان بوده است.
(منبع : فرهنگ اماکن و جغرافیای تاریخی بیهق (سبزوار) / نویسنده : محمود محمّدی (کارشناس ارشد در زمینه تاریخ و تمدن ملل اسلامی) ، نشرآژند ،  صفحات 167 تا 169)
مردم مزينان به زبان فارسي سخن مي‌گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند. که می توان از آن به عنوان دروازه ورودی فرهنگی و مذهبی خراسان رضوی نام برد .
براساس نتايج سرشماري سال 1375، مزينان 1794 نفر جمعيت داشته است که سال 1385، به حدود 1835 نفر افزايش يافته است.
این دهستان به لحاظ آثار تاریخی و باستانی و جاذبه های توریستی آن ، به ثبت آثارملی درآمده است.
مزینان خاستگاه خاندان بزرگ شریعتی است که مرحوم استاد محمدتقی شریعتی مزینانی و فرزند برومندش دکتر علی شریعتی مزینانی ازاین دیار برخاسته و درتاریخ انقلاب اسلامی می درخشند.
عاشورای حسینی درمزینان، همیشه موردتوجه عزاداران اهلبیت عصمت وطهارت است و هرسال خیل عظیمی ازشیفتگان مکتب تشیع در تعزیه ی عاشورای مزینان که باشکوه خاصی برگزار می شود شرکت می کنند.
بیش از شصت شهید و دهها ایثارگر ، جانباز و آزاده ازاین خطه قهرمان پروردر هشت سال دفاع مقدس تقدیم به نظام مقدس جمهوری اسلامی شده است که دو خانواده سه شهید و دو خانواده دو شهید، مزینان را متمایز از روستاهای دیگر خطه خراسان نموده است  لذا این وب به یاد شهدای مزینان  با عنوان شاهدان کویر مزینان از دی ماه سال 1390 در فضای مجازی شروع به فعالیت کرد تا پایگاهی باشد برای تمامی مزینانیها درسراسر گیتی...
در معرفی این کویر تاریخی همین بس که فرزند شایسته اش دکترعلی شریعتی مزینانی بارها مزینان را عشق آباد و محل هبوط خویش می داند وعلاوه برکتاب ارزشمند کویر در دیگر آثارش از مزینان و مزینانی به نیکی یاد می کند و آرزویش دوباره باز گشتن او به زادگاهش بود و امیدواریم این آرزو حداقل با رجعت پیکر مطهرش که به امانت در جوار حرم بانوی صبر ومقاومت حضرت زینب (س) آرمیده است محقق شود. در این تاریخ نوشت گوشه ای از عشق علی به مزینان را تقدیم به همه ی مزینانی ها می نماییم :

روستای محبوب من !مزینان!

روستاي محبوب من ! مزينان ! اي گرسنه ژنده پوش مغموم که بر حاشيه خشک و تشنه کوير افتاده ‏اي ، اي نجيب ‏زاده بزرگواري که قرباني ستم ايّامي و رنجور فقر و محکوم ويراني و فراموشي و شرف تبار و شکوه تاريخت مستمندي را بر تو روا نمي‏ دارد .

اي کوه و کوير و اَرگ و بازار و مدرسه و رِباط و سرچشمه و قبرستاني که همه از اجداد من سخن مي‏ گویيد و يادگار عصمت اعصاريد ، اعصار سرشار از ايمان و لبريز از آرامش و يقين و طهارتي که در زير منجلاب اين تمدّن کثيفي که در آن ، تنها وقاحت و حقارت و نيرنگ و قساوت خوب مي ‏پرورند ، براي هميشه مدفون شدند و عصري آمد که خورشيدش از مغرب مي ‏تابد و اشعه سياهش همچون چنگال هول آور ديو بر سرزمين اهورایي ما سايه افکنده است وقنديل‏هایي را که در آن عصير زيتون شرقي مي ‏سوخت و از آن خدا تابان بود خاموش کرد . اي در و ديوارهاي شکسته ، خانه ‏هاي گلين ، مزرعه‏ هاي غبار گرفته و کوچه باغ‏هاي اندوهبار هميشه پایيزي و شما مردم نيرومند و هوشيار و مغروري که اينک گرسنگي آواره‏ تان کرده است و به بردگي شهرهاي روسپي خسب تهران و گرگان و... تان برده است !

و تو اي* مسينان ! اي نام اهورایي که از بزرگي عصر مزداپرستي حکايت مي‏ کني و اکنون ، پيران شکسته و زنان چشم به راه و کودکان بي ‏پناهي را در خود داري که پدران ، شوهران و پسران‏شان به جستجوي نان ، تو را که تهيدست مانده ‏اي ترک کرده‏ اند . چقدر شما را دوست مي‏ داشتم و شما مي ‏دانيد که علي رغم زندگي ، چه تعصّبي داشتم که يک روستایي راستين بمانم و به شما وفادار باشم . [ دکتر علی شریعتی ، مجموعه آثار 35 ، بخش 1 ،انتشارات آگاه ، چاپ دوم ، 1372 ، ص 437 ]

ابوالحسن علی بن زید بیهقی معروف بابن فندق، مزینانی ها را مردمانی هنرمند و با مروت می داند و در معرفی بیت حکام مزینان می گوید: " ابوعلی الحسن بن عباس مروزی بود که درمزینان متوطن شد و سلطان محمود سبکتکین ریاست مزینان بوی داد بنیابت خواجه رئیس صاحب دیوان خراسان ابوالفضل سوری المعتز ، واولاد اوحکام ربع بودند ، مردمانی هنرمند وبامروت"
درادامه فصل بیت حکام مزینان ، بیهقی از قاضیان وراویان حدیثش  یادمی کند که روزگاری در مزینان متوطن شده اند و به کار قضاوت مشغول بوده اند از جمله الحاکم ابوالعلاء صاعدبن محمد الحنیفی که هم قاضی بوده وهم محدث وجد اومسعود بن شعیب بن محمدبن جعفر الحنیفی نیز که از علما و روات احادیث بوده و درجایی دیگر ازادیبانش می گوید که سرآمد شاعران عصر بوده اند"الادیب ابوسعد اسعد بن محمد المزینانی ، اورا ادیب ابوسعد المزینانی گفتند، ادیبی فاضل و مخرج بود ، ازمنظوم او این ابیات است که امام محمد بن حمویه را گوید:

یا صاحب الدیران زمت جمالکم              بجانب الجزع من جرعاء وادیها

بلغ سلامی الی الذلفاء من حرض           و انشدیها قریضا  قاله فیها...

علامه علی اکبردهخدا که عمری را برای احیای زبان پارسی تلاش و مجاهدت نموده وتوانسته درمدت حیات مبارکش آثار ارزنده ای را برجای بگذارد در توضیح  واژه ی مزینان با اشاره به کتاب " الانساب سمعانی "  درلغتنامه اش آورده است :" مزینان شهری است در خراسان ، وسپس به  این شاعر مزینانی اشاره می کند که سوزنی درتضمین اشعار او گفته :

 چونین قصیده گفت مزینانی ادیب             اندرحق امیر اسماعیل گیلکی...

 هست این جواب شعرمزینانی آنکه گفت       یارب چه دلربای وفریبنده کودکی...

ابنیه و اماکن تاریخی مزینان

همان گونه که ذکر شد دیار  تاریخی مزینان جزئی از شهرستان سبزوار می باشد و در آخرین حد غربی این شهرستان قرار گرفته است . بافت قدیمی این روستا که در چهارچوب باروی قدیمی دوره قاجار قرار گرفته، به وسیله سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده است. این روستا دارای یک مجموعه تاریخی شامل: کاروانسرا، دو مسجد تاریخی، مدرسه علمیه، باروی قدیمی و دو تپه باستانی می باشد. در ادامه، به معرفی این مجموعه ی تاریخی  می پردازیم؛

مدرسه علمیه شریعتمدار

این مدرسه در مرکز بافت قدیم روستا بر روی بدنه خیابان اصلی که بافت قدیم را به دو بخش منشعب می کرده، قرار گرفته است .  پلان کلی ابن بنا مدرسه ای است دو ایوانی با حیاط مرکزی، ده حجره در اطراف حیاط، دو مدرسه در ضلع مقابل ورودی و اتاقهای مربوط به اساتید و رئیس مدرسه و آشپزخانه، کتابخانه و سرویس بهداشتی. مساحت کل زمین مدرسه 810 متر مربع است؛ حیاط آن، 229 متر مربع است و زیربنا با زیرزمین، 650 متر مربع می باشد.

ویژگیهای معماری

ورودی مدرسه در جهت شرق می باشد. در دو سوی ورودی مدرسه، در هر طرف، سه رواق وجود دارد که به تناوب در هر سو، دو رواق بزرگ تر و یکی کوچک تر می باشد. پس از عبور مدرسه شریعتمدار، نمای بیرونی مدرسه دید ازشمال شرق از پیش طاق ورودی که در دو طرف دارای سکوست، وارد هشتی مدرسه می شویم، پس از ورود به هشتی در سمت چپ، اتاق رئیس مدرسه و در سمت راست، اتاق مدرّسان قرار گرفته است. پس از عبور از هشتی و ایوان مدرسه وارد حیاط می شویم. حیاط مدرسه مستطیل شکل است که در وسط دارای دو باغچه و حوض می باشد. کف حیاط با موزائیک مفروش است. در ضلع غربی حیاط که محور اصلی بنا می باشد یک ایوان دیگر قرار گرفته و جلو ایوان برای استفاده به عنوان مدرس در تابستان، باز بوده است. در ده 1350ش دهنه ایوان را با درِ مشبّک آهنی پوشانده اند و اکنون به عنوان کتابخانه مورد استفاده قرار می گیرد. طاق ایوان به صورت گهواره ای است. در دو سوی ایوان، دو مدرس قرار دارد که دارای پوشش گنبدی به شکل کلمبه است. در ضلع شرقی مدرسه بجز ورودی و دو اتاقی که توضیح داده شد، دو اتاق گنبددار دیگر نیز در انتهای این ضلع قرار دارد که از اتاق دارای پوشش گنبدی در ضلع جنوب شرقی اکنون به عنوان آشپزخانه استفاده می شود. اتاق ضلع شمال شرقی نیز که دارای دو قسمت است که بخشی به طاق گنبدی و بخشی به طاق گهواره ای پوشش شده است احتمالاً این قسمت به عنوان کتابخانه مورد استفاده بوده است. زاویه شمال شرقی مدرسه دو طبقه است که در زیرزمین آن، سرویسهای بهداشتی قرار دارد. حجره های مدرسه در ضلع شمالی و جنوبی واقع شده که در هر ضلع، پنج حجره قرار گرفته است. کف حجره ها نسبت به حیاط حدود چهل سانتیمتر ارتفاع دارد. هر حجره دارای یک پیش طاق است. این پیش طاقها خیز کم و سقف هلالی شکل دارند. درِ هر ضلع حجره میانی که در محور تقارن بنا قرار گرفته است، نسبت به حجره های جنبی بزرگ تر است و در دو طرف ورودی حجره نیز دو طاقچه تعبیه شده است. هر یک از حجره ها دارای دو درگاه، چهار طاقچه برای گذاشتن وسایل و یک اجاق می باشد که اجاقهای داخل حجره ها در مرمّتهای اخیر مدرسه مسدود شده است. در جلو ورودی حجره ها در زیر پیش طاق نیز اجاق دیگری تعبیه شده است که اجاق داخل برای گرم کردن و اجاق بیرونی برای پخت و پز استفاده می شده است. با توجه به اینکه مدرسه در کنار مسجد قرار داشته، دارای مسجد نبوده است. مصالح به کار رفته در بنا آجر به همراه ملات گچ نیم کوب است. در مرمتهای جدید از آجر و ماسه سیمان استفاده شده است

قدمت؛
تاریخ دقیق بنای مدرسه مشخص نیست، ولی بر اساس نوشته مطلع الشمس در مسافرت ناصرالدین شاه به سال 1300ق مدرسه مزینان وجود داشته است . احتمالاً مدرسه اندکی پس از سیل مزینان که به سال 1286ق به وقوع پیوسته، با ساخته شدن روستا در محل جدید بنا شده است. بانی مدرسه آیة اللّه حاج سید ابراهیم غفوری، معروف به شریعتمدار، مرجع تقلید و روحانی معروف سبزوار می باشد. وی موقوفاتی نیز بر مدرسه وقف کرده که وقفنامه آن معرفی می شود . مرمّتها از ابتدا زیر نظر متولّی بر اساس درآمد موقوفات بوده است، با متروکه شدن مدرسه در چند دهه اخیر، مرمّتهای مدرسه به وسیله مردم روستا انجام شده است
این بنا در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مرکز شکل گیری حرکتهای انقلابی و پایگاه های فعال؛ انجمن اسلامی مزینان،بسیج شهدای مزینان ،کتابخانه دکترعلی شریعتی مزینانی، دفتر شورای حل اختلاف، شورای اسلامی ،مرکز بهداشت و دوره ای نیز مدرسه علمیه حضرت صاحب الزمان(عج) بوده است

کاروانسرای شاه عباس (رباط)

این بنا از خارج دارای یک پلان مستطیل شکل است که اضلاع شمالی و جنوبی آن طولانی تر از اضلاع شرقی و غربی آن است. ورودی بنا در میان یک ایوان رفیع واقع شده است که این ایوان در ضلع شمالی بنا قرار دارد ودر طرفین ایوان در هر طرف سه طبقه طاقنما واقع شده که طاقنمای وسطی و آخری بصورت مربع می باشد.حال اینکه طاقنماهای طبقه اول و سوم بصورت مستطیل بوده که از طریق وروردی باریکی که این قوس هلالی روی آن زده شده به اطاقک انتهای آن راه پیدا می کنیم .در طرفین این طاقناها در هر طرف یک غرفه دو طبقه وجود دارد که هر دو دارای طاقنماها و قوسهای جناغی هستند.
از انتهای دیوار غرفه ها در طبقه دوم دو در گاهی به اطاق پشت غرفه ها نورمی دهند.قوس این در گاهی ها نیز هلالی  هستند.در طرفین این غرفه ها نیز در هر طرف دو غرفه یک طبقه وجود دارد که در دیوار انتهای هر کدام از غرفه ها یک یا دو سراخ مستطیل شکل 20*10است که به طاقنمای غرفه نور می دهند.
در داخل ایوان بالای سر در کتیبه مربع شکل به ابعاد 1*1متر در وسط و داخل قاب ورودی در روی هر لچکی یک لوحه مستطیل به ابعاد25*60سانتیمتر نصب شده است.لوحه بزرگ وسطی و لوحه سمت راست از سنگ مرمر سفید و لوحه سمت چپ از سنگ خاکستری رنگ است.در طرفین ایوان دو سکو وجود دارد که هرکدام حدود یک متر از زمین ارتفاع دارند.

قدمت؛
بر اساس اولین گزارش منتشر شده باستانشناسی ، این بنا به سال 1064هجری قمری توسط حاج محمد طالب فرزند حاج معین الدین محمد اصفهانی برسم سنت حسنه وقف ، بر بازماندگان راه احداث گردیده است در سال 1283هجری قمری توسط حاج علی تقی تاجر کاشانی مرمت گردیده وسپس به سال 1318توسط حاج محمد علی آقا فرزند حاج علی تقی کاشانی ترمیم گردیده است.
داشتن ایوان های قرینه در مقابل یکدیگر و غرفه ها و طاقنماهای جناقی این بنارا مربوط به دوران صفویه کرده است.از آثار باقیمانده این کاروانسرا آجرهای بزرگ آن است که احتمالاً متعلق به دوره ساسانی بوده و در اوایل دوره اسلامی احتمالاً دوره عباسیان با مصالح آن کاروانسرای بزرگی در این منطقه ساخته اند ، آن را به زمان هارون الرشید نسبت می دهند.

کاروانسرای مأمونی؛
این بنا که حاکی از عهد عباسیان است در مقابل کاروانسرای صفوی ساخته شده است که متأسفانه و به بهانه مرمت در حال حاضر تخریب و به دلایل نامعلوم به فراموشی سپرده شده است.

حدیره؛
معروف است به محل دفن دختر هارون الرشید که می گویند حذیره نام داشته است. این بنا نیز مورد سرقت یغماگران فرهنگی قرار گرفته و به احتمال دفینه ای از آنجا به تاراج برده اند.

مسجد جامع ؛
اين مسجد که در عهد سلجوقيان يا ديليميان ساخته شده است، داراي شناسنامه ثبتي از سازمان ميراث فرهنگي است و از ابنيه بسيار قديمي است که در وسط بازار مزینان بنا شده است

جاده تاریخی ابریشم؛

جاده ابریشم یا راه ابریشم شبکه راههای متصل شده‌ای بمنظور بازرگانی در قاره آسیا بود که شرق و غرب و جنوب آسیا را بهم و به شمال آفریقا و شرق اروپا متصل می‌کرد.
این راه از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسو می‌آمد و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی می‌شد و از طریق بیش‌بالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا می‌رسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو،سرخس،نیشابور، گرگان به ری می‌آمد و از ری به قزوین و زنجان و تبریز و ایروان می‌رفت و از ایروان به طرابوزان یا بیکی از بنادر شام منتهی می‌گردید.
مزینان در مسیر این راه تاریخی قرار دارد و گفته اند امام هشتم شیعیان از این مسیر به سمت نیشابور و توس عزیمت نمود به همین خاطر در چند سال اخیر همزمان با ولادت با سعادت این امام همام مراسم استقبال با هنرمندی تعزیه خوانان مزینانی و حضور مسئولین فرهنگی و محلی شهرستانهای سبزوار و داورزن برگزار می شود.

قنات ؛

این قنات در جنوب غربی مزینان واقع شده و مشهور است شخصی به نام طاهر آبشناس در 1400 سال پیش و در زمان مأمون عباسی آن را حفر و گسترش داده و البته نقل است که قدمت آن بیش از 2500 سال می باشد.

طول این قنات 13کیلومتر و دارای 127لیتردرثانیه  آبدهی شیرین و گوارا است که سیصدمترجلوتر ازمظهرقنات تبدیل به دونهرعلیا(بالا)  سفلی(پایین) می شود و یکی از طولانی ترین قنات های موجود در کشور است و دارای 138 حلقه چاه می باشد که به وسیله نقب های زیر زمینی به هم متصل شده اند.عمق مادر چاه آن 130متر می باشد؛با توجه به اینکه متوسط عمیق ترین مادر چاه های قنات های موجود در کشور 120 متر است؛ از این حیث نیز قنات مزینان از قنات های استثنایی کشور است.
دکتر علی شریعتی مزینانی در باره ی قنات و چشمه ی جاری آب مزینان در کتاب زیبای کویر می نویسد: «بركرانه كوير، به تعبير حدودالعالم ، "شهركي" است كه شايد با همه روستاهاي ايران فرق دارد . چشمه آبي سرد كه در تموز سوزان كوير ، گويي از دل يخچالي بزرگ بيرون مي آيد ، از دامنه كوه هاي شمالي ايران به سينه كوير سرازير مي شود و از دل ارگ مزينان سر بر مي دارد ... از اينجا درختان كهني كه سالياني دراز سربرشانه هم داده اند ، آب را تا باغستان و مزرعه مشايعت مي كنند و بدين گونه ، صفي را در وسط خيابان مستقيمي كه ستون فقرات اين روستاي بزرگ را تشكيل مي دهد ، پديد مي آورند و از دو سو ، كوچه هايي هم اندازه و روي در روي هم و راسته و همگي در انتها ، پيوسته به خياباني كمربندي كه محتواي ده را از باروي پيرامون آن جدا مي سازد . درست گويي عشق آباد كوچكي است ، و چنانكه مي گويند ، هم بر انگاره عشق آبادش ساخته اند ، [ مجموعه آثار 13 ( هبوط در کویر ) ، ص 235 ]»
اطلاعات بیشتر درباره ی مزینان را در بخش مزینان شناسی همین وب و در کانال تلگرامی شاهدان کویر به نشانی ؛
http://telegram.me/shahedanemazinan
مشاهده بفرمایید
  • صفحه نخست
  • پروفایل نویسنده وبلاگ
  • نسخه موبایل
  • آرشيو وبلاگ
  • تماس با من
  • فيد وبلاگ
مطالب اخير
  • معرفی دهیار جدید مزینان
  • "دیدار پاییزی" مصطفی جلالی پور و تاریخ سازی در هنر موسیقی ایرانی
  • دیدار دکتر مزینانی معاون فرهنگی دبیرخانه شورای‌عالی مناطق آزاد با سفیر قزاقستان
  • مدیر شعب بانک تجارت استان خراسان رضوی خواستار حمایت بیشتر مردمی از بانک تجارت شعبه مزینان شد
  • تأکید رئیس سازمان بهزیستی کشور بر رفع مشکلات مرکز سالمندان مزینان
  • دومین کتاب شاعر جوان مزینانی عبداله محمدی مزینان منتشر شد
  • حسینی مزینانی: جشنواره قرآن و حدیث، عرصه رقابت و معرفت قرآنی طلاب المصطفی است
  • پیام تشکر و اعتذار خانواده شهیدان حسینی مزینانی
  • پیام تسلیت استاندار خراسان رضوی در پی درگذشت مادر شهیدان حسینی مزینانی
  • پیام تسلیت ​فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پی درگذشت مادر شهیدان حسینی مزینانی
  • پیام تسلیت رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پی درگذشت مادر شهیدان والامقام «حسینی مزینانی»
  • پیام تسلیت رئیس مجلس برای درگذشت مادر شهیدان حسینی مزینانی
  • پیام تسلیت پزشکیان در پی درگذشت مادر شهیدان حسینی مزینانی
  • مادر شهیدان حسینی مزینانی به فرزندان شهیدش پیوست
  • مناطق آزاد، پشتوانه تاب آوری ملی در حوزه سلامت و غذا و دارو در بحران جنگ کشور
  • عاشورای مزینان طولانی ترین نمایش آیینی در جهان به روایت تصویر...بخش  دوم؛ صبح عاشورا
  • عاشورای مزینان طولانی ترین نمایش آیینی در جهان به روایت تصویر...بخش اول؛ صبح عاشورا
  • مزینانی: بهشت زهرا در زمان کرونا نه آرامستان که خط مقدم یک جنگ تمام عیار بود
  • تاکید مزینانی بر اجرای هدفمند سند راهبردی اعتلا
  • جلسه هم اندیشی توسعه گردشگری با محوریت مزینان در بنیاد شریعتی برگزار شد
  • اولین گردهمایی رزمندگان و ایثارگران مزینانی در تهران برگزار شد
  • گلواژه شعر مزینان(23)...  ولادت حضرت معصومه(س) /  حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی
  • برپایی بازارچه کسب و کار دانش آموزی در کاروانسرای تاریخی و جهانی مزینان
  • اجرای کنسرت "جوانه در کویر" در کاروانسرای جهانی مزینان
  • کتاب «چند تکه از محراب»؛ نوشته طیبه مزینانی روایتی از ورزش، ایثار و شهادت
  • موفقیتی دیگر برای هنرمند مزینانی  در شب موسیقی ایران
  • مزینانی گریمور سینما: گریم؛ جادویی‌ست که گاه خود نیز بخشی از آن می‌شویم
  • تجلیل از بانوی کشاورز نمونه مزینانی حاجیه خانم مریم ناطقی مزینان
  • گلواژه شعر مزینان(22)...  ولادت امام زمان(عج) /  علی مزینانی عسکری
  • راهپیمایی یوم الله بیست و دوم بهمن در مزینان
موضوعات سایت
  • فیلم
  • با شهدا و رزمندگان مزینان
  • اخبار مزینان
  • مشاهیر مزینان
  • یادواره شهدای مزینان
  • آلبوم شهدای مزینان
  • ورزشی
  • آثارباستانی
  • سیاسی
  • مذهبی
  • مقاله
  • فرهنگی
  • شریعتی
  • گالری عکس مزینان
  • مزینان شناسی
  • مزینان دررسانه
  • بهداشت و درمان
  • عاشورای مزینان
  • هنری
  • شعر مزینان
  • اجتماعی
  • خاطرات و دلنوشته
برچسب‌ها سایت
  • مزینان
  • مزینانی
  • شاهدان کویرمزینان
  • شاهدان کویر
  • شریعتی
  • عاشورا
  • شهید
  • هنرمند
  • محرم
  • شاهدان کویر مزینان
  • شاعر
  • داورزن
  • امام
  • علی مزینانی عسکری
  • جاده
  • حسین محمدی
  • علی جعفری مزینانی
  • دکتر علی شریعتی
  • ع
  • روزی روزگاری مزینان
آرشيو وبلاگ
  • عناوين مطالب
  • آذر ۱۴۰۴
  • آبان ۱۴۰۴
  • مهر ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • آرشيو
دوستان من
  • مقام معظم رهبری(مدظله)
  • آپلود عکس
  • داورزن نیوز
  • آسمان آبی من
  • فرهنگ واژگان فارسی
  • بهمن آباد
  • خبرگزاری فارس
  • هزاران سایت
  • بی مرگی(شاعر مزینانی)
  • خطه فریومد
  • روستای مهرسبزوار
  • اسلام دین حق وبلاگ مزینانی
  • فانوس خیمه مزینانی
  • مرجع عالیقدر آیت الله سیستانی
  • مرجع عالیقدر آیت الله وحیدخراسانی
  • پایگاه خبری سبزوارما
  • خبرگزاری نسیم
  • سبزوار نگار
  • سبزوارپیام
  • مجله اینترنتی اسرارنامه
  • خانه فرهنگ دانشجو
  • سبزوارنیوز
  • سلام سربدار
  • سبزوارآنلاین
  • خط ربط
  • استاد شیخ حسین انصاریان
  • هاشمی رفسنجانی
  • رشنکی وبلاگ کلاته مزینان
  • وبسایت دکترشریعتی
  • مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام
  • وبلاگ طنزهای اجتماعی مملی سبزواری
  • وبلاگ مزینان سیتی
  • روایت های  فابریک جنگ
  • وبلاگ تاج مزینانی
  • شعر،خاطره
  • کانون فرهنگی هنری زینبیه مزینان
  • فاش نیوز
  • مجمع جهانی اهلبیت(ع)
  • پایگاه خبری تحلیلی صبح سبزوار
  • دهیاری مزینان
  • اخبارداورزن
  • وبلاگ یزدان سالاری
  • صنایع دستی چرم شوکا مزینانی
  • مشهدعکس
  • وبلاگ دکترعلی شریعتی
  • جبهه آرمانی یاران شریعتی
  • وبلاگ قاسم ملا
  • وبلاگ فراهنگ طوس
  • پایگاه اطلاع رسانی علی شریعتی
  • میهن میل
  • وبلاگ افلاکیان  0098 تاج مزینانی
  • کربلایی حسن ذاکری بهمن آبادی
  • وب سایت سبزوار نیوز
  • وبلاگ کویرمزینان
  • کلمات قصاردکتر شریعتی
  • وبلاگ شریعتی
  • وب دکتر شریعتی از دید دیگران
  • آپلود عکس رایگان
  • وبلاگ مزینان مجری
  • دکتر علی شریعتی
  • عاشقان اهلبیت(ع)
  • تاوپلیج
  • وبلاگ روستای تندک
  • فیلم عاشورا درمزینان(کلیپ مرو ای دوست)
  • چرم فیروزه (مزینانی)
  • ترجمه گوگل
  • فیلم شهیدان کویرمزینان
  • گل زیره
  • لغتنامه فارسی - دیکشنری آبادیس-
  • روستانیوز
  • پایگاه خبری شهدای ایران
  • مجله اینترنتی سبزواریها
  • پایگاه خبری تحلیلی بصیر سبزوار
  • فرومد - جان محمدی
  • تارنمای جاورتن
  • صدخرونیوز
  • خانه بهداشت مزینان
  • موسسه خیریه نرجس خاتون مزینان
  • وبلاگ زندگی (صدیقی مزینانی)
  • اداره تبلیغات اسلامی سبزوار
  • مدافعان حرم(امیرحسین مزینانی)
  • حادثه نیوز(اخبار حوادث داورزن)
  • وبلاگ خودمن
  • وبلاگ هم نوا باشما
  • وبلاگ بام کویر"درزاب"
  • وبلاگ بهمن آباد خبر(قاسم ملا)
  • وبلاگ زندگیم شد...
  • سامانه خبری رصد (سبزوار)
  • وبلاگ شورای اسلامی بهمن آباد
  • آفتاوه دیمه
  • سبزوار من
  • آپلود جدید
  • روستای منیدر
  • اخبار وبلاگستان
  • قالب هاي بلاگفا
پیوندهای روزانه
  • لینک خبرنامه شاهدان کویر در تلگرام
  • مزینان در حال و هوای عید فطر
  • محرم در مزینان
  • مزینان از نگاهی دیگر (سبزوار ما)
  • مزینان از نگاهی دیگر 15
  • آداب ورسوم مردم مزینان درشب یلدا. مجله اسرار نامه
  • عاشورای مزینان به روایت تصویر7
  • خاندان شریعتی مزینانی
  • محمد صادق مزینانی
  • ازحدیره تاباغستان (ره آورد سفربه مزینان)
  • کتاب زندگی ساز وهدایتگر
  • اخبار وبلاگستان
  • قالب هاي بلاگفا
کدهاي اضافي کاربر


شاهدان کویر مزینان
کویرمزینان زادگاه دانشمندان واندیشمندانی است که برتارک زرین صفحات تاریخ وجغرافیای ایران زمین میدرخشد
نصب دائمی تندیس آثار دکتر علی شریعتی در مشهد مقدس
نويسنده: علی مزینانی عسکری - پنجشنبه بیست و ششم آذر ۱۳۹۴

شریعتیبه همت شهرداری مشهد مقدس تندیس آثار فرزندشایسته کویر مزینان در میدان دکتر شریعتی (تقی آباد) نصب شد.

به گزارش شاهدان کویر مزینان؛ پس از سال ها انتظار میدان دکتر علی شریعتی (تقی آباد) که در مسیر وکیل آباد و کوهسنگی قرار گرفته و یکی از میادین اصلی شهر مشهد می باشد مزین به المان آثار فاخر فرزند شایسته کویر مزینان شد که به این میدان هویت خاصی داده است.

شهرداری مشهد علاوه بر نصب المان کتاب های دکتر علی مزینانی شریعتی پنج المان دیگر از نویسندگان و شخصیت های مطرح همانند استاد شهید مطهری ، جلال آل احمد،محمدرضا حکیمی و جعفر شهیدی کرده است تا معابر مشهد بیشتر رنگ و بوی کتاب بگیرد و بینندگان این تندیس ها به کتابخوانی تشویق شوند.

 محمدجواد میری مدیر امور هنری شهرداری مشهد با بیان اینکه این نویسنده‌ها و کتاب‌های آن‌ها بر اساس نیاز مردم انتخاب‌شده‌اند، تصریح کرد: این کتاب‌ها با ترکیبی از جامعه‌شناسی، اسلام‌شناسی، انسان‌شناسی و رفتارشناسی انتخاب‌شده‌اند.

وی تاکید کرد: این المان‌ها با هدف ترویج کتابخوانی و ارتقای سطح مطالعه مردم در سطح‌ شهر نصب شده اند.

 


برچسب‌ها: شریعتی, علی شریعتی, کویرمزینان
| 



شعر سوتک از کیست ؟!
نويسنده: علی مزینانی عسکری - پنجشنبه پنجم آذر ۱۳۹۴

http://shariati.nimeharf.com/wp-content/uploads/2012/07/208906_341697365909898_837007287_n.jpg

پس از مردن چه خواهد شد
نمی‌دانم
نمی‌خواهم بدانم
کوزه گر
از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی‌در‌پی
دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
و فریاد گلویم
گوش‌ها را بر ستوه آرد
و خواب خفتگان خفته را
آشفته و آشفته ‌تر سازد
و گیرد او
بدین ترتیب تاوان سکوت و انتقام
اختناق مرگبارم را .

چند نفر ما این شعر را شنیده ایم یا خوانده ایم؟! چند نفر فکر می کنند و بر این باورند که شعر ” سوتک ” را دکتر شریعتی نوشته و سروده است؟! تقریباً اکثر کسانی که سر و کارشان با شعر و ادب است این شعر را هم مثل شعر زمستان اخوان ثالث یا شعر تولدی دیگر فروغ یا هوای تازه ی شاملو ، به کرات شنیده اند و چون تبلیغ شده روی این شعر که کار دکتر شریعتی بوده ، پذیرفته اند که دکتر شریعتی شعر سوتک را سروده . در حالی که شاعر این شعر ، شاعری کمتر شناخته شده بنام موسوی اهری ست . این شاعر گمنام که کتابی هم در سالهای دور چاپ کرده ، نام کاملش سید مرتضی موسوی فرزند سید قاسم است که در ۴ آذرماه ۱۳۲۱در روستای رشت‌آباد قدیم، از توابع اهر، به دنیا آمد . وی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و متوسطه را در اهر به اتمام رساند و در ادامه از دانشسرای تبریز فارغ‌التحصیل می‌شود و به شغل معلمی روی می‌آورد. اشعار او در روزنامه‌های کیهان، اطلاعات، مجله جوانان و عصرتبریز به چاپ می‌رسیده است. آثار انتقادی او باعث برانگیختن خشم صاحبان قدرت می‌شود؛ به طوری که توسط ساواک جهمنی دستگیر، شکنجه و زندانی می‌شود و عاقبت در ۱۶ تیرماه ۱۳۵۴ به حیات پرماجرای خود خاتمه می‌دهد.

تکمله : خوشبختانه مدعای من ثابت شد و رفیق نازنینی کتاب مرتضی موسوی اهری را بدست من رساند .
شهرام گراوندی

منبع : وبسایت معلم شهید دکتر شریعتی


برچسب‌ها: شریعتی, علی شریعتی, کویر
| 



نسبت نواندیشی‎دینی و داعش از نظر احسان‌شریعتی
نويسنده: علی مزینانی عسکری - دوشنبه دوم آذر ۱۳۹۴
به گفته احسان شریعتی، علی شریعتی قرآن را کتابی متافیزیکی نمی‌داند و می‌گوید روش قرآن متافیزیکی نیست و ما مفاهیمی مانند عقل نداریم، بلکه تعقل و فعل خردورزی داریم که یک پروسه است.
دوم آذرماه، زادروز تولد علی شریعتی، معلم انقلاب، خطیب، نویسنده و اندیشمند ایران اسلامی است و انتشار مصاحبه با فرزند شریعتی کوششی است در بازخوانش وی؛ احسان شریعتی هنوز معتقد به تاثیر شریعتی در همه سطوح جامعه ایران است. احسان شریعتی به بررسی ابعاد اندیشه شریعتی و نیز نواندیشی دینی در جهان معاصر می‌پردازد.
فهم شریعتی تا چه حدی متاثر از احادیث بود؟
شریعتی نسبت به احادیث و روایات رویکرد تاریخی دارد، آن‌ها را بر اساس تاریخی فهمیده و برای فهم وقایع تاریخی به کار می‌برد و البته معنای قدسی هم در این میان نهفته است. این نکته‌ای است که زیاد در گذشته به آن توجه نمی‌کردند و فکر می‌کردند اگر شیعه بحث تقیه را مطرح می‌کند، بحث در واقع کلامی است و عقاید باید همیشه پنهان شود و این جا سوالات زیادی ایجاد می‌شد که چرا باید عقایدمان را پنهان کنیم و برخی اوقات واکنش‌هایی مانند آنچه در میان بهاییان رخ داد، روی می‌دهد که معتقد بودند اتفاقا باید همه عقایدمان را آشکار کرده و بر آن تاکید کنیم.
باید دانست تقیه ربطی به ابن الوقت بودن ندارد و نوعی رازدار بوده و از اصول مبارزه است و باید تقیه را در زمان خاص  خود و کاربردی که داشته است، تفسیر کرد. شریعتی احادیث را در بستر تاریخ فهمیده است. برخی از عقاید تبدیل به اصولی جزمی شده است و مثلا نماز خواندن به شکل خاصی صورت می‌گیرد. آداب و رسوم از نظر شریعتی منشائی تاریخی داشته است و با سنت‌های بومی و محلی غیر اسلامی و قبل از اسلام مخلوط شده است و وقتی شما به حج می‌روید متوجه این تفاوت‌ها می‌شوید و اینکه چگونه تفاوت‌ها وجه اسلامی پیدا کرده است. خلط سنت و دین، سنت‌های غیردینی را نیز دینی کرده و باید به خود قرآن باز گردیم.
این شبیه بحث ذاتی و عرضی که بعد‌ها مطرح شده است، نیست؟ یعنی بخش‌هایی از قرآن که ذاتی‌اند، ثوابت هستند؟
این‌‌ همان بحث است، اما متد ذاتی و عرضی متدی متافیزیکی است و شریعتی با آن مخالف است و می‌گوید روش قرآنی متافیزیکی نیست و ما مفاهیمی مانند عقل نداریم، بلکه تعقل و فعل خردورزی داریم که یک پروسه است و وقتی در قرآن از روح پرسیده می‌شود، بیان می‌شود که از امور الهی است و به همین دلیل که خداوند کارکرد روح را مطرح می‌کند، اما اینکه روح چیست، موضوع قرآن و اسلام نیست.
شریعتی تمایزی و تقدمی میان ناسوت و لاهوت قائل نبود، درست است که امری ذاتی داریم که جهان شمول و همیسشگی است، اما اتفاقا بر عکس اهمیت ذاتی برای کسانی که بحث ذاتی و عرضی دین را بعد از انقلاب مطرح کردند، برای شریعتی این مهم است که عرضی دین چه مشکلاتی را و چگونه، حل می‌کند و نه اینکه عرضی را کنار بگذاریم. شریعتی به دنبال این است که اعراض یا شریعت هم مهم است، چون ما را پیش می‌برد و در همین راستا است که فقه برای او بسیار مهم است، زیرا موجب تحول حقوقی شده است و نقد او این است که فقه متصلب شده است و خود مانع تحول حقوقی شده است و همین تصلب یکی از عللی است که باعث شده است تا ما الان در اسلام فیلسوف سیاست نداشته باشیم. پارادوکسی که پیش آمده این است که اسلام چون توجه حقوقی داشته است باعث تحول می‌شد، اما همین توجه حقوقی حالا مانع کاکرد دین شده است.  
اتفاقا اعراضی مانند حقوق و سیاست و اخلاق مهم‌اند و شهروندان با برخورداری از اعراض متناسب می‌توانند به اموری اصلی دینی و معنوی بپردازند. پس باید مدینه عادلانه و آزاد درست شود که دین شکوفا شود. در شرایطی که استبداد و استثمار مثل مکه بود چنین کاری نمی‌شد و مسلمانان در مکه در سرکوب و تفتیش بودند، در حالی که در مدینه آزادی سیاسی به وجود آمد و قراردادی که شد بین همه قبایل مسیحی و یهودی و مسلمان نوشته شده بود، چون قراداد سیاسی بود و آزادی دینی را محترم می‌شناخت.
دکتر علی شریعتی چه نسبتی با تفسیر داشته است و نظرشان در خصوص تفسیر قرآن چیست و اگر مطالعات تفسیری داشته‌اند، چه نسبتی با مفسران داشته‌اند؟
ایشان تفاسیر را خوانده و در ترجمه‌ها دقت کرده بود، مثلا ترجمه اخلاص به یکتایی، که می‌گفت در نسخ قرن چهارم آن را یافته است، ولی از طرف دیگر در این‌ها محدود نمی‌شد. یک بار به شوخی پدرشان به ایشان گفته بود که برداشت‌های تازه‌ای که می‌کنید را از کجا می‌آورید، در حالی که ما این‌همه تفاسیر را خوانده‌ایم، نیافته‌ایم که دکتر شریعتی جواب داده بود که این حرف‌ها دقیقا به دلیل نخواندن آن تفاسیر بوده است.
به نظرم سهروردی است که بیان می‌کند باید آیات را طوری خواند که انگار الان دارد نازل می‌شود و شما باید برداشت و تجربه‌ای خاص از آن پیدا کنید. استاد محمدتقی شریعتی هم در تفسیر نوین که نام دیگر قرآن است، به دنبال عرضه نشان دادن نوین بودن قرآن بوده است. شما با مستند کردن به تفاسیر دیگران در گذشته، محدود به برداشت‌های گذشتگان می‌شوید، در حالی که شما باید فلک را سخت بشکافید و طرحی نو دراندازید.
واقعیت هم این است که اگر شما سنت را بشناسید می‌توانید طرحی نو دراندازید و نمی‌توان بدون شناخت از گذشته امری جدید پیشنهاد کرد. مثلا شعر حجم که جدید‌ترین سبک شعر است، اما برای اینکه هجو از کار درنیاید، باید شما حافظ و شعر سنتی را خوانده باشید. شریعتی البته تحصیلاتی در خصوص علم سنتی داشت و هم به دنبال ابتکار بود. به قول هگل نوآوری راستین تربیت راستین می‌خواهد و شما باید تربیتش را داشته باشید و از طرفی نو باشید.
وقتی رجوع مستقیم به متن پیش می‌آید یک سری برداشت‌های خشونت بار ممکن است از متن انجام شود که نمونه‌اش داعش است، یا قوچانی مطرح می‌کند که روشنفکری دینی نیای داعش است، در این خصوص چه نظری دارید؟
این‌ها برخوردهایی ابزاری از متن است. به این معنا، اگر اسلام هم دین این جامعه‌ها نبود، ممکن بود پدیده‌ای مثل پل پوت به وجود بیاید. درست است که جهان اسلام در حالت بحرانی است، اما در فرهنگ‌های دیگر مانند بودایی‌ها که بسیار صلح طلب هم هستند، به یک باره قتل عام‌های عجیب و غریبی علیه مسلمانان در برمه رخ می‌دهد.
دین امری خطیر است، زیرا شما با امر قدسی سر و کار دارید که از امور ظاهری فرا‌تر می‌رود. مانند کیرکگارد که بحث قربانی را مطرح می‌کند، اگرچه از نظر اخلاقی ایراد دارد، اما به لجاظ سمبلیک خداوند می‌خواهد برای حقیقت خدا و معنویت از عزیز‌ترین وابستگی‌ها دست برداری و هر کس اسماعیلیش می‌تواند چیز خاصی باشد، اما این تفسیر کیرکگارد به لحاظ ظاهری می‌تواند در حرکت‌هایی مانند داعش تعبیر شود.
این نشان می‌دهد که خوانش درست و فهم معنا اهمیت زیادی دارد و اگر دین ظاهری و جزمی و صوری بشود و صورت‌گرایی دینی حاکم گردد، می‌تواند شرایط وحشتناکی پدید بیاید و جامعه به جاهلیت بر گردد. اسلام در زمان جاهلیت‌ زاده شده اما ضد آن بوده است. تعریف اسلام طبق آنچه گلدزیهر و برخی از اسلام‌شناسان بیان کرده‌اند حلم است.  فرق میان مسلمان و جاهل در علم نیست بلکه در حلم است، مسلمان یعنی کسی که متمدن شهری بوده و صلح آورده است، اما جاهل به معنی که الان است لمپن و لات و چاقوکش خوانده می‌شود. اسلام می‌خواست توحش قبایل را در مقابل نظامی مدنی و توحیدی قرار دهد.
اما اسلام بسیاری از قوانین عربستان آن زمان را پذیرفت و این‌ها آداب و رسوم جاری بوده است، برخی معتقدند باید بردگی احیا شود و داعش نیز چنین است. رفتار داعش هیچ ربطی به سلفی که سیدجمال می‌گوید ندارد، در حالی بازگشت به سلف صالح که شعار سید جمال بود، معنی‌اش این نبود که به شرایط آن دوره و زیست تاریخی آن برگردیم، بلکه به دنبال این بود که ما باید به پیام اسلام توجه کنیم که در آن سیستم جاهلی آن زمان چه تغییری داد و ما اکنون در خصوص جاهلیت جدید و استعمار و برای فهم وقایع تاریخی روز باید به پیام اسلام توجه کنیم و البته سیدجمال خیلی بر علم، فلسفه و دستاوردهای تمدن جدید از جمله مدنیت و دموکراسی تاکید داشت و خودش منشا همه انقلاب‌های دموکراتیک، ضد استعماری و ناسیونالیستی در کشورهای عربی و اسلامی شده و از تفکراتی مدرن برخوردار بود، اما سلفیان جدید نوعی سنت‌گرایان اقتدارگرای سیاسی‌شده هستند و می‌خواهند به گذشته برگردند و ربطی به نواندیشی ندارند و نواندیشی بدیل این سنت‌ها مانند داعش است و نباید در اینجا مغطله انجام داد.
آیا داعش ثمره نوعی توقف اندیشه دینی از زایش و نوآوری نیست؟
متوقف شدن برداشت‌های نو از دین به خشونت دینی کمک می‌کند و این را در همه کشورهای اسلامی می‌توان ملاحظه کرد. ما از زمان شریعتی این بحث‌های نظری و فرهنگی را داشته و تجاربی داشته‌ایم که جامعه ایران به نوعی در مقابل این خشونت‌گرایی واکسینه شده است.
توقف روند نواندیشی دینی یا ضعف آن پرسشی ایجاد می‌کند که چرا نواندیشان دینی در جهان اسلام نتوانستند توده‌ای بشوند، درحالی که اصلاح گران مسیحی دهقانی و مردمی شدند و بخشی از عالم مسیحیت به این نواندیشی گرویدند، اما در عالم اسلام هنوز جای کار وجود دارد و ما یک انحطاط تمدنی داریم و توده مردم در کشورهای اسلامی دچار عقب ماندگی تمدنی، تاریخی فرهنگی ساختاری هستند.
وقتی می‌گوییم عقب‌ماندگی یا انحطاط یا هر اسم دیگری، فقط استضعاف مادی مطرح نیست و بعد فکری را هم در بر می‌گیرد. الان البته با توجه به ابزارهای اطلاعاتی و انقلاب سایبرنتیک، اختلاف سطوح در زمینه ذهن و اطلاع و آگاهی کم می‌شود و ما در دور‌ترین نقاط که از نظر تمدنی رشد نکرده‌اند با ابزارهای جدید آنچه در دنیاست را می‌توانند مطلع شوند که خود حرکت‌های جدید منطقه‌ای این را نشان می‌دهند. اینکه امواج مردمی راه می‌افتند و به جایی می‌روند که امنیت است به این خاطر است که فهمیده‌اند اگر مکان خود را تغییر دهند وضعیت معیشتی‌شان به کل تغییر می‌کند و این آگاهی، اطلاعات و نقشه راه را هم از روی همین نرم‌افزار‌ها به دست می‌آورند. راهپیمایی مسلمانان دارد تبدیل به راهپیمایی قرن می‌شود و خارج از بحث قرآنی، امروزه جهان تبدیل به دهکده کوچکی شده است و شما نمی‌توانید کشورهایی را بمباران کنید و عواقب و پیامد‌هایش به شما بازنگردد و نمی‌توان از بالا بمباران کرد و مشکلات را حل کرد.
از این طرف ما باید این مساله را ملاحظه کنیم که این تحولات چه تاثیرات فرهنگی دینی و اخلاقی خواهد داشت و برداشت‌های منفی که از دین و قرآن می‌شود، می‌تواند چه دافعه‌ای ایجاد کند و چه خدمتی به دشمنان این فرهنگ انجام دهد.
دکتر شریعتی معروف به معلم انقلاب بود و برخی از نقد‌ها به ایشان بحث رادیکال کردن اسلام بود، شریعتی هنوز تاثیرگذار است، به نظر شما شریعتی امروز کجای فرهنگ ما قرار دارد؟
شریعتی امروز مقداری به ادبیات کلاسیک ما تبدیل شده است و شما می‌توانید ببینید که کتاب‌های ایشان جزو کتاب‌هایی است که  تیراژشان بعد از کتاب‌های ادبی و دینی  جایگاه بالا و ثابت دارد و این خود نشان دهنده این است که ما از سویی نیاز به نوشریعتی داریم، یعنی برداشت‌های تازه‌ای که از گفتمان بر اساس شرایط تازه باشد و از سویی نقطه قوتش این است که تثبیت شده است و نمی‌شود آن را حذف کرد.
در بین توده جامعه ما، شریعتی مقامی تثبیت شده یافته است که شما می‌توانید در مناطق مختلف در میان همه ایرانیان آثاری از تعلق خاطر مردم به شریعتی را ببینید. شریعتی الان به هر شکلی در جامعه ما دیده می‌شود و این نشان‌دهنده حضور وی است. برداشت‌های بسیاری از شریعتی وجود دارد که نمی‌توانند همه صادق باشند، زیرا با هم ضد و نقیض هستند و هم را خنثی می‌کنند و نشان می‌دهد هیچ کدام از این‌ها درست نیست و باید یک شریعتی‌شناسی وجود بیاد که نشان دهد اصل حرف چه بوده است.
درباره ایده نوشریعتی یا شریعتی ۲ چه می‌توان گفت، این ایده چیست؟
شریعتی چند بعید کویریات، اجتماعیات و اسلامیات دارد، از اسلامیات امروزه نقد سنتش مطرح است و یا در کویریات چون ما به نوعی زیبایی نیاز داریم، بیشتر مورد توجه قرار دارد که خیلی مهم هم است. ظاهر و لحن شریعتی هم حتی جذابیت‌هایی داشت و می‌توانست از نظر زیبا بودن جذاب باشد. از سویی دیگر بسیاری از نظریات در شریعتی حالا دیگر بی‌مورد و منسوخ شده است و دیگر کارکرد ندارد و موضوعیت خود را از دست داده است. زمانی که شریعتی شعار بازگشت به خویش می‌داد، ما خویشی نداشتیم ولی حالا بعد از انقلاب ما دارای خویش شده‌‎ایم، و حالا باید دید این بازگشت به خویش به چه معناست و به نظر می‌رسد که به معنای خود اندیشی است و این در گفت‌و‌گوی درونی است و این پتانسیل و ظرفیت را نیز برای بقا و تفسیر مجدد دارد.

منبع: انتخاب


برچسب‌ها: شریعتی, علی شریعتی, کویر
| 



دکتر احسان شریعتی مزینانی:حرف درستی نیست که علی شریعتی ضد روحانی خوانده شود
نويسنده: علی مزینانی عسکری - جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲
36251.jpg

فرزند دکتر علی شریعتی مزینانی  گفت: نمی شود علی شریعتی را با چهره های سیاسی یا دیگر روشنفکران دینی کنونی مقایسه کرد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛احسان شریعتی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه آذربایجان‌شرقی، اظهار کرد: تاثیر دکتر شریعتی بر افراد مختلف جامعه نسبی است و اگر بخواهیم قیاس کنیم، افکار دکتر شریعتی بیشتر به جبهه اصلاح و تغییر نزدیک است.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا اندیشه‌های فکری شریعتی با وجود گذشت سال‌ها هنوز هم بین نسل جوان طرفدار دارد، افزود: شریعتی همه عمر خود را صرف عقایدش کرد و طبق قول معروف "هر چه از دل بر آید بر دل نشیند" شیرینی گفته هایش همچنان زنده است.

وی ادامه داد: یک دلیل دیگر زنده بودن افکار شریعتی در بین توده مردم ، مستقل ماندن شاگردان اصیل دکتر شریعتی و طیف فکری او از انحرافات و مخاطبان خاص شریعتی است که از وی اسطوره ساخته‌اند.

شریعتی با بیان این‌که یک سری ویژگی های شریعتی منحصر به فرد است، افزود: سبک خاص ادبیاتی علی شریعتی و احساس متفاوت او در بیان آراء و نظراتش بسیار منحصر به فرد است.

وی خاطرنشان کرد: نسل جدید آگاهی های ذهنی زیادی در مقایسه با آگاهی های وجودی دارند ، در حالیکه در هم دوران های دکتر علی شریعتی آگاهی های ذهنی وجودی شده بود به عنوان مثال اگر کسی مارکسیست می شد چنان این صفت در او درونی می شد که در راه آن جانبازی می کرد.

وی با بیان این‌که شریعتی دنبال بدعت نبود، افزود: حرف درستی نیست که علی شریعتی ضد روحانی خوانده شود ، چرا که در زمان قبل از انقلاب و چه حال مخاطبان حوزوی زیادی پای صحبت‌های او می نشینند.

احسان شریعتی با بیان این‌که من نیز نقد هایی به پدرم دارم ، اضافه کرد: استفاده از واژه‌هایی که بار معنایی خاصی دارند بدون توجه به معنای اصیل آن یک نقد بسیار مهم به نوشته های مرحوم شریعتی است، برای مثال وی تعریف متفاوتی از واژه ایدئولوژی دارد که با معنای اصلی آن کاملا متفاوت است.

فرزند دکتر علی شریعتی یادآور شد: بحث های دکتر شریعتی از نظر تکنیک باید بازخوانی شود و در این صورت است که مفاهیم مدنظر وی برای مخاطبان عام و خاص روشن می شود.


برچسب‌ها: شریعتی, احسان شریعتی, علی شریعتی, نقد
| 



بازتاب اندیشه های دکتر شریعتی در ترکیه
نويسنده: علی مزینانی عسکری - جمعه دوازدهم آبان ۱۳۹۱

 شریعتی چهره ای فرا ملی

بازتاب اندیشه های دکتر شریعتی در ترکیه  شریعتی چهره ای  فرا ملی

شاهدان کویرمزینان ؛نام ویادفرزند شایسته کویر ، نه تنها درنزد ایرانیان که امروزه درهرگوشه ای از جهان می درخشد کمتر شخصیت دینی ویا روشنفکر مبارزی است که نام علی شریعتی این اسطوره مقاوم کویرمزینان را نشنینده باشد او که از میان توده ای زحمتکش ، مردمان رنج دیده ی کویر برخاست ودر خانواده ای روحانی رشد ونمو کرد و سالیان دراز برعلیه ظلم وجور مبارزه کرد ودر سنگر تفکر واندیشه در تقابل با استثمار ، استکبار ، استحمار واستحاله فرهنگی مردانه ایستاد وشمع آجین شد و نامش را به ننگ نفروخت ودر راه دفاع از شریعت واسلام راستین جانش را فدا نمود.

خدایگان زروزور وتزویر درهر زمانه ای کوشیده اند تا اندیشه های ناب اورا از دلها بزدایند ولی او وراهش هر روز بیش از گذشته برای همگان شناخته تر وماندگار می شود  آنچنان که امروزه در شرق وغرب ودرسرزمینهای بیگانه نام علی شریعتی فرزند کویر مزینان به عنوان اسطوره ی مبارز می درخشد. ولی افسوس که در سرزمین خودمان با خلق پیامکهای مسخره وبی محتوا سعی می شود تا نام شریعتی را با طنز آلوده نمایند وهزاران حیف که هنوز هیچ اقدامی برای از بین بردن این عمل سخیف از هیچ مقامی صورت نگرفته ومتاسفانه همچنان که این وبلاگ پیش از این هم تذکر داده بود دامن بسیاری از ارزشها وشخصیتها را گرفته است وامروزه دراین پیامکها شهدا رزمندگان وجانبازان به راحتی به سخره گرفته می شوند.

به قول فرزندشریعتی ؛چه این پیامکها عمدی وچه از روی نادانی وتنها برای لحظه ای خندیدن انجام شده باشد نام شریعتی همچنان زنده است وما در هر فرصتی از فرزند کویرمان خواهیم نوشت واین بار به بهانه ی انتشار خبر بازتاب اندیشه های شریعتی درترکیه که با مقدمه ای زیبا در مجله اینترنتی اسرارنامه که به حق رسالت سبزوار دوستی خود را به خوبی ادا کرده ودراین راستا مزینان را به درستی معرفی نموده است باز از علی و از اندیشه های نابش در شب عید غدیر سخن می گوییم که او بارها در آثارش از امامت حقه ی علی (ع) دفاع کرده است وعلی (ع) حقیقتی برگونه ی اساطیر را به رشته ی تحریر در آورده همچنان که فاطمه فاطمه است را با قلمی توانا به زیبایی نوشته است وچه فرخنده شبی که نام اوهمنام مولای متقیان است واین نوشتار وخبر را تقدیم تمامی علی دوستان می نماییم.     

نام و خاطره دکتر علی شریعتی با انتشار ویژه نامه ای اختصاصی در کشور ترکیه پاس داشته شد.
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه ، تعدادی از وبسایت های خبری و فرهنگی اخیراً اعلام کردند به دلیل اثرگذاری ومحبوبیت  شخصیت و اندیشه های شریعتی در میان جوانان کشور ترکیه ، اخیراً یکی از نشریات فکری و فرهنگی این کشور یکی از شماره های خود را به طور کامل در 268 صفحه و با جمع آوری مقالات و نوشته هایی از تعداد زیادی از نویسندگان ترکیه ای ، ایرانی و اروپایی ، به موضوع شریعتی و حیات فکری وی ، اختصاص داده است.
نظر به اینکه دکتر شریعتی یک متفکر اسلامی بود و با وجود برخی نقدها که بر اندیشه های او وارد است در مجموع یک روشنفکر دینی اثرگذار در جامعه ایرانی محسوب می شود ، انتشار ویژه نامه ای حول محور اندیشه  های وی در کشور ترکیه ، که رهبران آن سعی دارند گرایشات لایئک را در میان مردم رواج دهند ، می تواند حرکت فرهنگی مثبتی در مسیر معرفی بیشتر اندیشه های دینی در میان مردم ترکیه باشد.
خصوصاً اینکه روی جلد این نشریه یک عکس با حجاب اسلامی از خانم پوران شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی منتشر شده است که درکشوری که اکثر رسانه های آن در سالهای اخیر تلاش بی وقفه ای برای بیگانه کردن مردم با ارزش های دینی و ترویج فرهنگ بی بندو باری اروپایی انجام داده اند ، انتشار این عکس محجبه از خانواده یک شخصیت محبوب ایرانی نیز می تواند تأثیرات فرهنگی خاص خود را در میان جوانان ترکیه ای به جای بگذارد.
انتشار این نشریه همچنین نشان می دهد اندیشه های شریعتی بازتابی فراملی دارند و لذا بایداو را شخصیتی فراملی دانست و فارغ از مسائل ودغدغه های مقطعی سیاسی ، درشناخت شریعتی و بزرگداشت او کوشید.
از نکات دیگری که در این نشریه خودنمایی می کند ، انتشار مطالبی در مورد شریعتی از دو شخصیت شناخته شده و جنجالی ایران در سالهای اخیر است. عبدالکریم سروش و هاشم آغاجری دو فردنام برده هستند که در یکی ، دو دهه اخیر در رسانه های ایران حاشیه های زیادی همراه با نام این دو شخصیت وجود داشته است.
با این حال مسلم است که هیچ یک از  این موارد نمی تواند دلیل بر تأیید یا رد کامل مطالب  منتشر شده در یک ویژه نامه باشد. خصوصاً اینکه افرادی نظیر عبدالکریم سروش  و هاشم آغاجری هرچند در ایران بسیار درمرکز توجهات بوده اند ، اما ممکن است در کشور ترکیه تنها به عنوان نویسندگان یا صاحب نظرانی درحوزه تفکرات دینی و اجتماعی محسوب شوند.
انتشار ویژه نامه دکتر شریعتی در کشور ترکیه و زبان ترکی در حالی است که در همه سالهای گذشته در داخل ایران متأسفانه شخصیت و اندیشه های دکتر شریعتی از جانب نهادهای قدرتمند فرهنگی کشور مهجور واقع شده و علی رغم وجود وحضور گسترده اندیشه های شریعتی در میان قشر جوان و تحصیل کرده ، از جانب مسئولان فرهنگی کشور و حتی شهرزادگاهش سبزوار اقدام درست و اصولی مناسبی در خصوص بزرگداشت شریعتی و البته نقد منصفانه و معتدلانه آثار او به عمل نیامده است.
به هرحال قول معروف در مورد شریعتی این است که دوستان و دشمنان او با افراط وتفریط هایی که در حمایت از شریعتی یا مخالفت با او انجام داده ا ند هردو سهم بزرگی در مهجور باقی ماندن شخصیت این مرد بزررگ در ایران داشته اند.
اینک اما با توجه به اینکه هیچ جریانی نمی  تواند جلو بسط و گسترش یک اندیشه ماندگار را بگیرد و شاهد آن هستیم که در همه این سالها مطالعه آثار شریعتی و بحث در مورد آنها نه تنها در ایران کمرنگ نشد بلکه در کشورهای غیرفارسی زبان منطقه نیز اندیشه های او در حال مطرح و فراگیر شدن است ، لذا به جاست که با یک اقدام فرهنگی مناسب در ایران اسلامی آثار واندیشه های شریعتی موردبازشناسی دقیق قرار گیرد ، قسمت های صحیح و ناصحیح اندیشه های شریعتی بدون غرض ورزی های رایج شناخته شود و در اختیار جوانان کشور قرار گیرد. تا بدین ترتیب نهایت استفاده مطلوب و منطقی از شخصیت و اندیشه های این بزرگ مرد زاده کویر مزینان فراهم آید.
اینک در اینجا به  انتشار خبر کامل برخی رسانه های کشور ترکیه در مورد انتشار ویژه نامه اختصاصی دکتر شریعتی با زبان ترکی در ترکیه می پردازیم :
با انتشار ویژنامه ای در 268 صفحه؛
بزرگداشت نام و خاطره دکتر علی شریعتی در ترکیه

بیلگه آداملار (= حکیمان) نام نشریه ای فکری فرهنگی است که هرسه ماه یکبار در ترکیه منتشر می شود.

به گزارش پایگاه تحلیلی – خبری ایران بالکان (ایربا) شماره سی ام این نشریه در دهمین سال انتشارآن (اگوست 2012) ویژه نامه ای است در 268 صفحه که به بررسی حیات فکری دکتر علی شریعتی اندیشمند مسلمان ایرانی اختصاص یافته است. این شماره از نشریه با بهره گرفتن از آثار نویسندگان ترکیه ای، اروپایی و ایرانی، شریعتی و اندیشه هایش را از همه زوایا مورد کنکاش و مداقه قرار داده است.

با این که شریعتی از همان سال های شروع انقلاب، در میان مردم و روشنفکران ترک تاثیرگذار بوده و تقریبا تمام آثارش به ترکی استانبولی ترجمه و منتشر شده است، اما ویژه نامه "بیلگه آداملار" در نوع خود کم نظیر ارزیابی می شود. مجموعه ای از پژوهش های مرتبط با شخصیت فکری شریعتی در این شماره از نشریه، کنار هم قرار داده شده است، به نحوی که به نظر می رسد شریعتی پژوهان ترک و حتی ایرانی در مطالعات خود گریزی از مراجعه به این شماره از نشریه را نداشته باشند.

ترک ها به رغم برخوردهای احساسی با شریعتی در سال های گذشته، اینک به خوانش انتقادی افکار و ایده های وی رو آورده اند. آن ها درعین احترام زایدالوصفی که برای شریعتی قائلند و همواره از او به بزرگی یاد می کنند، با برپایی مجالس بزرگداشت، سمینارها و همایش های گوناگون در پی رمز گشایی از اندیشه های والای او که مبتنی بر عرفان و آزادی و برابری بود می پردازند.

روی جلد ویژه نامه "بیلگه آداملار" مُزی�'ن به تصاویری از علی شریعتی، پوران شریعت رضوی (همسر وی) و حسین نازلی آیدین بوده که مدیر انتشارات فجر در آنکارا است؛ ناشری که مسئولیت انتشار مجموعه آثار شریعتی به ترکی استانبولی را دارد.

بزرگداشت نام و خاطره دکتر علی شریعتی در ترکیه

عدنان اینانچ صاحب و سردبیر نشریه در سرمقاله خود، بازخوانی انتقادی اندیشه های شریعتی را از الزامات جامعه مسلمان امروز ترکیه می داند و پرداختن به شریعتی را نوعی وفاداری به انسانیت عنوان کرده است. او می گوید "وفا، صرفا نام محله ای در استانبول نیست، این واژه در وفاداری به آنان که جانشان را در راه عقیده خود فدا کردند نیز عینیت می یابد ..."

به گزارش ایربا فهرست نویسندگان و نام مقاله آن ها به شرح زیر است:

آتاسوی مفتی اوغلو/ شریعتی؛ چریک عرصه فرهنگ

عایشه گل سلی/ شریعتی؛ روشنایی وام گرفته شده از پنجره همسایه

سوسن شریعتی/ در میانه نارسیسیزم و الیناسیون (نگاهی به تز بازگشت به خویش)

گفتگویی صمیمانه با پوران شریعت رضوی همسر دکتر شریعتی

امید آکتاش/ علی شریعتی و مارکسیسم

ناتان کومبز/ شریعتی در برزخ اندیشه های اسلامی و مارکسیستی

بلنت شاهین اردگر/ قبل و بعد انقلاب و شریعتی

گفتگو با هاشم آغاجری درباره شریعتی

دلاور دمیرداغ/ تراژدی مدنیت؛ فانون و شریعتی

چارلز تریپ/ سید قطب و علی شریعتی؛ اقتدار سوبژکتیویته

عدنان اینانچ/ پیشقراولانی که قرآن سرمشق آن ها بود؛ ادای دینی به شریعتی

کرشاد آتالار/ کارکرد شریعتی در جهان مدرن

ارطغرل جسور/ شریعتی جامعه شناسی مسلمان در برابر ارتجاع و غربگرایی

داوید زیدان/ شریعتی، بنیادگرایی مسلمان، ایدئولوگی مارکسیست و عارفی صوفی مسلک

مصطفی تکین/ تحلیلی بر جامعه شناسی اسلامی

محسوم آی تپه/ شریعتی مرد عمل

پرن بیرسایگیلی/ شریعتی و لنین؛ چه باید کرد؟

فرهاد چیفتچی/ علی شریعتی و دگراندیشان

ارواند آبراهامیان/ چپ اسلامی از رادیکالیسم تا لیبرالیسم

محمد قریب جسور/ دو تصور و یک حساسیت؛ اشارات فی الطریق و مذهب علیه مذهب

عاصف بهادر/ راسیونالیسم و ایمان در تولستوی و شریعتی

سمرا ترکمن یلماز/ علی شریعتی بمثابه سیره نویس

یوسف یاووز یلماز/ در انحرافاتی که شریعتی با کنفرانس "استحمار" بدان ها توجه داد

عبدالکریم سروش/ فربه تر از ایدئولوژی

یلدیز رمضان اوغلو/ زبان شریعتی مملو از نشانه ها

حسن پستاجی/ احیای دوباره محرکه های اسلام مدیون جامعه شناسی شریعتی است

بلنت سونمز/ تجدید بنای اندیشه اسلامی؛ محمد اقبال و علی شریعتی

اسماعیل سبحان داغ/ علی شریعتی و معادله من – عمل

روفی تریاقی/ جهان اسلامی یا اسلام جهانی؟

فاطمه گل بهار ماگات/ زن از نگاه شریعتی

محمد مهدی جعفری/ فعالیت اصلاحی از سید جمال الدین تا دکتر شریعتی

حسین حاتمی/ مرحوم علی شریعتی

حسنی یاغمور/ قرائت درست شریعتی

بنیامین دوغرو ار/ تصور شریعتی از عشق

گفتگویی با حسین نازلی آیدین مدیر انتشارات فجر درباره ترجمه آثار شریعتی به ترکی

وحدالدین اینجه/ مرد وجدان

مشتهر کاراکایا/ پیام مجنونی درمانده به دکتر شریعتی

عمر نویان/ گفتگویی با علی شریعتی درباره استادان و مطالعاتش

اوغور جومااوغلو/ نامه ای به علی شریعتی

اسرا اوزلوک/ گاهشمار زندگی شریعتی

تصاویر

ایربا پاسخ پوران شریعت رضوی به یکی از سوالات نشریه بیلگه آداملار را در پایان این گزارش منتشر می کند و امیدوار است در آینده نزدیک، متن کامل این مصاحبه را در اختیار علاقه مندان قرار دهد. پاسخ شریعت رضوی به سوالی که درباره خاطرات وی با شریعتی است، به شرح زیر است:

... خاطرات من علاوه بر عشق و دوستی، مربوط به فراز و نشیب های زندگی سختمان است. ما همدیگر را خیلی دوست داشتیم. خاطراتی که مربوط به آشنایی مان در دوران دانشجویی در دانشگاه مشهد است ، البته فراموش نشدنی است. جوانی شوخ طبع و بذله گو و در عین حال متفکر و شاعر پیشه.

همان موقع هم به دلیل نسبتش با استاد شریعتی و البته ترجمه ابوذر غفاری و سلسله مقالاتی که در روزنامه خراسان می نوشت در میان دانشجویان شناخته شده بود. خیلی وقتها سر کلاس نمی آمد و یا دیر می آمد و استاد از ما می خواست که برویم و از کافه تریای دانشگاه صدایش کنیم. جلسات شعر برگزار می کرد و به بسیاری از دانشجویان در کار درسی شان کمک می کرد. شخصیت محبوبی در دانشکده بود. به سر و وضعش هم بی اعتنا بود. این بی اعتنایی به زندگی روزمره و مشغولیت مدام فکری و سیاسی، گاه مشکل آفرین می شد.

ببینید مثلا در دوران دانشجویی در فرانسه سالهای60 ما درسخت ترین شرایط بودیم، پسرم احسان که دو ساله بود شدیدا تب کرده بود، درد می کشید، من واقعا نمی دانستم چه باید بکنم و علی در جلسات سیاسی و مبارزاتی بود. فردای آن روز احسان در بیمارستان بستری شد و تازه بعد از دو روز علی باخبر شد و آمد. یادم می آید من کمی داد و بیداد کردم  و از حواس پرتی او شکایت کردم و او با لبخند می گفت: "خوب مرا ببخش. من الان چه کار باید بکنم. آیا خودم را داخل حوض بیندازم." می خواست از دلم درآورد. بعضی وقت ها آرامشش مرا به سر حد جنون می رساند.

مثلا می گفتم خانه خریده ایم و باید سر ماه قسطش را بدهیم اصلا حواسش به این چیزها نبود. من چک داده بودم. او البته با خرید خانه قسطی چندان موافق نبود و می گفت من زندگی ام را پیش فروش نمی کنم. بی اعتنایی عرفا را به زندگی داشت و به قول خودش « از سقف، نظم و تکرار» بیزار بود. مثل یک چریک زندگی می کرد، همیشه در حرکت، حرفه ای و دربست در اختیار یک پروژه و احتمالاً از همین رو عمری کوتاه..


 منبع : ایربا

برچسب‌ها: علی شریعتی, اسرارنامه, بیگله آداملار
| 



خاندان شریعتی6
نويسنده: علی مزینانی عسکری - پنجشنبه یکم تیر ۱۳۹۱

مصاحبه استاد محمدتقي شريعتي مزيناني در كيهان فرهنگي


بخش ششم:

پسری به نام علی

کیهان فرهنگی:استاد!پر واضح است که‌ با حضرت عالی نمی‌توان نشست و از مرحوم‌ دکتر سخنی به میان نیاورد.بویژه اینکه‌ نسل جوان ما همواره مشتاق شنیدن مطالبی‌ دربارهء آن شهید بزرگوار است،چه از این‌ مطلوبتر که شما دربارهء ایشان بگویید. از هر جا که خودتان صلاح می‌دانید شروع‌ بفرمایید.

استاد شریعتی:دکتر از همان کودکی یعنی از کلاس 5 و 6 ابتدایی بر خلاف دیگر کودکان که به یک‌ نوع بازی علاقمندند،به مطالعه علاقمند بود.روی‌ چشمش هم لکی بود و من از اینکه شبهاخیلی بیدار بماند ترس داشتم.ساعت 12 که می‌شد می‌گفتم دیگر بخواب بابا،زیاد بیدار ننشین،او هم ادب می‌کرد و به‌ رختخوابش می‌رفت،ولی من که بعد از نیمه شب فرصت‌ خوابیدن بیش از 3،4 ساعت را نداشتم.بعد که باز برمی‌گشتم می‌دیدم که پرده‌ها را انداخته و چراغش را روشن کرده و همچنان مشغول مطالعه است.تا بعد که‌ دیگر به دبیرستان آمد و از دبیرستان به دانشسرا،و دانشسرا که تمام شد قاعدتا باید 5 سال در خارج از شهر تدریس می‌کرد آن زمان‌ها احمد آباد جزء شهر نبود یعنی جدا بود و در مدرسه‌ای در احمد آباد تدریس‌ می‌کرد.در این بین دانشکدهء ادبیات مشهد دایر شد. دکتر نصف روز را می‌رفت در همین مدرسه آموزگاری‌ می‌کرد و نصف روز را هم به دانشکدهء ادبیات می‌آمد و تحصیل می‌کرد،و با اینکه فقط نصف روز را وقت‌ داشت،در بین همهء شاگردان دانشکدهء ادبیات شاگرد اول شد،و قاعدهء دولت این بود که هر کس در هر دانشکده‌ای شاگرد اول می‌شد او را برای تحصیل به‌ خارج از کشور به هر کشوری که خود دانشجو بخواهد می‌فرستادند.دکتر هم کشور فرانسه و دانشگاه سوربن‌ را انتخاب کرد.5،6 سال در فرانسه ماند و 2 دکترا گرفت.دکترای تاریخ اسلام و جامعه شناسی اسلامی.

شیخ محمود شریعتی:پروفسور لادا وقتی به ایران‌ آمد دوبارهء دکتر چه گفت؟

استاد شریعتی:من از او پرسیدم که وضعیت‌ درسی دکتر چطور است؟آیا آخر سال قبول می‌شود؟ خندید و گفت از دکتر این جور نباید پرسید،برای‌ اینکه دکتر مقامش بالاتر از این حرفهاست که ما بگوییم قبول می‌شود یا قبول نمی‌شود،دکتر شخصیتی است که باید بعد خود دانشگاه سوربن‌ بعنوان معلم از ایشان استفاده بکند.ما هم از ایشان‌ تشکر کردیم.

کیهان فرهنگی:در مدت زندان آخرتان‌ ملاقاتی هم با دکتر داشتید؟

استاد شریعتی:خیر،در موقعی که زندان بودیم‌ نه،چون من در زندان اوین و زندان قصر بودم ولی‌ دکتر در سلول انفرادی در کمیته بود اما وقتی که از زندان بیرون آمدیم،یعنی وقتی کار ما در اتاق تمام شد سروانی که پروندهء ما را رسیدگی می‌کرد،در آخر گفت‌ که آقای رئیس هم میل دارند شما را ببینند،ما رفتیم‌ در یک اتاق دیگری تا آقای رئیس بیاید،آقای رئیس‌ پیدایش نشد.جوانکی آنجا بود از من پرسید که شما نهار خورده‌اید یا نه؟حالا تقریبا ساعت نزدیک 3 بعد از ظهر است،من خندیدم و گفتم:از کجا شما به فکر نهار ما افتاده‌ای؟گفت:برای اینکه اشخاصی را که از«قصر» مرخص می‌کنند گاهی به قدری معطل می‌کنند که‌ وقتی به اینجا می‌آورند طول می‌کشد.می‌خواهم ببینم‌ که شما نهارتان را خورده‌اید و آمده‌اید یا نه؟گفتم که‌ نهار نخورده ولی میلی هم به غذا ندارم و تعارف هم‌ نمی‌کنم.یک سینی و بشقابی آورد و مقداری غذا، گفت:بنشینید غذایتان را میل کنید شما دیگر حالا آزادید باید راحت باشید.گفتم:من میل به غذا ندارم، با این همه 2،3 لقمه‌ای خوردم،سینی غذا را برد و گفت:دیگر از آمدن آقای رئیس خبری نیست.شما می‌توانید اینجا استراحت کنید،من همان کیف دستی‌ام‌ را گذاشتم زیر سرم و در همان اتاق دراز کشیدم.مدتی‌ گذشت تا او آمد و گفت آقای رئیس آمده‌اند بفرمایید. آقای رئیس از اتاقش آمده بود بیرون،دستی به من داد و خم شد مثل کسی که بخواهد دست کسی را ببوسد من دستم را کشیدم و در قیافه‌اش دقت کردم که ببینم‌ با ما آشنایی‌ دارد یا نه؟دیدم که من او را نمی‌شناسم.پشت سرش‌ یک آقایی با کت و شلوار مشکی باز دست مرا گرفت و به‌ زور به چشمهایش کشید و بوسید و سرش را بلند کرد، دیدم دکتر است و ما آنجا همدیگر را دیدیم،برای اینکه‌ وقتی من از زندان خلاص شدم دکتر هنوز زندانی بود.

چون او 19 ماه در سلول‌های انفرادی کمیته بود اما من در زندان قصر و بین بچه‌ها بودم.بعد از آن که ایشان را از زندان آزاد کردند یکسره مراقبشان بودند و هر روز با معاون سازمان امنیت به منزل ایشان می‌آمد و یا چند نفر آنجا حاضر می‌شدند و یا ایشان را به سازمان امنیت‌ احضار می‌کردند.یادم می‌آید یکی از اصرارهایی که‌ آن زمان داشتند و مکرر همین حسین‌زاده،به صورت‌ تهدید و گاهی به صورت نهیب به دکتر می‌گفت این بود که بیا با آقای احسان نراقی همکاری کن،هر مؤسسه‌ای که می‌خواهی یا هر جایی که می‌پسندی‌ یک کار عملی شروع کن،ما با تو کاری نداریم،ولی‌ دکتر به هیچ قیمتی قبول نکرد و زیر بار نرفت.

کیهان فرهنگی:چه شد که مرحوم دکتر از دانشگاه مشهد به تهران منتقل شد؟

استاد شریعتی:قضیه این بود که سازمان‌ امنیت نمی‌خواست ایشان در دانشگاه‌ مشهد تدریس کند و ایشان را در اختیار وزارت علوم گذاشت،در وزارت علوم هم یک‌ اتاق به ایشان دادند،ولی مجددا گفتند که شما کارهایتان را در منزل بکنید.بعد ایشان بعنوان‌ مطالعات دانشگاهی به منزل رفتند،اما در عین حال‌ حسینیهء ارشاد را رها نکردند.چند مرتبه هم کاظم زادهء ایرانشهر،وزیر علوم وقت،ایشان را نصیحت کرد که آقا شما بهتر است که این راه را ترک کنید چون چندین‌ مرتبه از ما خواسته‌اند که ما شما را کنار بگذاریم،من‌ مقاومت کرده‌ام.دکتر گفت:هر چه به شما دستور می‌دهند عمل کنید.گفت:آخر برای زندگیتان چه‌ می‌کنید؟دکتر گفت:من میراثی از پدرانم برده‌ام که با همان زندگی می‌کنم.گفت:آن میراث چیست؟دکتر گفت:فقر و قناعت تا می‌گوید فقر،کاظم زاده از این‌ جواب دکتر متأثر می‌شود و بازویش را می‌گیرد و به‌ اتاق خودش می‌برد و می‌گوید من اگر جسارتی کرده‌ام‌ معذرت می‌خواهم و الله چه بکنیم ما هم گرفتاریم و از این حرفها و از اینجا به منظور اینکه در دانشکدهء ادبیات‌ مشهد نباشد،ایشان را به وزارت علوم فرستادند.البته‌ در صورت ظاهر بعنوان ارتقاء.چندین بار هم معاون‌ سازمان امنیت اینجا به منزل ایشان آمد و یا اینکه ایشان‌ را احضار کردند،اما اثر نکرد،این بوده که دکتر را در اختیار وزارت علوم گذاشتند.دکتر هم آنجا دید که حسینیهء ارشاد از همه جهت آماده است و مشغول‌ سخنرانی شد.

کیهان فرهنگی:یعنی استاد،شروع‌ کار مرحوم دکتر در حسینیهء ارشاد همزمان‌ با انتقال به تهران بود،یا از قبل هم به‌ حسینیهء ارشاد رفت و آمد داشتند؟

استاد شریعتی:از قبل هم گاهی می‌رفتند ولی به‌ صورت دعوت بود که مثلا شب احیا یا شب عاشورا از ایشان دعوت می‌کردند و ایشان هم سخنرانی می‌کرد و باز به مشهد برمی‌گشت.

کیهان فرهنگی:شنیده شده که مرحوم‌ دکتر پس از زندان آخر به حالات تازهء عرفانی و معنویت خاصی رسیده بود...

استاد شریعتی:این معنویت را دکتر همیشه داشت، همیشه همه چیزش وقف معنویت بود.

شیخ عبد الکریم شریعتی:آن شبی را که دکتر نیمه‌های شب بعد از اتمام قسمت حضرت محمد(ص) کتاب اسلام شناسی تغییر حالت داده بودند به یاد می‌آورید؟

استاد شریعتی:بلی،عرض کنم که خانم ایشان‌ گفت:نصف شب من ناگهان بیدار شدم و دیدم صدای‌ گریهء جگر خراشی بلند است.تعجب کردم که این گریه‌ از کجاست،همسایهء آنها جوانکی داشتند که به‌ نوعی اختلال دچار شده بود.این بود که گاهی مادر آن‌ جوان ناراحت می‌شد و گریه می‌کرد،خانم دکتر به‌ خیال اینکه گریه از خانهء آنهاست به ایوان می‌رود گوش‌ می‌دهد،می‌بیند نه از خانهء آنها نیست و از داخل‌ ساختمان خودشان است.برمی‌گردد می‌بیند از اتاق‌ دکتر است.می‌رود می‌بیند که دکتر کتابی را جلویش‌ گذاشته و به شدت مشغول گریه کردن است.

چه حالی داری؟می‌گوید چیزی نیست ناراحت‌ نباش.من امشب دارم با علی(ع)و محمد(ص) خدا حافظی می‌کنم.چون راجع به خاتمیت،که‌ می‌گفتند ایشان به خاتمیت معتقد نیست،ایشان‌ بهترین استدلال را دربارهء خاتمیت کرده که در آخر کتاب اسلام شناسی آمده است.از جمله آن استدلالها می‌گوید:

یکی کتاب آن پیامبر است،یکی خدایی است که او معرفی می‌کند و یکی هم تربیت شده‌های آن پیامبر.از تربیت شده‌های پیغمبر ابوذر و علی(ع)را انتخاب‌ می‌کند.ابوذر را مقدمتا چند سطری درباره‌اش‌ می‌نویسد و بقیه را راجع به علی(ع)می‌نویسد،و می‌گوید که من امشب دارم با علی(ع)و محمد(ص) خدا حافظی می‌کنم و از این جهت است...این ماجرای‌ آن شب است.

کیهان فرهنگی:استاد!توجه خاص‌ مرحوم دکتر به هنر و ادبیات از کجا ناشی‌ می‌شد؟با توجه به اینکه آثار خود دکتر از آثار جاویدان و ماندنی تاریخ ادبیات ماست.

استاد شریعتی:خداوند مواهبی به دکتر داده بود که از جملهء آن مواهب،یکی ذوق خاص او بود و یکی‌ حسن استنباط،دیگر جذابیت سخن او بود و دیگری‌ سحاری قلم او.این کتاب توتم و توتمیسم که در آخرین سالهای زندگیش چاپ و منتشر شد،دکتر کاظم‌ سامی 10،20 جلد از این کتاب را برای من آورد.در آستانهء در به آقای غلامرضا قدسی برمی‌خورد و می‌گوید:همین جا صبر کن تا زیر همین چراغ نصف‌ صفحهء آخر کتاب را برایت بخوانم.وقتی می‌خواند می‌گوید،پناه بر خدا نمی‌گفت که این نثر است، این شعر است.بعد آقای قدسی می‌گوید:شعر نیست‌ سحر است.یعنی قلمش واقعا سحار است.بنابر این، خداوند ذوق نویسندگی و گویندگی را به دکتر داده‌ بود و حسن استنباط.برای مثال قضیهء«حر»را می‌توانیم نقل کنیم.دکتر به منزل آقا شیخ عبد الکریم‌ می‌رود،اتفاقا کتابی برمی‌دارد و می‌بیند داستان‌ «حر»است همانجا می‌نشیند و این داستان را می‌نویسد.

شیخ محمود شریعتی:

از روز هفدهم اردیبهشت 56 که ایشان به مزینان وارد شدند تا شب حرکت،در سبزوار و مشهد ما قدم به قدم‌ همراهشان بودیم.یادم هست اول به منزل آقای شیخ‌ عبد الکریم رفتیم از آنجا به یک جای دیگر و بعد آمدیم‌ اینجا منزل استاد.اما دکتر با هیچ کسی صحبتی‌ نمی‌کرد.هچ چیز ابراز نمی‌کرد.بر عکس،شبها خیلی‌ برایمان حرف می‌زد و وقتی احساس می‌کرد من خسته‌ شده‌ام،می‌گفت:بیا بنشین،قدر بدان،من می‌خواهم‌ روی قالیچهء حضرت سلیمان بنشینم و پرواز کنم.

فروردین ماه بود که ایشان مقداری کتاب به همراه‌ یک نامه که مخاطبش من بودم فرستاده بود.در این‌ نامه نوشته بود که من می‌خواهم در مزینان برای‌ یادگاری،کتابخانه‌ای در آن مدرسهء علمیه دایر شود و آن را عنوان اختصاصی بدهیم و بگوییم کتابخانهء شریعتی،تا از دستبرد محفوظ باشد.کتابها را که آوردند در 17 اردیبهشت خود دکتر آمد و گفت: کتابها را چه کردی؟گفتم:کتابها موجود است.بعد به‌ یکی از کسانی که متصدی همان مدرسهء علمیه بود، پولی دادیم تا تابلویی تهیه کند و مقداری قفسه آماده‌ کند.جایش را تعیین کرد،بعد دکتر گفت برویم سبزوار،به سبزوار رفتیم وشب را در همان جا ماندیم.بعد آمدیم به‌ مشهد،روز بیست و چهارم بود که گفت:برویم حرم، پیاده رفتیم حرم،در حرم دکتر بالای سر حضرت چنان‌ مؤدب ایستاده و چنان در خودش غرق شده بود که من‌ دیدم بی‌اختیار اشکش جاری است،بدون اینکه چیزی‌ بگوید.من هم اصلا یک حالی پیدا کرده بودم.ندیده‌ بودم دکتر اینطور اشک بریزد.حال غیر عادی داشت، حال جذبه و خلوص بود.نمی‌دانم چطور بیان کنم. بعد از آنجا گفت:برویم بر مزار مادرم که بالای سقا خانه‌ است،آنجا هم حمد و سوره‌ای خواند،و انگار با مادرش‌ صحبت کند.بعد گفت:برویم دیدن یکی از اقوام‌ تاکسی نشستیم و آنجا رفتیم،وقتی رفتیم ایشان خیلی‌ خوشحال شد،دو سه ساعتی آنجا نشستیم و دلجویی‌ کردند و برگشتیم و آمدیم منزل.به مزینان و محل هم‌ که رفته بودیم ایشان سعی داشتند در آن فرصتهای کم‌ از همهء فامیلهایی که در سویز و کهک و کلاته بودند خدا حافظی کنند و همینطور در مشهد به همه‌ جا سر زدند و از همه خدا حافظی کردند.تا وقتی که‌ خانمشان از تهران به دکتر تلفن زد و گفت مثل اینکه‌ منا(دختر مرحوم دکتر)را می‌خواهند ببرند بیمارستان،بیا.وقتی دکتر حرکت کرد ما تا نزدیک در رفتیم و گفت:نه دیگر نیایید.خدا حافظی کرد و رفت. اما راجع به رفتن هیچ چیز نمی‌گفت.فقط گاهی‌ می‌گفت بیا بنشین قدر بدان می‌خواهم بنشینم روی‌ قالیچهء حضرت سلیمان و پرواز کنم.من می‌گفتم:آقای‌ دکتر،دسته گلی به آب داده‌ای؟می‌خواهند باز بگیرندت؟می‌گفت:نه بابا می‌خواهم روی قالیچهء سلیمان بنشینم و پرواز کنم.فقط این جمله را دو سه بار به ما گفت.هم در مزینان،هم در سبزوار،هم در اینجا.

گاهی ما خسته می‌شدیم از نشستن و صحبت کردن،اما خود ایشان خیلی مقاوم بود،شب تا صبح می‌نشست و صحبت می‌کرد.حتی در این سفر آخر یک شب به یاد دارم،تا صبح نشستیم که گفت:نور به نور رساندیم. که دربارهء زندگینامهء امام رضا صحبت می‌کرد.که ما آن‌ بیانی که از دکتر دربارهء امام رضا شنیدیم از هیچ‌ گوینده‌ای،از هیچ نویسنده‌ای،از هیچ کس نشنیدیم. راجع به قیام امام رضا و حرکت امام رضا و حرکت امام رضا برای حفظ اسلام و آمدن به خراسان‌ در وقتی که مأمون می‌خواهد فلسفهء یونان را وارد اسلام‌ کند و از این راه ضربه به اسلام بزند،و امام رضا با آن قیام‌ و نهضت جلویش می‌ایستد،و یا راجع به نظریه‌ای که‌ در مورد امامزاده‌هایی که در اطراف هستند،که‌ اطرافیان و پیروان موسی بن جعفر بوده‌اند که به دست‌ مأمون شهید می‌شوند و برایشان بارگاه ساخته می‌شود بعنوان اولاد موسی بن جعفر و سایر مسائل.

روز بیست و ششم خبر دادند که دکتر رفت به‌ انگلستان و بعد خبر به ما رسید که ایشان رفته‌اند و همینطور دلهره و اضطراب برای همهء ما بود.بعد از چند روزی که در مشهد ماندیم،رفتیم به مزینان که بعد تلفن کردند که آن فاجعهء 29 خرداد روی داده است.

مابه مشهد آمدیم.آنچه که من در مجلس عزاداری دکتر در تهران دیدم و آن وضعی که برای جوانان پیشامد کرد و فشاری که در قلب و روح نسل جوان پیدا شد، خودش جرقه‌ای بزرگ بود برای این انقلاب،که همان‌ جا دسته دسته راه می‌افتادند،ما وقتی از مجلس ختم‌ برگشتیم دیدیم که دور تا دور منزل را پاسبانها محاصره‌ کرده‌اند.

کیهان فرهنگی:نکتهء دیگری که خوب‌ است اینجا مطرح کنیم و از محضر استاد هم‌ بیشتر بهره‌مند شویم این است که‌ نظریه‌های گوناگونی از سوی صاحبنظران‌ و دانشمندان و افراد مختلف دربارهء آثار دکتر عنوان می‌شود،به این معنا که برخی قائلند ایرادات و اشکالاتی وجود دارد،خوب است‌ اطراف آن توضیحاتی بفرمایید.

استاد شریعتی:همهء نویسندگان قاعده‌شان این‌ است که چیزی می‌نویسند و بعد فکر تازه‌تری به‌ ذهنشان می‌آید.دکتر ادعا نداشت که من معصوم‌ هستم و هر چه می‌نویسم بدون اشتباه است.

کیهان فرهنگی:از حضرت عالی نقل‌ کرده‌اند که بهترین نظری که داده شده نظر شهید بهشتی است،به این معنا که دستی‌ در آثار مرحوم دکتر برده نشودذ و اگر نظر دیگری وجود دارد به صورت پاورقی...

استاد شریعتی:من خودم در آن مجلس نشسته‌ بودم.از ما برای نهار دعوت کرده بودند.من با یکی از رفقا از اینجا-مشهد-حرکت کردیم و برای شرکت در آن مجلس که در منزل آقای همایون بود به تهران‌ رفتیم.بعد از اینکه نهار خوردیم به آن مجلس که‌ از جمله مرحوم مطهری،مرحوم بهشتی،آقای‌ محمد رضا حکیمی و سایر آقایان دیگر هم بودند،وارد شدیم،و هر کدام از آقایان‌ اظهار نظری می‌کردند.بعضی گفتند که ما اگر اشتباه‌ صریحی می‌بینیم خوب است که آن را اصلاح کنیم،بعد در آخر که اینها نظراتشان را دادند.مرحوم بهشتی گفت‌ که به عقیدهء من یک«واو»نباید کم و زیاد کرد در نوشته‌های دکتر.آنها را باید کاملا حفظ کرد،از کجا که بعد از چند سال که بگذرد معلوم نشد آنچه را که‌ دکتر گفته درست است و آنچه که ما در برابر اظهار کردیم غلط.بنابر این هیچ من موافق نیستم که کسی‌ حتی یک کلمه در بیانات دکتر دست ببرد.

اگر کسی نظری دارد در پاورقی بعنوان نظر شخصی‌ خودش بنویسد و آقای حکیمی مطلبی گفتند که‌ منحصر به خودش بود،و آن حرف این بود که شما در همه چیز دکتر صحبت کردید جز در نثر دکتر؟.برای‌ اینکه طلاب فاضلی ما داریم که از نوشتن یک کاغذ عاجزند،و من در مدرسهء نواب که بودم دستور فارسی‌ درس می‌دادم.همه به من می‌گفتند چرا فلسفهء ابو علی‌ سینا درس نمی‌دهی؟چرا فلان درس را نمی‌دهی؟چرا دستور فارسی درس می‌دهی؟گفتم:من این جور مصلحت می‌بینم...

بنابر این یکی از کارهایی که باید دربارهء دکتر بشود این‌ است که نثر دکتر باید سر مشق برای فضلای حوزه قرار بگیرد،آن نثر را سر مشق خود قرار دهند و به تدریج از این روش پیروی بکنند،زیرا که از ذخایر بسیار گرانبهای ادبی ما نثر دکتر است.این حرف آقا شیخ‌ محمد رضا حکیمی بود،که آنجا گفتند.

کیهان فرهنگی:از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.

استاد شریعتی:خداوند شما را موفق و سلامت‌ بدارد و در راه خیری که هستید به شما توفیق بدهد.

ان شاء الله.

شاهدان کویرمزینان؛ خدارا شکروسپاس که توانستیم این مصاحبه ارزنده استاد را درشش بخش تقدیم دوستداران خاندان با فضیلت شریعتی مزینانی نماییم به پایان آمداین دفترحکایت همچنان باقی است...

  

                                                                                                                                                                                                                   
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                         

     




برچسب‌ها: علی شریعتی, پرفسورلادا, سلول انفرادی, حسینیه ارشاد
| 



مشاهیرمزینان
نويسنده: علی مزینانی عسکری - پنجشنبه یازدهم اسفند ۱۳۹۰

                    استادحوزه ودانشگاه: محمدتقی شریعتی مزینانی

استاد محمدتقی شریعتی

 

محمدتقی شریعتی (۱۳۶۶ - ۱۲۸۶) روشنفکر مذهبی، فعال سیاسی مذهبی در مزینان سبزوار زاده شد. پدرش شیخ محمود و پدربزرگش آخوند ملا قربانعلی از روحانیان اسلامی آن ناحیه بودند. آخوند ملاقربانعلی از شاگردان ملا هادی سبزواری محسوب می‌شود. مقدمات صرف و نحو عربی را در نزد پدر آموخت و در ۱۵ سالگی به مشهد کوچید تا در حوزهٔ علمیه به تحصیل بپردازد. پس از چند سال و در حدود سال ۱۳۲۰ در کنار تحصیل به تدریس در مدارس و دانش‌سرای مشهد پرداخت. در همین زمان فعالیت تبلیغی خود بر علیه حزب توده و باورهای احمد کسروی را آغاز کرد. در سال‌های ۱۳۳۶ و ۱۳۵۲ به سبب فعالیت بر علیه حکومت پهلوی مدتی زندانی شد. وی در ۳۱ فروردین ۱۳۶۶ درگذشت و در مشهد به خاک سپرده شد. علی شریعتی فرزند اوست. وی پایه‌گذار کانون نشر حقایق اسلام است. محمدتقی شریعتی از افرادی بود که با رویکرد نوگرایانه به دین، فعالیت خود را آغاز نمود و تاثیرات زیادی در این زمینه برجای گذاشت.

آثار [ویرایش]

  • وحی و نبوت
  • تفسیر نوین
  • خلافت در پرتو قرآن و سنت
  • مهدی موعود امم
  • روش شناخت نهج البلاغه
  • امامت در نهج البلاغه

منابع [ویرایش]

تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلام، پروین منصوری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384

                             

                               متفکرشهید:دکترعلی شریعتی مزینانی

دكتر علي شريعتي در سال 1312 در روستاي مزينان از حوالي شهرستان سبزوار متولد شد.

اجداد او همه از عالمان دين بوده اند…. پدر پدر بزرگ علي، ملاقربانعلي، معروف به آخوند حكيم،مردي فيلسوف و فقيه بود كه در مدارس قديم بخارا و مشهد و سبزوار تحصيل كرده و از شاگردان برگزيده حكيم اسرار (حاج ملاهادي سبزواري) محسوب مي شد. پدرش استاد محمد تقي شريعتي (موسس كانون حقايق اسلامي كه هدف آن «تجديد حيات اسلام و مسلمين» بود) ومادرش زهرا اميني زني روستايي متواضع و حساس بود.

علي حساسيتهاي لطيف انساني و اقتدار روحي و صلاحيت عقيده اش را از مادرش به وديعه گرفته بود. علي به سال 1319 در سن هفت سالگي دردبستان ابن يمين، ثبت نام مي كند، اما به دليل بحراني شدن اوضاع كشور ـ تبعيد رضا شاه و اشغال كشورتوسط متفقين ـ خانواده اش را به ده مي فرستد و پس از برقراري آرامش نسبي در مشهد علي وخانواده اش به مشهد باز مي گردند. پس از اتمام تحصيلات مقدماتي در 16 سالگي سيكل اول دبيرستان(كلاس نهم نظام قديم) را به پايان رساند و وارد دانشسراي مقدماتي شد. در سال 31، اولين بازداشت علي كه در واقع نخستين رويارويي مستقيم وي با حكومت و طرفداري همه جانبه او از حكومت ملي بود، واقع شد. در همين زمان يعني 1331 وي كه در سال آخر دانشسرا بود به پيشنهاد پدرش شروع به ترجمه كتاب ابوذر (نوشته عبدالحميد جوده السحار) مي كند. در اواسط سال 1331تحصيلات علي در دانشسرا تمام شد و پس از مدتي شروع به تدريس در مدرسه كاتب پور احمدآباد كرد. وهمزمان به فعاليتهاي سياسيش ادامه داد. كتاب «مكتب واسطه» نيز در همين دوره نوشته شده است. در سال 1334 پس از تاسيس دانشكده علوم و ادبيات انساني مشهد وارد آن دانشكده شد. در دانشكده  سئول انجمن ادبي دانشجويان بود در همين سالهاست كه آثاري از اخوان ثالث مانندكتاب ارغنون (1330) و كتاب زمستان (1335) و آخر شاهنامه (1328) به چاپ رسيد واو را سخت تحت تاثير قرار داد. در اين زمان فعاليتهاي سياسي ـ اجتماعي شريعتي در نهضت (جمعيتي كه پس از كودتاي 28 مرداد توسط جمعي از مليون خراسان ايجاد شده كه علي شريعتي يكي از اعضا آن جمعيت بود).آشنايي او با خانم پوران شريعت رضوي در دانشكده ادبيات منجر به ازدواج آن دودر سال 1337 مي گردد. و پس از چند ماه زندگي مشترك به علت موافقت با بورسيه تحصيلي او در اوايل خردادماه 1338 براي ادامه تحصيل راهي فرانسه مي شود. در طول دوران نحصيل دراروپا علاوه بر نهضت آزاديبخش الجزاير با ديگر نهضتهاي ملي افريقا و آسيا، آشنايي پيدا كردو به دنبال افشاي شهادت پاتريس لومومبا در 1961 تظاهرات وسيعي از سوي سياهپوستان در مقابل سفارت بلژيك در پاريس سازمان يافته بود كه منجر به حمله پليس و دستگيري عده زيادي از جمله دكتر علي شريعتي شد. دولت فرانسه كه با بررسي وضع سياسي او، تصميم به اخراج وي گرفت امابا حمايت قاضي سوسياليست دادگاه، مجبور مي شود اجراي حكم رامعوق گذارد. وي در سال 1963 با درجه دكتري يونيورسيته فارغ التحصيل شد و پس از مدتی او به همراه خانواده و سه فرزندش به ايران بازگشت و در مرز بازرگان توسط مأموران ساواك دستگير شد.

پس از بازگشت از اروپا

پس از پنج سال تحصيل و آموختن و فعاليت سياسي، در اروپا، بازگشت به فضاي راكد و بسته جامعه ايران و آن هم تدريس در دبيرستان بسيار رنج آور بود، سال بعد (وي) پس ازقبولي در امتحان به عنوان كارشناس كتب درسي به تهران منتقل مي شود و با آقايان برقعی و باهنر و دكتر بهشتي كه ازمسئولين بررسي كتب ديني بودند، همكاري مي كند. ترجمه کتاب «سلمان پاك» اثر پروفسورلوئي ماسينيون حاصل تلاش او در اين دوره است. از سال 1345 او به استاديار رشته تاريخ در دانشكده مشهد استخدام مي شود. موضوعات اساسی تدرس او را مي توان به چند بخش تقسيم كرد:تاريخ ايران، تاريخ و تمدن اسلامي و تاريخ تمدنهاي غير اسلامي. از همان آغاز روش تدريس، برخوردش بامقررات متداول در دانشكده و رفتارش با دانشجويان، او را از ديگر استادان متمايز مي كرد. چاپ كتاب اسلام شناسي و موفقيت درسهاي دكتر علي شريعتي در دانشكده مشهدو ايراد سخنرانيهاي او در حسينيه ارشاد در تهرانموجب شد كه دانشكده هاي ديگر ايران از او تقاضاي سخنراني كنند اين سخنرانيها از نيمه دوم سال 1347 آغاز شد. مجموعه اين فعاليتها مسئولين دانشگاه را بر آن داشت كه ارتباط او با دانشجويان را قطع كنند و به كلاسهاي وي كه در واقع به جلسات سياسي ـ فرهنگي بيشتر شباهت داشت، خاتمه دهند. در پي اين كشمكشها و دستور شفاهي ساواك به دانشگاه مشهدكلاسهاي درس او، از مهرماه 1350، رسماً تعطيل شد. از اواخر آبان ماه 51بخاطر سخنراني هاي ضد رژيم، زندگي مخفي وي آغاز شدو پس از چند ماه زندگي مخفي درمهرماه سال 1352 خود را به ساواك معرفي كرد كه تا 18 ماه او را در سلول انفرادي زنداني كردند؛ كه نهايتاً در اواخر اسفند ماه سال 53 او از زندان آزاد مي شود و بدين ترتيب مهمترين فصل زندگي اجتماعي و سياسي وي خاتمه مي يابد. در اين دوران كه مجبور به خانه نشيني بود؛ فرصت يافت تا به فرزندانش توجه بيشتري كند. در سال 55، با فرستادن پسرش (احسان) به خارج از كشور فرصت يافت ا مقدمات برنامه هجرت خود را فراهم كند. دكتر شريعتي نهايتا در روز 26 ارديبهشت سال 1356 از ايران، به مقصد بلژيك هجرت كرد و پس از اقامتي سه روزه در بروكسل عازم انگلستان شد و در منزل يكي از بستگان نزديك همسر خود اقامت گزيد و پس از گذشت يك ماه در 29خرداد همان سال به نحو مشكوك درگذشت و با مشورت استاد محمد تقي شريعتي و كمك دوستان و ياران اواز جمله شهيد دكتر چمران و امام موسي صدر در جوار حرم مطهر حضرت زينب (س)در سوريه به خاك سپرده شد
--------------------------------------------


 

 
 
 
 
 
 
 
 

برچسب‌ها: استاد, شریعتی, محمدتقی, علی شریعتی
|