واقعه ی تلخ عاشورا درسال 61هجری وشهادت جانسوز فرزند فاطمه (س)وهفتاد و دویار باوفایش وبعد از آن اسارت اهلبیت عصمت وطهارت داغی است که با گذشت صدها سال همچنان تازه است و چون محرم می رسد در هر گوشه ای از این کره ی خاکی مراسم عزاداری به گونه های مختلف برگزار می شود حتی در دورترین آبادیها درمحرم مجالس روضه خوانی ونوحه خوانی وذکر مصیبت دایراست و درهر سرزمین با زبان حال خودشان این رستاخیز عظیم را روایت می کنند .
برپایی مجلس عزاداری و اجر وثواب گریه ی بر این مصیبت عظما در روایات اسلامی که از امامان معصوم نقل شده بسیار است ودرزمان حیات مبارکشان خود مجالس روضه خوانی داشته اند وپس از آن شیعه در هر زمان ودر هر مصیبتی از حسین و رویداد عاشورایش یاد می نماید.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی وبرقراری این نظام مقدس درایران معمار کبیر انقلاب ، حیات طیبه این نظام را مرهون زنده نگهداشتن محرم وصفر می داند و خود در حسینیه ی جماران به صورت سنتی  مجلس روضه خوانی برگزار می نماید ومرحوم کوثری درکمال سادگی برای او مصیبت خوانی می نماید به گونه ای که هر بیننده ای با صدای او محزون می شود.
درجنگ هشت ساله هرگاه تلویزیون صحنه ای را نشان می دهد رزمندگان اسلام را می بینید که با همان روش  زادگاهشان درسنگرها برای مولایشان عزاداری  می کنند وپس ازجنگ نیز مداحان با شیوه های مختلف سعی در باشکوهتر برگزار شدن این مجالس می نمایند که البته بعضی نیز درانتخاب شعر وآهنگ افراط می ورزند و به سبک خوانندگان ترانه های مجاز وغیر مجاز نوحه هایشان را تنظیم می نمایند که هر چند مواردی از آنها معروف وجوان پسند می شود اما از سوی علما و هیئتی ها مورد اعتراض قرار می گیرد.
عزاداری در سوگ عزیزان آن هم ائمه ی هدی  اجر فراوان دارد اما نه به هر شیوه وهرزبان حالی که موجب سوءاستفاده وبهر ه برداری دشمنان قرار بگیرد وبخواهند از مسلمانان به خصوص شیعه چهر ه ای غیرمنطقی ویا افراطی ترسیم کنندهمانند؛ قمه زنی وزنجیر زنی با تیغ و لخت شدن وبدن را خونین کردن ویا به کار بردن عباراتی در باره ی معصومین که از حالت عرف وگاه انسانی خارج می شود .
با این مقدمه به سراغ استاد حوزه ودانشگاه و پژوهشگر توانمند مزینانی می رویم تا ببینیم او درنگاه تیز بینانه اش دراین باره چه می گوید .حجت الاسلام محمد صادق مزینانی که سالهاست باقلم توانایش در عرصه ی تحقیق وپژوهش با تولید صدها مقاله وکتاب می درخشد و شاهدان کویرمزینان مفتخر است که درهر رویدادی از محضر فرزندان شایسته مزینان استفاده می کند و دراین راه در معرفی آثار آنان نیز به مخاطبانش پیشگام است
مقله تحقیقی ونقادانه ی این استاد برجسته در12دی ماه 1388شماره 270حوزه باعنوان عاشورا و معیارهای روایی «زبان حال» منتشرشده است که تقدیم می شود.

زبان حال، اگر به گونه ای درست و با شرایط به بازگویی رویداد عاشورا بپردازد کاری منطقی و درست و مورد پذیرش عالمان دینی است و آثار بسیار خوبی را نیز در پی دارد. اما با کمال تاسف گاهی زبان حال هایی گفته و خوانده و نمایش داده می شود که موجب شرمساری و سر افکندگی است. زبان حال هایی که به هیچ روی با مبانی اعتقادی اسلام و آموزه های آن و همچنین با مقام امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان سازگاری ندارد. برای این که میزان و معیاری برای شناخت زبان حال های درست از نادرست داشته باشیم، اشاره ای به حدود و شرایط بازگویی رویداد عاشورا به زبان حال مفید و مناسب می نماید:

1. پرهیز از خلط زبان حال به زبان قال: در زبان حال، همانند زبان قال، هر چند شاعر، نویسنده و نمایشنامه نویس می تواند آن را به امام(ع) و یا یکی دیگر از اهل بیت(ع) و یا دیگر عاشورائیان، به صراحت و یا به اشاره نسبت دهد. مثلا براساس زبان حال بگوید که امام(ع) چنین گفتند و یا چنین کردند ولی آن چه مهم است این که در مواردی که ممکن است برخی به اشتباه بیفنند باید تصریح کرد که زبان حال است نه زبان قال. بر همین اساس برخی بین زبان حال ، به نثر و شعر تمایز قائل شده و گفته اند: چون در شعر و همانند آن، استفاده از زبان حال زیاد رواج دارد، نیاز به قرینه و یا تصریح به این که آن چه می گوییم زبان حال است نه زبان قال، ضرورتی ندارد. ولی در برخی از نثرها نیاز به قرینه و یا تصریح است، چرا که ممکن است برخی به ظاهر آن، توجه کرده و گمان برند که این عین سخنان امام(ع) است(1) .

به همین جهت علی(ع) در خطبه ای مفصل و مشروح پس از آن که سوره الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر «را تلاوت کردند در بیان حال مردگان در بخشی از آن فرمودند:

وَ لَئِنْ عَمِیَتْ آثَارُهُمْ وَ انْقَطَعَتْ أَخْبَارُهُمْ لَقَدْ رَجَعَتْ فِیهِمْ أَبْصَارُ الْعِبَرِ وَ سَمِعَتْ عَنْهُمْ آذَانُ الْعُقُولِ وَ تَکَلَّمُوا مِنْ غَیْرِ جِهَاتِ النُّطْقِ فَقَالُوا کَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَّوَاضِرُ وَ خَوَتِ الْأَجْسَامُ النَّوَاعِمُ وَ لَبِسْنَا أَهْدَامَ الْبِلَی وَ تَکَاءَدَنَا ضِیقُ الْمَضْجَعِ وَ تَوَارَثْنَا الْوَحْشَةَ وَ تَهَکَّمَتْ عَلَیْنَا الرُّبُوعُ الصُّمُوتُ فَانْمَحَتْ مَحَاسِنُ أَجْسَادِنَا وَ تَنَکَّرَتْ مَعَارِفُ صُوَرِنَا وَ طَالَتْ فِی مَسَاکِنِ الْوَحْشَةِ إِقَامَتُنَا وَ لَمْ نَجِدْ مِنْ کَرْبٍ فَرَجاً وَ لَا مِنْ ضِیقٍ مُتَّسَعا».(2)

هر چند نشانه هایشان ناپدید گردیده است و خبرهایشان قطع شده، چشم عبرت آنان را دید، و گوش خرد بانگشان را شنید. سخن سر دادند بی لب و دهان چنین گفتند: (اما نه زبان قال) که: چهره های شاداب در ترنجید، و تن های نرم پوسید، و مارا پوشاک فرسودگی در بر است و سختی تنگی گور برسد وحشت را به ارث می بریم از یکدیگر. سرایهای خاموش بر سرمان فرو ریخت. چندان که زیبایی تن هامان بر پر نماند و آب و رنگ چهره هامان بر جا... و ماندنمان در خانه وحشت دراز و دیرپا. نه ازاندوهی گشایش یافتیم و نه از تنگی جای، فراخی و رهایش.

2. سازگاری زبان حال با زبان قال: زبان حال نباید با خطبه ها، نامه ها و کارهای امام(ع) ناسازگار باشد. بنابراین شعر و یا نثر و نمایشی که با انگیزه ها و اهدافی که به روشنی در گفتار امام(ع) آمده است ناسازگار است درست نیستند.از باب نمونه: زبان حال هایی که بیانگر آنند که امام حسین در نهضتی که به وجود آوردند مضطر و بدون اراده بودند و یا زبان حال هایی که می گویند: امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان شهید شدند تا از گنه کاران امت شفاعت کنند، با سخنان امام حسین(ع) بویژه با وصیت نامه مشهور آن بزرگوار ناسازگار است.(3) چرا که امام حسین(ع) در این وصیت نامه از اصلاح امور امت امر به معروف و نهی از منکر و... سخن گفته که هم با اضطرار و هم با هدف قیام برای شفاعت از گنه کاران امت سازگاری ندارد. بنابراین، چنین چیزهایی را نمی توان به عنوان زبان حال، گفت و یا نمایش داد.

3. سازگاری با مقام امام(ع) و دیگر عاشورائیان: زبان حال باید با مقام امام(ع) و دیگر عاشورائیان سازگاری داشته و از افراط و تفریط به دور باشد. بنابراین، زبان حال هایی که با علم و عصمت امام(ع) و عزت عاشورائیان سازگار نباشد و یا زبان حال های غلو آمیزی که امام(ع) را موجودی مافوق انسان و در حد خدا و... قرار دهد همانند سخنان کفر آمیزی که برخی از مداحان به تقلید از صوفیان می گویند: ما حسین اللهی ایم، به هیچ روی، درست نیست. متاسفانه در زبان حال هایی که گفته شده افراط و تفریط های بسیاری صورت گرفته است اشعاری از این دست:

شدم راضی که زینب خوار گردد اسیر کوچه و بازار گردد.

با روش و منش امام حسین(ع) و اهل بیت سازگاری ندارد. قیام امام حسین(ع) افزون بر بعد عرفانی و تربیتی بعد حماسی نیز دارد. امام حسین(ع) شخصیتی است که در برابر ستم و ستمگران قیام کرده است و به هیچ روی، ذلت و خواری را نه برای خودش و نه برای هیچ مسلمان دیگری چه رسد به عقیله بنی هاشم زینب کبری نمی پسندد. سخن و عمل او در جاهای گوناگون از عزت و شرافت و آزادی و آزادگی حکایت دارد.(4) ذلت و خواری از نگاه امام(ع) تسلیم در برابر یزید است. اسارت اهل بیت از جمله زینب کبری که به جرم دفاع از حق و حقیقت صورت گرفته، عین عزت و افتخار و سرافرازی است.

این مقاله را درادامه بخوانید...

برچسب‌ها: مزینان, حجت الاسلام محمدصادق مزینانی, زبان حال
ادامه مطلب ...