💠مثل«کُندِّه»
🖌نویسنده؛ علي جعفری مزیناني
✍️ درابتدا باید دانست که بعضي القاب در شهرها و بخصوص در روستاها بي مسما یا بي ریشه نبوده و وجه تسمیه دارند.
درتمام بلاد ایران این القاب به فراخور نوع شغل یا علاقه مند بودن فردی به اشیا و انواع چیزها ویا عدم تلفظ کردن صحیح واژه و یا بر اساس عادت در به کار بردن یک کلمه توسط عده ای معدود افراد همچنین چنانچه فردی برخوردار از یک صفت مشخص یا خوب یا شکیلي باشد آن لقب را به آن شخص نسبت داده اند که حتي در همه ی ممالک دیگر دنیا از جمله کشورهای اروپایي وبه خصوص کشورهای عرب زبان نیز از دیر باز تا حالا این روند ادامه داشته و دارد.
دیار مزینان نیز از این قاعده مستثنيٰ نبوده وبرخي قبیله ها دارای القاب خاصي هستند نظیر:کُندِّه، عشقم بود، دیمه، عندلیب و...
همانگونه که مي دانید به عنوان نمونه یکي از القاب که به طایفه بزرگي از همشهریان مزیناني ما تعلق دارد «کُنده» است که کُنده در لغت به معنای تنه چوب درخت است که گاهي هم ضخیم وقرص و محکم وخشک بود که با تبر یا ارّه خورد مي کنند.
اما بسیاری از همشهریان ارزنده بویژه همراهان ویاران گرامی این رسانه تمایل دارند تا بدانند که چنین القابي چرا و به چه جهت به این خانواده های بزرگوار و مشهور داده شده؟
اهمیت این موضوع وقتي دو چندان مي شود که اولاً خود اعضای این طایفه با افتخار در معرفي خود از این القاب استفاده مي کنند ثانیاً اساساً تا در معرفي از این لقب استفاده نشود شناخت فرد مورد نظر برای مخاطب تا اندازه ای با دشواری همراه است .
اما چنانچه دوست داشته باشید که فلسفه وجودی این القاب را بدانید که از کجا آمده و اینکه چرا و به چه جهت برخي از عزیزان همشهری به این لقب ها اشتهار دارند در ادامه بخوانید تا آگاهي لازم را پیدا کنید.
به عنواننمونه شهرت« کنده» را از هر فردی از همشهریان مي پرسیدم یا مي گفتند نمیدانیم یا افراد کهنسال هر کدام برداشت متفاوتي که به نظرشان مي رسید ارائه مي کردند و نیز به طول وتفسیر آن مي پرداختند که دربیشتر اوقات نظرات با هم اختلاف داشتند ووجه تشابهي بر تعاریفي که اظهار مي کردند مترتب نبود.
تا اینکه موقعیت و فرصتي دست داد چند سال قبل در مهدیه مزیناني ها از زنده یاد «حاج رجبعلي کنده »سوال کردم و ایشان هم به خوبي توانست پاسخ اقناع کننده ای بدهد.
جانباز فقید رجبعلي که بیش از ۱۵ ماه است به دیدار حضرت حق شتافته اظهار داشت:
✍️مرحوم جّد ما فردی بوده بسیار پر قدرت و پر نیرو و توانایي های بالقوه که مجموعه ی شرایط تأثیر پذیر واستطاعت برکارها وامور سخت ودشوار داشته است و پدرم مرحوم غلامرضا و عموها و پسر عموها و فرزندان آنان نیز تا اندازه ای از آن مرحوم ارث برده اند.
در ادامه رجبعلي گفت:
در صحرای مزینان محلي است که الان هم به «سر هونگ» یا همان«سرهاون» مشهور است.
از این جهت که کشاورزان برای وضو ساختن واستفاده برای امور ضروری دسترسي یا فاصله نزدیکي به آب جاری مزینان درصحرا نداشته اند لذا تصمیم مي گیرند تا هاوني با حجم بالا و نسبتاً بزرگ از جنس سنگ که وزن زیادی هم قاعدتاً داشته از روستای مزینان به محل مذکور در صحرا ببرند.
درابتدا مردم تصمیم مي گیرند تا از یک حیوان باربر استفاده کنند زیرا ماشین ودیگر وسائط نقلیه موتوری در آن تاریخ نبوده لذا جّد ونیای بزرگ ما (پدرِ پدر)به نام مرحوم کربلایي محمد که در آن تاریخ فردی جوان وقدرتمند بوده داوطلب شده و گفته:
این که کاری ندارد من به تنهایی ویک تنه هاون را مي برم وهمگان هم از ارائه ی چنین پیشنهادی تعجب مي کنند!!!
تا اینکه دراثر اصرار و پافشاری آن مرحوم چیزی شبیه به نمد روی سر وی قرار مي دهند و چند نفری هاون را بلند مي کنند وروی سرش مي گذارند و یک نفس وبدون رفع خستگي و حتي توقف در مسیر؛ از نزدیک هیئت ابوالفضلي (ع) مزینان به محل مورد نظر که گفته مي شود قریب ۲ کیلومترفاصله داشته به تنهایي حمل و انتقال مي دهد!!!
با این حال وقتي مردم زور ونیرو وقدرت خارق العاده بدني ایشان را به شکل عیني مي بینند همه انگشت به دهن مي گیرند و با لهجه مزیناني مي گویند :
«ای والله... یا للعجب اگه سرش از کنده مِبي مِشکست. یعني اگر سرش از کُنده مي بود مي شکست.»
از این پس آن زنده یاد به لقب کنده مشهور مي شود که نتیجتاً به قبیله و خانواده بزرگ آنان که نیز مردماني خونگرم و خوش اخلاق وفعال وپرتلاش و نیز پیشگام در امور مردمي وکارهای خیرخواهانه هستند کنده مي گویند. روحهمگي در گذشتگان از این دودمان شاد باد. ان شاءالله
به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan
#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan
برچسبها: مزینان, مزینانی, شاهدان کویرمزینان, علی جعفری مزینانی
| | |
